داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس با حدیث در ماشین

سلام به همه اقایون و خانوما
مشخصات من و حدیث
اسمم مستعار(وحید)قدم ۱۷۵وزنم ۸۵ کیرمم ۱۴ سانته و حدیث یه زن تپل قدش ۱۶۰ وزنش ۷۸ سایز سینه ۸۵ و باسن رو فرمی داره
یروز داشتم تو تل فیلم سوپر دانلود میکردم ربات گفت باید عضو این دو گروه بشی تا فیلم بفرستم من عضو شدمرفتم داخل کانال نوشته بود میخاین سکس چت کنین من خودم کردم گفتم الکیه ولی ته دلم گفتم برم ببینم چیه رفتم داخل ربات اسمش(گپ گرام تو تل بزنین حتما میاره)وارد شدم شروع زدم گفت پسری یا دختر زدم پسر گفت سنت زدم ۲۲بعد گفت پروفایل کامل کنی ۵تا سکه میدم من رفتم کامل کردم عکس خودمو نزاشتم بعدش شروع کردم جستجوی زن یا دختر بعد چند روز نا امید شدم خواستم حذف کنم گفتم یبار دیگ بزنم یه پیجی بود اسمشو ننوشته بود سنشم زده بود۹۹ درخواست دادم رد کرد بعد بهش دایرکت زدم (هر کسی استفاده کرده باشه میدونه چطوریه پس فحش ندین)
میدونم پسری درخواست قبول کن بحرفیم اقا در خواست داد من قبول کردم سلام کردیم
حدیث گف: از کجا میدونی پسرم گفتم حس میکنم گف من زنم بچه دارم شوهر دارم
(اینو گف بازم گفتم پسره بابا اخه یبار منو ایسگا کردن فقط رفتین داخل گپ گرام مواظب باشین)
من گفتم :وحید بیخیال ولی گفتم شک دارم دختر یا زن باشی ویس داد بازم شک داشتم گذشت بزور اوردمش پیویم حرف زدیم چنتا عکس زماندار فرستاد واقعن ابم اومد گفتم اگه دختر یا زن باشه میکنمش گذشت
من میگفتم :میخام ببینمت
حدیث میگف: نه شوهرم میبینه
من گفتم :یه جا دور از خونتون بزور قبول کرد ۵ دقیق ببینمش فرداش میخاس بره خونه خالش با مامانش
حدیث گف: اگع در اومدم مامانمو رسوندم بیا پیشم من وایستادم پیم بده نداد نتو خاموش کردم رفتم بخوابم دوستم رنگ زد گف یه عکس پروژه فرستادم نگا کن رفتم نگا کنم دیدم
حدیثگفته: نمیای منم زود ماشین روشن کردم رفتم پیشش ساعت ۶نیم بود رسیدم پیشش نشستیم با هم حرف زدیم گفتیم میخندیدیم دستمو بردم سمت کسش دیدم یه اهی کشید گفتم وحید بپر بغلش از دست ندی سینشو گرفتم دیدیم یهو وا داد با من لب گرفت ساعت شد ۷ گفت باید برم نمیتونم دیگ بیشتر از این تو دلم گفتم من تو رو میکنم شبش پیام داد وحید پیام نده گفتم چرا گفت با خدا راز نیاز کردم کارم جور شه به شوهرم خیانت نکنم تو دلم گفتم اون روز خیانت نکردی گفتم باشه ولی کیسو نخواستم از دست بدم بهش میگفتم شب بخیر صب بخیر سلام میدادم یهو دیدیم پیام داد
حدیث گفت: شغلش سنگینه به بچه نمیتونم برسم
من گفتم: نمیری
حدیث گفت :نه
تو دلم گفتم اخجون چند روز با هم پیام بازی کردیم رسید زمان موعود صب اون روز ساعت ۶ صب بلند شدم پیام دادم بهش سلام صب بخیر ساعت ۷ جواب داده بود خواب بودم ساعت ۸ صب قرار داشتیم اون اومد خیابان یه جا قرارگذاشته بودیم با ماشین اومد دنبالم سوار شدم گفتم بریم یه جا خلوت اونم برد بیرون از شهر زیر یه پل گفتم دمت گرم چقد با حاله اینجا هیچکس نبود (منم خودم دو نفر بردم اونجا به حسابشون رسیدم)بهش گفتم بریم پشت گفت باشه مانتوشو در اورد یه پبرهن قرمز پوشیده بود رفتیم پشت دست کردم بین سینه هاش گفت بیشور نقطه ضعفمو پیدا کردی دو تا فشار دادم یهو وا داد ولی این دفعه خیلی سفت بود بهش گفتم در بیار حرفمو گوش میکرد در اورد ۵دقیقه خوردم سینشو گفتم شلوارتو در بیار شورت مشکی پوشیده بود ادم نگا میکرد فقط میگفت بخورم شورتشو دستمو کردم تو دیدیم بله کسش شده دریا چند بار انگشت کردم دیدم دستش رو کیرمه گفتم میخای بخوری گفت اره در اوردم گفتم واس شما قابل نداره اونم نزاشت حرفم تموم شه خورد کیرم شده بود عین سنگ گفتم میخام بکنم اونم گفت نه تا اینجا بسته گفتم حدیث این همه راه اومدیم ضد حال نزن گفت باشه شلوارو کامل در اورد شورت موند پاشو دادام بالا رویه شونم کردم تو کسش چقد داغ بود انگار میخ داغ بکنی تو اب دو سه بار جلو عقب کردم ابم اومد کشیدم بیرون ریختم دستمال کاغذی دوباره افتادم به جونش گفت همین دو دقیقه نشد گفتم باشا بشین ببین کردم کس دروغ نشه ۱۵ دقیقه کردم بازم داشتم ابم میومد کشیدم بیرون دیگ نتونستم جلوشو بگیر پاشید رو پیرهنش رو صورتش بعد گف وحید دمت گرم حال کردم گفتم کارم هنو تموم نشده گفت میخای بازبکنی گفتم ارع گفتم برگرد کونتو میخام فتح کن گفت نه اصلا گفتم برگرد عصبیم کردی گفت ببخشید گفتم ببخش در کار نیس اقا برگشت کونش چه تنگ بود انگشتم بزور رفت تو با اب دهان دو دقیقه با یه انگشتم بعد ۲ بعدش ۳ که سرش راحت بره انگشتامو در اوردم گذاشتم دم کونش یه فشار دادم چه جیغی کشید گوشم کر شد گفت نمیخام گفتم اولشه یکم وایستا با یه حرکت کلش رفت تو داد میزد جیغ میکشید گفتم ببین ابم زود اومد زد حال زدی واسم حالا بشین درد تاحما کن بعد کردم کامل رفت تو کشیدم بیرون دوباره کردم تو دو سه باراینطور کردم دیگه داشت اه میکشید کردم هول هوش ۲۰ دقیقه ابم خالی کردم کونش دیگ بی حال شدم ۳ماه جق نزده بودم همشو حدیث کشید بیرون منو حدیث برد رسودن شبش دوباره گفت پیام نده ولی دوباره مخشو زدم یبار رفتیم انباری سکس کردیم یبارم دوستشو اورد حالا اگه خوشتون اومد اونارم مینویسم با تشکر فقط فوش ندیدن

نوشته: وحید

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها