داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

گی تو ماشین

سلام 22 سالم بود تو تلگرام با پسری اشنا شدم که اهل شهر ما نبود مال یه شهر دیگه که برای دیدن اقوامشون اومده بود شهر ما
اونموقع 27 سال داشت قرار شد تو خیابون همو ببینیم اگه چهره همو پسندیدیم بریم بیرون شهر.خلاصه رفتم سرقرار اون ماشین داشت اسمش علی بود رفتم داخل ماشینش چهرهی خیلی قشنگی داشت بدنساز هیکلی و صورت خوشتیپ خیلی خوشم اومد ازش اونم چهره منو خیلی پسندید خلاصه با ماشینش رفتیم بیرون شهر یه جای خلوت تو راه همه ش دستم رو کیرش بود از رو شروال ولی خیلی بزرگ بود کیرش گاهیم همو بوس میکردیم تارسیدیم اون جای مورد نظر کیرشو در اورد واقعا بزرگ بود ترسیدم از کیرش کمی خوردمش همزمان دکمه ی پیراهنشو باز کردم سینش پرمو بود خیلی خیلی خوشم اومد از شینش سینه پرمو و ورزشس عالی بود
سینشو میمالیدم و لبای هم میخوردیم وحشیانه لبای همو میخوردیم و سر صورت همو بوس میکردیم با اینکه فرمان ماشین نمیزاشت ولی تا اونجایی که میشد بغلم کرده بود سفت منوچسپونده بود به خودشو میخورد لبامو بوسم میکرد
من عاشق لبم خیلی خیلی بهم چسپید لباش بعدش پاشدیم رفتیم صندلی عقب از پشت بغلم کرد و بازم شروع کرد خوردن لبام کم کم شروالمو داد پایین شروال خودشم داد پایین و کیرشو میمیلید به سوراخمو لبامو میخورد منم بدنشو میمالیدم خلاصه خیلی داغ شده بودیم هردومون
یه کاندوم زدم به کیرش ولی واقعا بزرگ بود میخواستم لاپایی بدم بهش بعد کاندومه دوباره تو همون پوزیشت شروع کرد لب خوردن و عشق بازی کردن باهاو و قربون صدقم رفتن با اینکه خیلی تنگ بودم ولی مست عشق بازیم کرد اصلا نفهمیدم که ی کیرش رفته تو کونم اون کیر بزرگ که 20سانت میشد و کلفتم بود الان تو کونم بودو من از عشق بازی لذت میبردم و اونم از کون من خلاصه تلمبه زد و زد تا ابش و ریخت تو کاندومه وقتی کیرش تو کونم بود وبعدش تا کیرش خوابید عشق بازی کردیم و کیرش کم کم از کونم اومد بیرون و دیگه جمو جور کردیم و برگشتیم شهر شماره همو نداشتیم توی اینستا با هم حرف میزدیم ولی بعد
مدتی من اون پیجو حذف کردم ولی یادم نبود ای دی اونو ثبت کنم دیگه بعدش هیچوقت پیداش نکردم و الانم هنوز دلم اون سینه پرمو و اون لبای شیرینو میخواد.

نوشته: ارمان

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها