داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

لاپایی کردن دختر خاله تو ماشین

سلام دوستان کصشعر گو کم نیستن البته داستان های واقعی هم زیاده خواهشا اگه نتونستید با کسی سکس کنید فک نکنید همه مثل خودتون بی دست و پان بشینید جقتون رو بزنید نظر کصشعر ندید .
این داستان مربوط میشه به مهر ماه امسال من پدرام ۲۲ سالمه قد ۱۷۵ قیافمم خوبه بد نیست یه دختر خاله دارم ۱۹ ساله خیلی با هم راحتیم از چند سال قبل همیشه با هم راحت صحبت و چت میکنیم و درباره همه چی حرف میزنیم من این آخرا دیگه خیلی تو کفشم بودم بهشم زیاد میگفتم ولی هر کاری میکردم قبول نمیکرد و قهر و این داستانا که ازت توقع ندارم و اینا من دختر خالتم و … اینم بگم خونه ما یه شهر دیگست خالم اینا امسال رفتن یاسوج برا زندگی منم زیاد میرم و میام مهر ماه رفتم بودم چند روزی یه دوری بزنیم و اینا دختر خالم هی گیر میداد چرا تنهایی میری خب منم ببر میخوام بیام دور دور یه شب حدودا ساعت ۸ اینا بود گفتم میخوام برو بیرون این دختر خالمم لباس پوشید منم ببر و این حرفا دیگه همونجا نقششو کشیدم گفتم باش با ماشینم رفتیم داخل شهر یه چند ساعتی گشتیم حسابی حدود ساعت ۱۱ بود گفتم بریم بام یاسوج اونم گفت باشه منم تا حالا نرفتم رفتیم اونجا یه حالت تپه داره و تا دلت بخواد جا برا پارک کردن ماشین حسابی هم و خلوت تاریک رسیدیم اونجا دیگه کم کم شروع کردم سر حرفو باز کردن و دست مالیش کردن هی چرت و پرت میگفت و اینا دیگه هر کاری کردم خودش راضی نشد به زور دسشتو آووردم گذاشتم رو کیرم یه خرده مالوندم دیدم شل نمیشه منم صندلییشو خوابوندم رفتم اون طرف پیشش به زور درازش کردم رو صندلی داشتم میمالوندم بهش گفت باشه برات کیرتو میمالونم ولی دیگه نیا روم منم گفتم باش از روش بلند شدم دیدم یه خرده گرفتش تو دستش و دوباره ول کرد گفت بس دیگه بیا بریم منم حسابی حشری شده بودم و این حرفا حالیم نبود دوباره درازش کردم رو صندلی و دکمه شلوارشو باز کردم به زور یهو گفت باشه برا میمالونم و این حرفا دیگه قبول نکردم به زور شلوارشو کشیدم پایین وای چه کونی داشت یه کون متوسط رو فرم و سفید کیرمو تف زدم گذاشتم لای پاهاش یه چند دقیقه ای لاپا زدم تا آبم اومد بعدشم دیگه روشن کردیم و رفتیم خونه تا یه مدت باهام قهر بود و حرف نمیزد ولی جدیدا دوباره داریم چت میکنیم و یه بار زیر زبونشو کشیدم گفت همون شب وقتی لاپا میردی کیرت میخورد به کصم خوشم میومد ولی دیگه همون یه بار بود تموم ولی برنامه دارم تو یه فرصت خوب از کون بکنمش .
کلمه به کلمه عین واقعیت بود و خواهشا بد و بیراه هم نگید یه چند تا داستان دیگه هم دارم شاید بعدا گذاشتم

نوشته: پدرام

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها