داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

خانواده خوش خیال 166(قسمت آخر)

دقایقی بعد فیروزه سر رسید … زنا یکه خوردند … فکر می کردند که عرفان درو قفل کرده و کلیدو پشت در انداخته …. سه تایی شون قصد داشتن به یه طرفی در برن که عرفان جلوی اونا رو گرفت . -کجا فرار می کنین . انگاری لولو خور خوره دیدین ؟ پسر منو گرفتین هشت تیکه اش کردین .. ببینم چیزی هم به من می رسه ؟ شهین که تمام تن و بدنش می لرزید گفت راستش عرفان جون راضی بود .. ما هم همین طور نمی خواستیم بهش فشار بیاریم … فیروزه اومد جلو تر یه دستی به کیر عرفان کشید و گفت این ظاهرا یه بار انزال شده و آب دومش تو راهه … مهین و شهین و مینا با تعجب به هم نگاه می کردند و نمی دونستن که فیروزه جی داره میگه .. در همین افکار غوطه ور بودن که عرفان دست گذاشت رو شونه های مادرش و از اون جایی که می دونست دگمه های مانتوش بازه اونو یه سره از تنش در آورد .. -مامان بخواب رو تخت … فیروزه طاقباز کرد ولی قبل از اون با کیر عرفان بازی کرد و یه دستی به بیضه هاش کشید و گفت عزیزم مراقب باش که به خودت فشار نیاری … اون سه تا زن مرتب لب و لوچه شونو گاز می گرفتن … عرفان پی در پی کیرشو فرو می کرد توی کس مادرش و بیرون می کشید .. -آخخخخخخخخ .. عزیزم .. تند تر .. جووووووون آدم زیر کیر هر غریبه ای که بخوابه .. زیر کیر یه آشنا مخصوصا پسرش که میره یه حال دیگه ای داره . چه کیفی داره ! .. اون سه تا مهمون لحظه به لحظه گیج تر می شدند … سه تایی با هم پچ پچ می کردند … مینا : این مثل این که از ما جنده تره …. عرفان : خانوما وقت وسیعه ..من الان می خوام توی کس مامان جونم خالی کنم … مینا : پس ما چی ؟! -وقت وسیعه … شهین : پس آبای بر گشتی از کس مامانتو لیس می زنیم … عرفان آبشو توی کس مامان فیروزه اش خالی کرد .. قبل از این که عرفان کیرشو بکشه بیرون زیر گوشش یه چیزی بهش گفت و اونم خندید و گفت باشه …. عرفان از خونه خارج شد و رفت به سمت خونه خوش خیال .. زنا هم با لب و لوچه شون افتادن به جون کس و لا پای فیروزه تا آبای بر گشتی از کسو بخورن … فیروزه : آخ شما که منو از هوس کشتین . چقدر تشنه تونه . چقدر حریصین . .. میگم بریم سالن آرایش کارتونو بسازم . اگه دوست دارین تعلیمتون بدم . آرایشتون کنم . من تعلیم مش کاری موهای کس رو هم میدم .. اصلاح موی کس .. البته برای مردایی که از کس پشمالو خوششون میاد … شما ها که فقط قسمت بالای کستون یه تیکه مو داره آدمو یاد سبیلای هیتلر و چارلی چاپلین میندازه … فیروزه در حالی که به تن و بدن اون سه زن دست می زد اون یه تیکه موی بالای کسشونو مش کاری کرد و از اصول آرایشگری می گفت … یه زنگی واسه عرفان زد .. عرفان : حله مشکلی نیست … فیروزه در مورد خونواده خوش خیال و بر نامه های اونا گفت که اون سه زن از خوشحالی جیغی کشیده و دسته جمعی به سمت خونه خوش خیال راه افتادن . زنا ی تازه وارد طوری به هیجان افتاده بودن و احساس آشنایی می کردند که در جا خودشونو لخت کردند و رفتن به میون جمعیت …. جو شلوغ شده بود … از هر طرف صدایی به گوش می رسید که چه خبره مگه شما تا حالا زن ندیدین ؟ امیر ارسلان و امیر هم خودشونو رسونده بودن به میون جمعیت . صحنه عجیبی شده بود . هر کدوم یه حرفی می زدند . طبق معمول این سامان خان بود که اولی شو دشت کرد . کمر شهینو گرفت و تا اون زن بخواد تکون بخوره کیرشو یه ضرب فرستاد تا ته کس اون . بقیه هم مدارا کرده بودند و به احترام او دست نگه داشتن .. سهیل هم رفته بود سراغ مینا … و چند تا مرد افتاده بودند رو مهین … زنا از این که در چنین فضای شاعرانه و زیبایی در حال سکسن نهایت لذتو می بردند . این اجازه رو به بقیه داده بودند که هر کاری که دوست دارن با اونا انجام بدن . براشون فرقی نمی کرد که دیگه کی داره اونا رو می کنه . سامان خان به وجد اومده بود …. سهیل : خیلی حال میده .. سارا : خونه ما شده جنده خونه …. سامان : دخترم با این لحن که میگی یه جوریه . اگه نگاه کنی قسمت عمده ای از کشور ما الان جنده خونه هست . بی بر و بر گرد . چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است ! البته تو از این حرفا جایی نزنی ها . میگن ضد انقلابی .. توهینه و از این حرفا … حالا ما این کارا رو داریم توی خونه خودمون انجام میدیم …. ساعتی بعد جمعیت وارد تالار شدند و یه بزن بکوب حسابی به راه انداختند … عرفان در حالی که مامان فیروزه اش رو به دمر رو زمین خوابونده بود و از پشت می کرد توی کونش خیلی آروم بهش گفت -مامان هیشکی کون تو رو نداره … خودمونیم از کار آرایشگاه موندیم … -ناراحت نباش .. درست می کنم .. عرفان : ولی مامان فکر می کنم این جوری که ما داریم پیش میریم آرایشگاه ما هم میشه شعبه شماره 2 خوش خیال .. فیروزه : اووووووفففففف پسر … بازم داری ارضام می کنی .. آبم اومد … اگه آبی پشت کیرت هست که می تونی خالی کنی بریز توی کسم که حالم خوش خوشه .. فیروزه سرشو بر گردوند و لباشو رو لبای پسرش عرفان قرار داد و عرفان هم به آرومی و با چند پرش منی داغ , حس داغ و آرام بخشی رو به مادرش داد … مامان دوستت دارم … زیر کیر هر کی که بری زیر کیر خودم می خوابی .. پایان

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها