داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

سالی که بیشترین کون رو دادم (۲)

…لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه

سلام دوباره. من رامین هستم. الان 29 سالمه و این داستان ادامه ی داستان قبلی به همین نام هست.
توی لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحهی گفتم که اونموقع سال دوم دبیرستان بودم و در اصل فقط به دو نفر کون میدادم؛ پسرداییم امیر و پسر عموم. البته پسر عموم میدونست که به پسر داییم هم کون میدم اما پسرداییم یا همون امیر از ماجرای کون دادن من به پسر عموم خبر نداشت چون ازش خوشش نمیومد. خلاصه ی داستان این شد که من به دلایلی رفتم تا اون سال تحصیلی رو پیش پسرداییم و دو تا دوستش، مرتضی و احسان، بمونم.
صبح روز بعد از ماجرای خبردار شدن مرتضی از کونی بودن من، وقتی امیر رفته بود، من صبح با انگولک یه نفر بیدار شدم. با حالت خواب آلود برگشتم و دیدم که مرتضی از پشت داره کونم رو دست مالی میکنه. خودم رو جدا کردم و گفتم چیکار میکنی مرتضی؟ گفت شب نتونستم درست حسابی بکنمت، الان اومدم عوض اون رو در بیام. گفتم اگه الان امیر برگرده و بفهمه هردومون رو میکشه. گفت نترس اون کار داره و دیر میاد من خودم خبر دارم ازش. زود باش بیا بخورش. منم دیدم چاره ای نیست و قبول کردم؛ البته ته دلمم دوست داشتم چون یجوری بیشعور و وحشی بودنش تحریکم میکرد.
رفتم سمتش و شرتش رو کشیدم پایین و اول یه نگاه قشنگ به کیرش انداختم چون شب تو راهروی تاریک براش خورده بودم و بهش داده بودم اصلا خوشگلی کیرش رو متوجه نشده بودم. اول سرش رو کردم توی دهنم و شروع کردم میک زدن سرش و بعد کم کم سعی کردم کل کیرش رو بکنم توی دهنم که البته کامل جا نمیشد توی دهنم و تا نصفه میرفت. چون میدونستم دوست داره با خایه هاش بازی کنم در حالی که کیرش رو میخوردم با خایه هاش هم بازی میکردم. کم کم شروع کرده بودم به خوردن خایه هاش که گفت به پشت دراز بکش و منم دراز کشیدم، بعد بالشت رو گذاشت زیر سرم و کیرش رو از دسته گرفت و کرد توی دهنم، یهو خورد به ته گلوم و عوق زدم، یدونه چک زد زیر گوشم و گفت بخور جنده، تا وقتی اینجایی زن خودمی. دهنم و باز کردم و کیرش رو گذاشت دهنم و شروع کرد به تلنبه زدن. همینجوری که داشت دهنم رو میگایید هی بهم فحش میداد و موهای سرم رو میکشید. اولش کمی اذیت شدم ولی بعدش دوست نداشتم تموم کنه. خیلی برام لذت بخش بود.
چند دقیقه ی بعد از روم بلند شد و گفت قمبل کن. گفتم مرتضی تو رو خدا اولش رو آروم آروم بزار توی کونم نمیخوام درد بگیره. گفت باشه بابا تو رو که همین دیشب من و امیر گشاد کردیم کجات میخواد درد بگیره. عین یه آدم بی دفاع برگشتم سمتش و قمبل کردم. اول کلی تف زد روی سوراخ کونم و بعد یه انگشتش رو کرد داخل سوراخ کونم و من چون دردم اومد یهو گفتم آخ یواش. گفت جووووون اخه با این سوراخ گشاد چرا ادا در میاری. ولی خداییش ادا در نمیاوردم چون شبش کون داده بودم کونم درد میکرد. بهش چیزی نگفتم و اون ادامه داد. بعد با دو انگشت و بعد با سه انگشت. عین شب قبل کیرش رو