داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

خانواده خوش خیال 99

سیاوش  کیرشو اسیر دهن سوسن می دید  . سیامک  هفتاد ساله که کنار استخر دراز کشیده کیرشو فرو کرده بود توی کس فیروزه و همچنان در حال حرکت دادن خود به سمت بالای بدن فیروزه بود به ناگهان از اون دور زنش سوسنو دید که چه جوری داره  کیر سیاوشو ساک می زنه . یه دستی واسش تکون داد و یه هورایی کشید که سوسن متوجه نشد ولی سارا فریاد زد مامان بزرگ .! نگاه کن که بابا بزرگ چقدر ذوق زده شده .
خود سارا هم خیلی دوست داشت که خودشو برسونه به یکی از دو نفر عرفان یا امیر ولی سپیده و سحر انگاری خودشو نو به این دو تا پسر قفل کرده .. شده بودند همه کاره اون جا . با این حال سارا براش راحت تر بود که بره سمت مامان سحر خودش و عرفان .  با مامانش راحت تر بود تا با عمه سپیده خودش . از اون جایی که کیر امیر واسش تازگی داشت بیشتر دلش می خواست بره سمت کیر اون ولی رفت سمت سحر و عرفان …
سارا : مامان جون سلام فدات شم . مزاحم که نیستم .
سحر :  چه مزاحمتی اوووووووفففففففف …کسسسسسم کسسسسسسسسم .. فدای تو دختر گلم شم . دختر ناز من .  من الان خودمو کنار می کشم بیای جای من .
 سارا : نه مامان جونم . فدات شم . من حاضر نیستم که پا جاپای شما بذارم . اصلا این جوری دوست ندارم .
 سحر: حالا بیا . من که حرفی ندارم .مادر و دختر که با هم این حرفا رو ندارن .  عرفان جون ایرادی نداره من پاشم جامو بدم به دخترم سارا;
سحر می دید که سارا یه چشش به صحنه عملیات سپیده و امیره .. با خودش گفت این خواهر شوهرم انگاری اون پسره رو گرفته واسه خودش ول کنش هم نیست . ولی من باید بهش نشون بدم که اگه اون دختر بزرگ خاندان خوش خیاله منم عروسشون هستم ,  زن پسرشون  . در واقع این منم که باید فر ماندهی رو عهده دار باشم ..  حالا مادر شوهرم سوسن بزرگتره و خودشو نخود هر آشی می کنه  به حرمت پیش کسوت بودن چیزی نمیشه بهش گفت ولی باید برم و به دخترش  نشونش بدم .. آروم آروم خودشو از کیر عرفان جدا کرد و میدونو سپرد به دست سارا و عرفان .. سارا هم در همون حالتی قرار گرفت که مامان سحرش قرار داشت . یه حالت قمبلی که  عرفان کیرشو بکنه توی کسش .. ولی عرفان هوس کون کرده بود . یه نگاهی به سوراخ  کون تنگ سارا انداخت  پس از این که کف دستشو روی کس کشید و خیسی کس رو به سمت مقعد فرستاد کیرشو هم گذاشت رو سوراخ کون دختر …
 سارا : عرفان  می کردی توی کسم دیگه . از همین حالا نفسم بند اومده ..
 عرفان : عیبی نداره . اولین بارت که نیست ..
سارا که یه دختر بود و کمتر از احساسات یک پسر به عنوان غیرتی بودن خبر داشت یا حسش می کرد گفت عرفان جون  مامانتو می بینی وسط بابا و بابا بزرگ من چه  حالی داره می کنه ; اون خیلی خالصانه خودشو. در اختیار اون دو نفر گذاشته . فکر نکنم هیشکی به اندازه اون از عشقبازی لذت ببره .
عرفان تا بناگوش سرخ شد . چیزی برای گفتن نداشت . جز این که کیرشو به طرف  کون سارا فشار بیاره . و یواش یواش اونو بکنه توی کون اون دختر .
 سارا : اوووووووخخخخخخ یواش .. یواش .. من همین جا هستم فرار نکردم .. پیش توام . مال خودتم .. عرفان نگاهشو به مادرش دوخته بود . سارا حق داشت . فیروزه با تمام وجود خودشو تسلیم مردان پنجاه و هفتاد ساله کرده بود و چه کیفی هم می کرد . انگاری که دو تا پسر جوون دارن اونو می کنن . اون زیر کیر هر کس دیگه ای قرار می گرف همین حس رو داشت . دلش می خواست با تمام وجودش خودشو تسلیم کنه . هم لذت ببره و هم به طرفش لذت بده . شاید یکی از دلایلی هم که بیشتر مردا دوست داشتن با فیروزه باشن همین بود که اون  با تمام وجود و احساسش خودشو تسلیم اونا می کرد و سنگ تموم می ذاشت .  اگرم حین عشقبازی گاهی سکوت می کرد حرکات و حتی صدای نفس کشیدنهاش هم لذت بخش بود . ..
سحر رسید بالاسر سپیده و امیر …
– خسته نشید دلاوران . شما دو تا چرا این قدر از بقیه فاصله گرفتین ;
 سپیده : دارم یه کاری می کنم که به چند کار بیارزه . اخلاق آقایونو که خبر داری . اونا میگن ده تا زن کمکی از بیرون بیاد و جزو خونواده خوش خیال بشه اما ما وجود یه مرد رو یا قبول نمی کنیم یا به این نون و ماستها نمی پذیریم . هیچی دیگه من دارم جور شما خانوما رو می کشم که جای امیر جونو محکم کنم  و تا حالا هم حس می کنم که خیلی موفق شده باشم .
سحر : اگه میشه کنار بکش که من راضی به این نیستم که خواهر شوهر  دوست داشتنی من خودشو خسته کنه . من می خوام جور خودمو بکشم به اندازه کافی شرمنده مون کردی . … ادامه دارد … نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها