داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

خانواده خوش خیال 136

سهیل واسه این که پیش بقیه پسرا کم نیاره و نشون بده که یک پسر ایرانی بزرگ شده در خارج هم می تونه توانایی های خودشو داشته باشه  سرعت سکس با فرخ لقا رو زیادش کرده بود .
فرخ لقا : وووووووویییییی …اوووووووووووفففففف …  چقدر این جوونا داغ شدن … چقدر داغ شدن …
 عرفان : می بینی مادرت چه جوری حال می کنه ; ظاهرا براش لازم بود ….
 سهیل هم که دیگه ول کنش نبود . اونو مورد ضربات چپ و راست کیری قرار داده بود .. یه لحظه فرخ لقا حس کرد که کسش داره آب میشه ولی در واقع این آب هوسش بود که بازم داشت خالی می شد … احساس آرامش می کرد .. سهیل هم دیگه نتونست جلوی خودشو بگیره  
سحر : سهیل جون به اندازه کافی فرخ لقا از کیر و از سکست استفاده کرده … می تونی توی کسش خالی کنی .. این قدر به خودت سخت نگیر برای کمرت خوب نیست . به مغز و  اعصابت فشار میاد مادر به قر بونت ..
سهیل : مامان می  خوام بکنم توی کونش ..
-نگران نباش عزیز  دلم کم نمیاری . پسرای خونواده خوش خیال تا میان خودشونو بشناسن می بینی که کیرشون از بس میره توی غلاف خانوما رشدشو از همون روزای اول شروع می کنه . هر چند طبق قوانین بین المللی سکس تا سالگی ممنوعه ولی همه دنیا می دونن این حرفا همش باد هواست و کسی تابع این مقررات مزخرف و بی اساس نیست که هیشکی رعایتش نمی کنه
.. سهیل یک بار دیگه پا های فرخ لقا رو انداخت رو شونه هاش و اونو یه سمت خودش کشوند …  و در نهایت   هوس همچنان به تلنبه زدن خودش ادامه می داد .سهیل چشاشو بسته بود و تا اون جایی که جا داشت و منی حرکت می کرد توی کس فرخ لقا خالی کرد … مادر امیر احساس آرامش می کرد .. در همین یه تیکه جا حالا سه تا پسر بودند که با هاش حال کرده و حسابی برای سکس های  متقرقه آب  بندی شده بود ..  فرخ لقا : حالا اگه ممکنه توضیح بدید جریان سکس خانوادگی و محفل عمومی و این که همه در کنار هم راحتن چیه .  و اگه من بخوام در این مجلس شرکت کنم باید دم کی رو ببینم .
 امیر : سحر جون ببین آخر کار خودت رو کردی ..
سحر : پسر آدم که این قدر خود خواه نمیشه . مادرت هم یک زنه . یک انسانه . اون چه فرقی با ما داره .. ما که می تونیم هر وقت دلمون خواست از زندگیمون لذت ببریم و نهایت تفریح رو داشته باشیم . مخصوصا وقتی که در امریکا بودیم محیط اجتماعی مساعد و مناسبی داشتیم . الان زن ایرونی در خو نه خودش هم آسایش نداره .   هر وقت که شما اراده کنی من می تونم شما رو با اعضای خونواده آشنا کنم . اتفاقا اونا خوشحال میشن که هر چند وقت در میون یه نیروی تازه نفسی هم به جمع اونا اضافه شه . این هم به نفع اون تازه وارده و هم به نفع خونواده خوش خیال که معلومه که یک تنوعی هم برای اونا میشه .
 سحر : من همین حالا این آمادگی رو دارم که در خد مت خونواده خوش خیال باشم . امیر : مامان معلوم هست که تو چی داری میگی ;  امروز به اندازه کافی زیر بار بودی . برای سن تو مناسب نیست این همه فعالیت .
فرخ لقا : امیر تو دیگه چرا این حرفا رو می زنی . حالا بابات پیر شده و نمی تونه به ما خوب برسه . من هنوز یک گل از صد گلم نشکفته . هر کی ندونه فکر می کنه که ما هفتاد سال سنمون باشه .
 امیر : مامان اونا الان همه شون در حال فعالیت هستند .. در شرایطی ان که چی بگم عادت دارن . خستگی نا پذیرن .
 فرخ لقا : راستش در سکس بیشتر مردا هستند که فعالیت می کنن خسته میشن .. من نمی دونم تو چرا همش اصرار داری که من وارد این  مجلس نشم . تازه این جوری که معلومه  تو هم امروز به اندازه کافی خودت رو سر گرم کردی . سحر خانوم راستی راستی برای امیر کار جور کردی یا تمام وقت باید از اون کارا بکنه ;
 سحر : فدات شم خانومی . کاری که امیر می کنه هم فاله و هم تماشا اون مسئول تدارکات هم هست .. در کنار این زحما تش اگه فرصتی پیدا شد می تونه بیاد و در جمع ما شرکت نه ..
 فرخ لقا : همه این ها در یک روز مشخص شد . ;
سر عرفان و فیروزه دیگه سوت کشیده بود .می خواستن هر چه زود تر هم که شده از این فضا فرار کرده شاید از دست پر حرفی های فرخ لقا خلاص شن …  
فرخ لقا : من آماده ام ..
امیر : مامان همین جوری ;
 فرخ لقا : این چه کاریه ! .. اتفاقا همین جوری راه بیفتیم بریم بهتر هم هست . اون جا باز باید کلی دنگ و فنگ بدیم و لباسامونو در آریم …. ادامه دارد … نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها