سلام دوستان من سامانم ۲۰ سالمه خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم برا پارساله اصن یادش میوفتم اوبم میچسبه به سقف،
اینم بگم این اولین خاطره ایه که مینویسم دیگه از موردی دیدید به بزرگی خودتون ببخشید.
تصمیم گرفتم برا کار بیام تهران، یه بلیط گرفتم ساعت ۶ غروب که از شهر تا تهران ۷ ساعت راهه، خب اقا من سوار اتوبوس شدم این اتوبوس یه شاگرد داشت از اولش هی دید میزد منم پیش خودم میگفتم لابد من اشتباه میکنم
( اینم بگم که من یه خورده باسنم بزرگه یعنی مردونه نیست تپله و رو به عقبه از اونجایی که تو مدرسه اذیتم میکردن بعضی موقعه ها همیشه یه تیپ میزدم که بپوشونه حالا داشتم میرفتم تهران گفتم شاید دیگه لازم نباشه که اینکارو بکنم) خلاصه همینجوری ۵ دیقه یکبار نگاه میکرد، منم خواستم ببینم واقعا منو عمدا همینجوری نگاه میکنه یا چیز دیگه ای، پای راستمو انداختم رو پای چپم، چشتون روز بد نبینه دیگه کلاا داشت نگاه میکرد خیلی حس بدی داشتم کسی اینجوری نگام بکنه.
خلاصه طبق عادت اومدم انجمن کیر تو کس یه چرخی بزنم چشمم خورد به یه داستان گی لامصب اینقد از دادن خوب گفته بود اوبم زد بالا کیرم سیخ شد از حشر (ناگفته نماند قبلا به پسر داییم چند باری داده بودم ) اصن کلا نگام به این پسر شاگرده عوض شد دوس داشتم نگام کنه هی عوضی قدش نزدیک به ۱۸۵ و ۱۹۰ میخورد لاغر ولی بدنش پر بود، منم قدم ۱۷۲ وزنمم ۸۷، خب خلاصه اتوبوس برای استراحت و شام کنار زد من اخر نفر بودم موقع پیاده شدن با لحن پر از شهوت گفت در خدمت باشیم منم چیزی نگفتم پیاده شدم رفتم کنار پله های ی سوپرمارکت نشستم با گوشیم ور میرفتم که دیدم شیرموز و کیک اورد گفت بفرما قبول نکردم ولی زیاد تعارف کرد ازش گرفتم، بعد شروع کرد به چرت پرت گفتن و حرف های روزانه، بعد یه ربع دوباره سوار اتوبوس شدیم که حرکت کنیم نیم ساعت بعد دیدم یه اس برام اومد نوشته بود دوس داری تو این هوای سرد داغی کیرم کونتو گرم کنه؟ داشتم شاخ در میاوردم ببینم این کیه پیام داده؟ دو سه دیقه فکر کردم یادم افتاد رو بلیط شمارم بود، فهمیدم شاگردس یه ذوق زیادی کردم خیلییی خوشحال شدم، هرچی پیام میداد منم جوابشو میدادم اون نمیدونست که من میدونم کیه همینجوری تا تهران اس بازی کردیم، بلاخره رسیدیم تهران منم روم نمیشد چیزی بگم (بگم بیا بکن لامصب مردم از اوب) دیگه پیاده شدم ۱۰ قدم دور شدم تک زنگ زد رومو برگردوندم دیدم با دست اشاره میکنه رفتم سمتش اس هارو نشونم داد بنده خدا نمیدونست میدونم 🙂 گفت نظرت چیه سرمو انداختم پایین چیزی نگفتم باز گفت نظرت چیه گفتم جا نداریم که گفت اتوبوس هست، گفتم مگه نمیخواید برگردید گفت نه صبح زود میریم منم که تو کونم انگار عروسی گرفتم یه لبخند زدم اونم گفت ایول چمدونا کامل خالی کردن راننده رفت استراحت کنه شاگرده هم رفت سوار اتوبوس شه که ببره پارکینگ گفت بیا بالا منم رفتم، رفتیم پارکینگ بعد اینکه پارک کرد اتوبوسو اومد سمتم باسنمو می مالید
دیگه داشتم دیونه میشدم، گفت بلدی ساک بزنی گفتم لیسه دیگه خندید گفت باشه همون منم نشستم شلوارشو کشید پایین شرتشم کشید پایین چشمتون روز بد نبینه تو فیلم های پورن هم همچین کیر بزرگی ندیده بودم رگ های کلفت کله بزرگ اشتباه نکنم ۲۰ الی ۲۲ سانت بود خواستم فرار کنم اصن گفتم نمیتونم بخدا میگفت جا میکنم گفتم لامصب این چجوری جا میشه من میرینم اشکم در میاد (خیلی سوراخم تنگه) یه خورده براش لیس زدم گفت برگرد کیرشو گزاشت رو سوراخم واییی چقد خوب بود چقدر حس خوبی میداد گرمی کیرش داشت دیونم میکرد بهش گفتم خواهش میکنم چند دقیقه همینجوری نگه دار بازی کن ولی تو نکن، انصافا اونم گوش داد همینکارو کرد گفت بدم توو گفتم بکن هرکاریی میکردیم نمیرفت دیگه حس میکردم داره پاره میشه مقعدم رفت کرم اورد مالید به کیرش و سوراختم فشار داد کلش رفت تو تاحالا تو عمرم همچین دردی حس نکرده بودم اشک تو چشام جمع شد مثل فنر پا شدم رو کیرش گفت کجا منم تا تونستم بهش فوش خار مادر دادم اونم چیزی نمیگفت قربون صدقم میرفت، دردم که تموم شد خر شدم رفتم رو کیرش دوباره ارووم کرد تو اینبار دیگه دردش کمتر بود دو سه بار تلمبه زد دیگه دردش حس نمیشد همش لذت بود دیگه داشتیم جفتمون دیونه میشدیم از حشر پوزیشنمون رو عوض کردیم پاشدم قمبل کردم سمتش دوباره گزاشت رو سوراخم انقدر تند تند عقب جلو میکردم که خودش در میاورد کیرشو که ارضا نشه نزدیک به ۴۰ دقیقه همینجوری میکرد منو دیگه نا نداشتم اه و ناله کنم خواستم تمومش کنم دیگه گفتم دراز بکش بشینم روش تا اخرر کیرشو کردم تو کونم چند بار تند اینکارو کردم بدنش یهو جمع شد بعد شل شد فهمیدم ارضا شده . خلاصه یکی از بهترین خاطره های زندگیم با این شاگرد شوفر بود بعد اینکه ارضا شد خواستم ببینم چی به سره سوراخ صاب مردم اورده راحت دوتا انگشت میرفت کونم بد جوری باز شده بود. خیلیی خیلی خوب بود برای همه اونایی که دوس دارن بدن همچین سکس و کیری رو براشون ارزو میکنم، دوستان عزیزم اونایی که زیر ۲۳ سال هستن دوس دارم ارتباط بگیرم باهاتون چه فیزیکی چه چتی، خدا نگهدار امید واردم خوشتون اومده باشه:)
عکسامم این پایینه
نوشته: سامان