داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

خانواده خوش خیال 107

امیر لذت می برد از این که  داره به عرفان می خنده .  حس می کرد که قدرت اون بیشتره و زنای خونواده خوش خیال با اون بیشتر حال می کنن . ولی سحر از این کارش دلخور شده بود … یهو از کوره در رفت و طوری سر امیر دادکشید که نزدیک بود پسره از ترس کیرشو ار توی کون سحر بکشه بیرون . بد جوری جا رفته بود .
سحر : امیر خان مراقب اخلاق و رفتارت باش . این درست نیست که بخوای با مسخره کردن و خندیدن به یکی دیگه حال کنی . هر کسی واسه خودش یه شخصیتی داره .. این عرفان از اون پسرای ناز و دوست داشتنیه . مامانشو دوست داره .. بازم آفرین به شهامتش که می تونه ببینه مامانش این جاست ..
 امیر بد جوری جا رفته بود . تر جیح داد که سکوت کنه و چیزی نگه . سحر هم که دیگه متوجه شده بود تونسته منظورشو به امیر حالی کنه دیگه ادامه نداد . سامان هم می خواست یه چیزی بگه هر چی فکر کرد نتونست جملات مناسبی برای اون لحظات پیدا کنه . چون می دونست در مواقعی که زنش سحر عصبانیه بهتره چیزی نگه . عرفان همچنان از این که افتاده رو مادرش و  کاملا روش سواره احساس آرامش می کرد …  بقیه اعضای خونواده مدام از رو هم بلند شده و دست عوض می کردند . اونا به این جور سکس کردنا عادت داشتند و زیاد حساسیت نشون نمی دادند . سلنا زن امریکایی سمیر هم خودشو رسوند به برادر شوهر و خواهر شوهرش سهیل و سارا … انگاری از سارا انتظار داشت که به محض دیدن اون از جاش پا شه و کیر داداششو به اون تعارف کنه .. دید که از این خبرا نیست  کونشو گذاشت رو سر سهیل و سرشو هم روبروی سر سارا  قرار داد … سارا که که از حرکت کیر داداش توی کسش به هیجان اومذه بود ا ز هوس زیاد دستشو دور کمر زن داداشش حلقه زد و  لبای دو نفرشون رو هم قرار گرفت .. سهیل هم زبونشو به قصد لیس زدن کس و کون سلنا در آورده بود که زن داداشه کونشو بیشتر به سر و صورت و چونه سهیل چسبوند . خوشش میومد . سلنا یه لحظه لباشو کنار کشید و. گفت
-اوووووههههه سارا جون .. سهیل جون می خاره .. می خاره ..
 سارا که دوزاریش افتاده بود و متوجه بود که سلنا کیر می خواد گفت  محکم تر بمالون به چونه داداش  تا بیشتر حال کنی … ..
 امیر که هنوز در شوک حرفای سحر قرار داشت که بابت خندیدن به عرفان سرش داد کشیده بود همین جور ساکت بود و کیرشو با بی حالی توی کون سحر می جنبوند ..
 سحر : اگه جون حال کردن با منو نداری می تونی جاتو با یکی دیگه از مردایی که با حال تر ن عوض کنی .. امیر به غرورش بر خورده بود .. دستاشو گذاشت زیر سینه های سحر و یه تکونی به بدنش داد  .. سامان هم از اون زیر یه نگاهی به امیر انداخت و یه چشمک به اون زد و لباشو هم طوری کرد کرد که زنش سحر متوجه نشه .. می خواست به امیر بگه که  سحر رو ببوسه و از دلش در بیاره .. پسر هم که دوزاریش افتاده بود این کارو انجام داد .. سحر هوسش زیاد تر شده بود و با فشار بیشتری کونشو به سمت کیر امیر حرکت می داد …
سامان : عالیه .. عالیه امیر جون .. تو بهترینی .. ..
فیروزه : عرفان جون . می دونی چقدر داری به من حال میدی ; وقتی می بینم این همه زن این جا هستند و تو داری با من حال می کنی و به اونا توجه نداری وانتخاب  اولت من هستم ; ..
عرفان خودشو کمی عقب کشید و به کون بر جسته مادرش خیره شد ..
 -مامان اگه تو بخوای همین برام کافیه ..
 فیروزه : نه عزیزم . مادرت آدم خود خواهی نیست . دوست داره تجربه پسرش زیاد تر شه . هر چقدر عرفان جون من با تجربه تر شه همونو رو من پیاده می کنه …
 فیروزه این حرفو واسه خودشم زده بود . چون اگه می خواست رضایت بده که عرفان فقط اونو بکنه و مال اون باشه حتما  اونم باید واسه پسرش اختصاصی می شد و به مرد دیگه ای باج نمی داد در حالی که به خونواده خوش خیال عادت کرده زشت بود که کنار بکشه .. اونم در شرایطی که اعضای خونواده احترامشو نگه داشته و به اون بهای زیادی می دادند .
عرفان : مامان جونم دوست دارم یه کاری کنم که زود تر سر حال بیای .. طوری جیغ بکشی که همه بدونن داری ار گاسم میشی و پسرت حق مادرشو اداکرده ..
فیروزه : فدات شم . من که همیشه از تو راضی هستم ..
فیروزه طاقباز کرد و در حالی که به آسمون نگاه می کرد و عرفان هم به روبرو و استخر زیبا خیره شده بود کیرشو فرو می کرد توی کس مادرش و با ضربات رگباری خودش به مامانش امون نمی داد ..
فیروزه : نزدیکه ..نزدیکه ..
در همین لحظه ستاره شصت و پنج ساله مادر سحر و زن سپهر خان خودشو رسوند به عرفان و فیروزه و به یه تیکه موی بالای کسش که شبیه به یه سبیل کوتاه بود اشاره ای زد و خطاب به فیروزه گفت به نظر تو این جا رو به چه رنگی مش کنم  بیشتربهش میاد ; … ادامه دارد .. نویسنده …. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها