داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

ساک زدن تو ماشین با استرس

داستان نیست خاطره اس و واقعی نیازی به دروغ نیست. اسمم فرهاد قد 182 وزن 87 هیکلیم فیسم بد نیست 25 سالمه…یه شب که کشیک بودم(دانشجو پزشکی ام) یه اقای 60 ساله هیکلی اومده بود با زنش حال خانمش خوب نبود فشارش افتاده بود یه سرم وصل کردیم و…نیم ساعت گذشت داشتم تو بخش قدم میزدم یه دختر خوشکل و خوش هیکل و قد بلند عینکی و سکسی یه مانتو جلو باز پوشیده بود یه تی شرت مشکی تنگ برجستگی سینه های درشتش مشخص بود اما لختی مشخص نبود رفت تو اتاق اخر سریع پیچوندم رفتم پشت سرش…دختره همون مرد و زنه بود و نگران حال مامانش تا تونستم زبون ریختم و با اصطلاح حرف زدم …یه سرم دیگه دادم وصل کنن بعد مرده رفت یه سری قرص بگیره واسه خودش فکر کنم … هی با مادر و دختر لاس میزدم ارزوم بود بتونم باهش باشم خوشم اومده بود ازش …دوس داشتم مال من میشد واسه همیشه…اما سخت بود…هم میترسیدم گند بزنم…
اومدم بیرون تو فکر بودم که دیدم دختره پشت سرم اومد پرسید مطمئن باشم چیزیش نیست…گفتم اره فشارش افتاده چیزه خاصی نبوده…گفتم شمارم رو داشته باشید اگه شب حالش بد شد تماس بگیرید راهنمایی کنم (الکی چرت گفتم اونم ساده بود باورش شد)یادداشت کرد تک انداخت اسمشو پرسیدم گفت نیلوفر…نیم ساعت بعد مرخص شدن اس دادم خانم فلانی حال مادرتون خوبه؟…سلام کرد تشکر کرد گفت خوبه…

گذشت فردا شب دیگه خسته شدم از فکر بهش اس دادم سلام کردم رفتم رو مخش گفتم ازتون خوشم اومده …دنبال سکس و ای کثافت کاریا نیستم(واقعا هم نبودم)و قصدم اشنایی واسه ازدواجه…اول ناز کرد اما رامش کردم باحرفام…فهمیدم ازم بزرگتره 4سال ولی بهش نمیومد و مهم نبود ازش خوشم اومده بود قرار گذاشتم باهاش رفتیم بیرون …برای اینکه از دستش ندم هی بهش درو میگفتم ولی چه سود…من خیلی حشری ام و همیشه سعی میکردم راه رو برای حداقل عشق بازی هموار کنم…نیلوفر قدش172-73 بود 68 وزنش بود هیکل پر سایز سینه هاش 85 بود (شاید بعضی ها بگن کس نگو…هرجور دوس داری فکر کن…)همیشه ارزوم داشتن چنین چیزی بود جی اف زیاد داشتم اما این فرق میکردهمین باعث شده بود من خیلی سنجیده عمل کنم و بترسم از نبودنش…کم کم رابطه رو گرم کردم…هر از گاهی دست میزدم به سینه هاش بوس و لب شروع شد خودش خیلی دوس داشت همیشه تو ماشین لب بازی اشتیم طوری که لبام و گردنم و صورتم جای رژ می موند هر از گاهی…شروع کردم اس ام اس سکسی و از این حرفا بهش گفتم دوس دارم یبار ممه هاتو ببینم.گفت قول میدی دست نزنی بهش و نخوریش(با یه شیطنت خاص)گفتم بستگی داره چقد خوشگل باشن…یه روز تو ماشین بودیم دم دم غروب سمت شهرک غرب (کوچه های خلوت زیاد داره )با ماشین تو یکی از کوچه ها رفتم و چراو خاموش کردم تا ته کوچه رفتم و پارک کردم ماشینو خاموش کردم.شروع کردم لب خوردن هی لبامو گاز می گرفت منم از رو مانتو نازکش یا سینه هاشو میمالیدم یا با ساپورتش ور میرفتم…بهش گفتم میخوام ببینم سینه هاتو… یه نگاه کرد اینور و انور دکمه مانتوشو باز کرد و بعد از چند ثانیه یه سینه ی خوشگل و نرم و خوش اندازه اومد بیرون…سریع انگشتمو با اب دهنم خیس کردم مالوندم دور هاله ی دور نوک ممه اروم نوکشو بازی دادم پیشونیمو بوسید گفت بخورش نفسم منم افتادم به جونش اینقد میک زدم هی میخوردم هی اینور وانورو نگاه میکردم پراز استرس بود ولی خیلی می چسبید…هرازگاهی کسی رد میشد نوک سینه رو ول میکردم روش روسری میکشید بعد دوباره از اول …این شده بود کار ما شبا ودم غروبا…تا یبار دیگه بهش با اس ام اس گفتم دوس دارم کستو بخورم و از این حرفا …بعد گفتم تو دوس داری کیرمو بخوری (اصلا انتظار نداشتم که با ولع بگه اره)ولی گفت اره…دوباره رفتیم بیرون…تو ماشین دیر وقت …خودشو کیرمو مالید یجوری که دیگه نمی تونستم سینشو بخورم…بعد زیپمو کشید پایین اینقد استرس داشتم کیرم خواب بود…گفت اینقد کیر کیر میکردی همین کوچولو رو میگی ولی همین که زبون کشید رو سرش شروع شد به بزرگ شدن یجوری که گفت این چرا اینجوری شد رو ابرا بودم با استرس لعنتی ولی داشتم میمردم فکر میکردم زود ابم بیاد اما 10 دقیقه ساک زد داشت ایم میومد گفتم بذار درش بیارم که نذاشت و تاتهشو خورد…خیس عرق شده بودم پاهام بی حس بود انگار فلج شده بودن… اگه دوس داشتین بگین تا ادامشو بذارم

نوشته: ؟

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها