داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

به دادم برس شیطان 69

کبری : منیره جون مثل این که اومدن . منیره که دیگه   درسشو خوب وارد بود گفت نگران نباش کبری جون تا اینجاش هم اومدم از این به بعدش هم میرم . نمیذارم کاری کنم که بهاری از کاری که کرده نا امید شه . منیره خیلی از سکسی هم سکسی تر کرده بود . یه  بلوز دامن تنش کرده بود . از اونایی که حتی جنده ها  در شهرنوی سابق تنشون نمی کردند و دم درش واسه تبلیغات وای نمی ایستادند . قسمت سینه هاش کاملا بر هنه بود و سینه هاشو انداخته بود بیرون . به جای دامن هم یه شورتی پاش کرده بود که کونشو از بغل انداخته بود بیرون .  و با اون میکاپی هم که کرده بود حسابی جوون شده بود . -منیره جان خیلی زیبا شدی . از اونی که بودی زیبا تر شدی . جبران می کنم . زنگ که زده شد از پشت آیفون  دو نفر رو دیدند . تصویر خوب مشخص نبود .. -خواهر منم اومدم احوالپرسی .. -منیره دونفرن . انگار راننده اش با خودشه . ولی از این تصویر من عبا و عمامه ای ندیدم . تو چادر سرت کن . به این راننده که نامحرمی و حاجی ناراحت میشه . منیره می دونست که این صیغه نامه ای رو هم که بهاری واسش خونده کس شعر نامه ای بیش نبوده و همون جنده نامه بوده و اگه صحبت محرم بودن باشه به هیشکدوم از این دو نفر محرم نیست . . خیلی خنده اش گرفته بود . یه چادر سرش کرد و منتظر شد .. -یالله …یالله .. -بفرمایید ..برادر ..بفرمایید .. -سلام علیکم و رحمه الله -.. کبری و منیره راننده حاجی رو دیدند ولی از خود بهاری خبری نبود . در عوض یک  مرد خیلی خوش تیپ و حدود شصت ساله رو دید که به نظر میومد موهاشو هم رنگ زده باشه با کت و شلوار مد روز و کراوات .ریش وسبیل هم نداشت .  کبری : برادر غضنفر .. قرار بود حاج آقا بهاری تشریف بیارن .  جسارتا ما این آقا رو به جا نمیاریم . منیره حس کرد که این مرد شباهت زیادی به بهاری داره . حتما پسرشه .. نمی دونم هر کی باشه خیلی بهتر از اون پیر مرد هشتاد ساله هست ولی من باید با اون هم بستری کنم . این این جا چیکار می کنه . این ملاها عادت دارند که برای هر کاری وکیل می گیرن نکنه برای گاییدن من هم وکیل گرفته باشه . بک نوع وکالت شرعی . شاید هم با هم بده بستونها و مماشاتی دارن که منو به عنوان تصفیه حساب بدهی تقدیم این مرد داره می کنه . در هر حال هر چی هست که من  حالشو می برم . ..یک لحظه منیره متوجه یه خال سیاه و جوشی شد که روی بینی بهاری وجود داشت و اون دماغ گنده و گوشتی اون .. وووووویییییی این خود بهاری بود .. آره حتما خودشه . حالت چشا و نگاش و اون بینی اون ….ابروهای کلفتش .. همه نشون می داد که حاجی می خواسته جوونی کنه  با یه سور پرایز بیاد پیش اونا . منیره که حالا فهمیده بود اون  خود مجتهد اعلم خلد آشیان جنت مکانه تصمیم گرفت که خودشو خیلی مذهبی و دو آتیشه نشون بده و بیشتر دل حاجی رو ببره .. دو طرف چادر رو بیشتر به طرف صورتش گرفت و به اصطلاح در حالی که پرده کرده بود گفت -غضنفر خان ما منتظر حاج آقا بودیم . این برادر رو ما نمی شناسیم .من  می خوام حاج آقا رو ببینم .. -خواهر منیره حاج آقا فرمودند که در غیاب ایشون این برادر می تونن انجام وظیفه بکنند .. منیره فهمیده بود که اونا قصد امتحان کردنشو دارند و یا این که به نوعی می خوان شوخی یا بازی کنن . برای همین تر جیح داد بدون این که به روشون بیاره در بازی اونا شرکت کنه .. طوری هم رفتار کرد که انگاری سالهاست بهاری رو می شناسه و یک تار موی اونو به دنیایی نمیده . منیره الم شنگه ای به پا کرد که دیگه بهاری مجبور شد نقاب از چهره اش بر داره .. -احسنتما احسنتما بر شما بانوی شریفه مکرمه محترمه .. . در بهشت تقاضا می کنم که شما در کنار من  بوده لطف و محبت حوری بهشتی را نمی خواهم . احسنت بر شما منیره جان منو رو سفید کردید . -حاج آقا درسته که من یک با ایمان محجبه نیستم ولی تعهد و وفاداری در خون منه . به همسرم وفا دار می مونم . -خواهر کبری برو اون ورقه ای رو که دیروز امضا زدم به دست من برسون .. کبری با ترس و لرز ورقه رو آورد .. -غضنفربرو یه دستی به سر و روی این ماشین بکش  …. غضنفر حول و حوش پنجاه سال داشت . منیره ازش خیلی خوشش اومده بود . خیلی هم خوش قیافه بود . غضنفر هم همین حس رو به زن پیدا کرده بود .. . غضننفر تا رفت بره  سر کوچه دستور حاجی رو گوش کنه .. منیره یه بهونه ای آورد و گفت من الان برم خونه  یادم رفته   پریز اتو برقی رو از برق بکشم و روشنه . می ترسم آتیش سوزی شه .. ولی وقتی رفت سر کوچه و از کنار ماشین حاجی رد می شد یه لحظه کاری کرد که غضنفر اونو ببینه . … ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها