داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

خانواده خوش خیال 100

سپیده حس کرد که  سحر داره از راهی وارد میشه که اون نمی تونه کاری کنه . امیر هم متوجه شده بود که این زنا واسش کورس گذاشته بر سرش دارن با هم رقابت می کنن . واسه همین خیلی هم خوشحال بود و سعی می کرد کاری کنه که  همه رو راضی نگه داشته باشه . هر وقت هم که نمی  دونست چی بگه  بهترین کارو سکوت می دونست و حرفی هم نمی زد تا کسی رو از خودش دلگیر کنه .
 سپیده : خب تو هم می تونی شور و حال خودت رو نشون بدی . ولی تا اون جایی که می دونم داداش سامان من مشکلی با تو که زنش باشی نداره . این سروشه که همش به من گیر میده و من مجبورم جلو چشای اون کاری کنم که زود تر آب بندی شه .
سحر: نگران نباش الان بیشتراشون آب بندی شدن . تو نزدیک دو ساعته داری خودت رو برای ما خسته می کنی . آخه ما جواب این خوبی هاتو چه جوری بدیم ; یه خورده به فکر اون اندام خوشگلت هم باش دیگه . تا حالا به  اندازه کافی به مردای خونه حال دادی و از ت انتظار دارن . به این  زودی که نباید اونا رو فرتوت و فرسوده کنی . سپیده : فدات شم زن داداش عزیز . تو غصه منو نخور .  خانومایی مثل ما هر قدر با پسرای جوون حال کنن در واقع داروی ضد افسردگی و فرسودگی بهشون تزریق شده  سحر : خواهر شوهر گلم ! تو اگه الان بری دکتر میزان مصرف بهت میده .
امیر کیرشو از سوراخ سپیده بیرون کشیده بود و منتظر بود که کار اون دو نفر به کجا می کشه و از این فرصت هم استفاده کرده و تا حدودی هم استراحت می کرد و توی دلش به اون دو نفر و بقیه می خندید و به این فکر می کرد که داستانهایی که در مورد سکس فامیلی خونده  یا فیلمها ی خارجی رو که در این  مورد دیده هیشکدومشون به جذابیت این ماجرای واقعی نمیشن . امیر در  عالم خودش بود و به استخر و کناره های اون  و گاییده شدن فیروزه توسط دو مرد خیره شده بود که نگهان دید یکی کیرشو با یه دست قاپیده .. یه لحظه وحشت کرد .  این کار سحر بود که در ادامه حرفای پزشکی دارویی خودش می خواست واسه خواهر شوهرش سپیده توضیح بده
-نگاه کن .. این کیر هم مثل کپسول آنتی بیوتیکه . اگه اضافه بخوری تو رو از پا میندازه . حالا برو یه حالی به بقیه بده . سروش هم به اندازه کافی آب بندی شده  . اون خیلی آقاست و بیچاره بی زبو ن  . دیگه از اون بخوای گله داشته باشی خیلی بی انصافی .
 تا سپیده بخواد حرفی بزنه سحر خودشو انداخت رو کیرامیر  و کیرشو داخل بدنش قفل کرد . امیر رو زمین و چمنها  و طاقباز افتاده بود وسحر کون گنده شو رو کیر و وسط بدنش حرکت می داد . سپیده سعی کرد خودشو کنترل کنه . ولی می دونست که خیلی با امیر بوده .
 سامان :  بابا سیامک یه نگاه به عروس پر تحرک خودت سحر جون بنداز که اگه اون نبود خونواده خوش خیال همه شون راکد بودن .  یه لحظه آروم و قرار نداره این زن من . از رو این کیر پا می شه رو اون کیر می شینه .. از رو اون کیر بلند میشه درجا می پره رو یه کیر دیگه . همه رو از خودش هم راضی نگه می داره ..
 سیامک : پسرم ! فکر کنم خواهرت سپیده رو ناراحت کرده باشه . اون داشت با امیر و کیرش حال می کرد که سحر اومد و امیرو ازش گرفت .
 سامان : بابا یه خورده هم باید جانب انصافو گرفت ..
 سپیده و امیر دو ساعتی رو این گوشه و کنارا داشتن با هم حال می کردن .
 سیامک : سپیده رفته بود سوراخ سنبه های خونه رو نشونش بده .
 سامان : پدر جونم . من خواهرمو خوب می شناسم . اون داشت سوراخ سنبه های خودشو نشون می داد . به اندازه کافی دیگه حالشو کرده .
 فیروزه  هم که بین  جفت کیر پدر و پسر با دمش گردو می شکست ترجیح داده بود که سکوت کنه . ..
سامان : بابا جون این چه قیافه ایه که پیدا کردی ..
سیامک : پسرم دیگه پیر شدیم . دلمون می خواد که زود انزال شیم و بکپیم .
 فیروزه : آقا سیا .. شما که بزنم به تخته از دو تا جوون هم بیشتر قوت دارین . الان بیشتر از نیم ساعته که یک ریز و یک ضرب دارین منو می کنین و خم به ابرو نیاوردین . چه داخل آب و چه بیرون از اون .
سیامک کیف می کرد از این که فیروزه در مورد اون داره این جور حرف می زنه . دوست داشت حال بیشتری به فیروزه بده . ولی یک لحظه حس کرد که دیگه اختیارش دست خودش نیست و آب کیرش به سمت کس فیروزه راه افتاده . طوری آخ و واخ می کرد این پیر مرد و لذتشو نشون می داد که عرفان متوجه شد که سیامک منی خودشو ریخته توی کس مادرش … ادامه دارد … نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها