جقتون به کام ،البته بیشتر وقتا که خودم میام میخونم برا وقت گذروندن هستش ،بیخیال. چن شب پیش دوتا از دوستای قدیمم بی هوا بهم زنگ زدن ،که بیا مست بکنیم تا رفتیم مزه و غذا عرق گرفتیم و خوردیم ساعت سه صبح شده بود ،تموم که شد قرار گذاشتیم بریم یجا دیگه یکم دیگ بمونیم پیش هم ،من با متور بودم اونا با ماشین ،رفتیم تو یه بلوار تقرییا نزدیک خونه ها نشستیم که حرف از خاطره های قبل وسط اومد . به بچها گفتم عجیب بعد کلی هوس کردم کون نر بکنم ،مجید رفیقم شروع کرد تو شماره هاش گشتن هرچی گشت هیچی به هیچی یا جواب نمیدادن یا نمیتونستن بیان ،ارش اون یکی رفیقم گفت یکی تو اینستا بهم پیام داده ولی عکس نمیفرسته ،من پیجشو گرفتم بهش پیام دادم فوری جواب داد
بهش گفتم پیجتو از رفیقم گرفتم و…ادرس داد قرار شد من برم سوارش کنم ارش و مجیدم با متور پشت ما بیان،که نفهمه سه نفری میخوایم بکنیمش ،رفتم سر لوکیشن سوار شد بچها با متور کنارمون رد شدن ،ارش رو شناخت و شروع کرد من من کرد ولی راه افتادم.
یه گل پسر بیس ساله با لباس راحتی،سبزه لاغر بود اما صورتش تپل ادرس میداد که کجا برم رفتیم تو یه کوچه تاریک پشت یه مدرسه بود اونطرف هم خونه سازمانی ،درشون تو کوچه پاین بود ،رفت آمدی از کوچهه نبود کلا پارک کردم ،از رو شلوار کیرمو گرفت میمالید گفت اون متوری ارش بود گفتم مگه دیدی ارش رو گف نه ولی از اینستا میشناسمش گفتم اره ارش بود گفت گوشیتو جواب نده تا کارمون تموم شه باشه ؟ گفتم اوکی گذاشتم رو بیصدا (بچها ماشین رو گم کردن ) تو همین فاصله شق کردم شلوارمو باز کرد گذاشت دهنش که شل شدم و صدام بلند شد .
دستمو بردم سمت کونش خودشو کشید جلو تر شلوارشو کشید پاین ،عجب کون خوش فرم و بی مویی ،با ولع میخورد کلا خیس شده بود کیرم ،دستمو برم جلو دهنش تف انداخت کف دستم شرع کردم انگشت کردن ،نفهمیدم خودش تنگ میکرد یا تنگ بود انگشتم به زور جا میشد از ساک زدن خسته شده بود پاشد رفتم رو صندلی شاگرد دادم عقب کامل خوابوندم صندلی رو اومد نشست رو کیرم ولی خو تو نمیرفت کرم هم نبود یکم دیگ خورد تف زد به کونش اروم نشست ،اوفف داغ داغ بود توش یکم صب کرد کامل نشست شروع کرد بالا پاین رفتن قشنگ کمک فنرای ماشینو بگا داد ،تخمام درد گرفته بودن ایقد محکم مینشست رو کیرم هی میپرسید ابت نیومد؟مگه اسپری زدی ؟گفتم نه مستم ،حس خوبی میداد کیرش شل بود ولی بزرگ براش جق میزدم بالا پاین که میکرد میخورد به شیکمم ،عوض کردیم جاهامون رو ،رو شیکم خوابید رو صندلی ،دیوث عجب کونش خوش فرم بود تا گذاشتم دم سولاخش کردم تو کل بدنش درد گرفت سریع در اوردم تف زدم رفت بالاتر یه حالتی مث داگی شد شروع کردم تلمبه زدن میگفت درد دارم ولی توجه نمیکردم ، داشتم تلمبه میزدم شروع کرد جق زدن که ابش اومد کونش تنگ تر شد یه لحظه چنتا محکم کوبیدم بش که خودمم ارضا شدم ،دیوث صندلی رو به گند کشید .
شلوارمو پوشیدم رفتم پشت فرمون حرکت کردم ،گوشیمو برداشتم دیدم مجید سی هف بار زنگ زده ،زنگ زدم بهش دیدم ریده شده به اعصابش بهش گفتم همونجا که رضا رو سوار کردم وایسین ، اینم شروع کرد به التماس که نزار بکننم ،منم نمیدونستم چطوری فراریش بدم که رفیقام ناراحت نشن رفتم اونجا دیدم زود تر رسیدن من میخندیدم اونا هم ضد حال خورده بودن رضا پیاده شد فرار کنه مجید نزاشت ،بدبختو انداخت تو ماشین و نشستن رفتن ،کصکشا خداحافظی هم نکردن 😐 منم رفتم خونه .
فرداش به رضا پیام دادم بلاکم کرد ،فک نکنم بهش خوش گذشته باشه.
من خودم همچین داستانی بخونم شق نمیکنم فقط خواستم یجا ثبت بشه این خاطره
نوشته: سپهر