از دسته گرفت و آروم آروم هول داد داخل کونم. احساس کردم یه چیز خنک تر و بزرگتر از همیشه رفت داخل کونم. اول دو سه باری آروم در آورد و دوباره کرد توی کونم و بعد گفت کونت رو بده پایین. متوجه نشدم چی میگه که یهو از وسط کمرم فشار داد و کونم اومد پایین تر و لمبرهای کونم بیشتر باز شد. دستم رو انداختم سمت کونم و سوراخم رو لمس کردم، انگار غار شده بود. دوباره کیرش رو کرد و اینبار عین وحشی ها داشت تند تلمبه میزد. یه تفاوت مرتضی با امیر این بود که هم تند و قوی میکرد و هم اینکه هر بار کیرش رو تقریبا تا نوکش میاورد بیرون و بعد تا ته میکرد توی کونم. چند دقیقه ای توی این حالت کونم رو کرد که واقعا پدرم رو در آورد چون کسایی که کون دادن میدونن که وقتی کیر رو کامل میاری بیرون و دوباره میکنی تو خیلی بیشتر آدم رو گشاد میکنه.
گفت برگرد میخوام از روبرو بکنمت. من زیاد در حالت کلی این حالت روبرو رو دوست ندارم ولی خب توی اون موقعیت صاحب کونم اون بود و هرچی میگفت باید اطاعت میکردم. برگشتم و به پشت خوابیدم بعد رفت و بالشت امیر رو آورد و گذاشت زیر کمرم، گفتم بالشت خودم رو بزار زشته گفت نه اتفاقا میخوام رو بالشت کسی که کونیت کرده بکنمت. گفت راستی اولش به امیر دادی؟ هان؟ سکوت کردم و جواب ندادم. پاهام رو داد بالا و کیرش رو کرد داخل کونم. دیگه خیلی راحت میرفت داخلم. قشنگ کیرش توی کونم جا باز کرده بود. یخورده که کرد و دید اذیت نمیشم و فقط دارم لذت میبرم، من رو کشید زیر خودش و توی همون حالتی که پاهام روی هوا بود وزنش رو انداخت روی من و با تمام قدرتش تلمبه میزد و بدنش رو میکوبوند بمن. دیگه داشتم زیر فشارش خفه میشدم که یهو احساس یه داغی داخل کونم کردم و فهمیدم که آبش رو ریخته. گفتم باز ریختی توی کنم؟ گفته آره خب اتفاقا لذتش به همینه. گفتم امیر اصلا نمیریزه داخل کونم و دوست هم نداره. گفت دیگه از این به بعد کونی منم هستی، من هرجایی بخوام میریزم. شایدم دفعه ی بعدی ریختم دهنت! همینو گفت و پاشد رفت. منم خودمو جمع و جور کردم و رفتم حموم و خودمو تمیز کردم.
چند روز بعد مدارس شروع شد و دیگه تا ساعت 4 بعد از ظهر مدرسه بودم و بعد از ظهرها هم هر چهارتامون خونه بودیم و فرصت سکس کم بود. البته با امیر هر وقت آخر هفته ها میرفتیم روستا یا خونه ی اونا یا خونه ی ما بهش میدادم.
تقریبا اواخر مهرماه اون سال بود که توی مدرسه سر یه ماجرای الکی با یه نفر دعوام شد. اصلا الان دقیق یادم نمیاد سر چی بود اما یچیزی تو مایه های تقلب دادن و اینها بود فکر کنم. فقط این دعوا باعث شد یه دوست سال بالایی پیدا بکنم به اسم رضا. رضا از دوران راهنمایی با من هم مدرسه بود ولی چون یه سال بالاتر از ما بود و همکلاسی نبودیم زیاد ارتباطی باهاش نداشتم فقط دو سه باری باهاش فوتسال بازی کرده بودیم از طرف مدرسه. توی این ماجرای دعوا، من و رضا با هم دوست شدیم و شماره ی من افتاد دست رضا و نفر بعدی برای ساختن داستان “سالی که بیشترین کون رو دادم” وارد ماجرا شد.

نوشته: رامین

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها