داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس با پسر توی دستشویی کتابخونه

سلام،این داستان واقعیست
من اسمم محمد امینه و 18سال دارم و در مقطع پیش دانشگاهی تحصیل میکنم پس امسال کنکور داریم و بنابراین من و همکلاسی هایم هر روز چند ساعت به کتابخونه رفته و درس میخوانیم یه روز که یادم میاید تعطیل هم بود من قصد رفتن به کتابخانه را کردم و دیشب هم حسابی فیلم و عکس و…سکسی نگاه کرده بودمدر راه کتابخانه دایم حواسم و فکرم پرت موضوعات شب گذشته بود و کیرم هم شق.
تو کتابخانه که اصلا نمیتونستم درس بخونم و باز هم همش کیرم شق بود.یکدفعه یک پسری وارد کتابخونه شد که احساس کردم خیلی دلبره پس منم که سابقه ی مخ زدن و دون پاشیدن و دارم و تا حالا چند دفعه کون پسرای همسایه و مدرسه گذاشته بودم گفتم مدرسه یادم میاد تو مدرسه چون نمیگم خوشتیپ بودم ولی روابط اجتماعی قوی و هیکل ورزیده و یزرگ که قدم193و 100کیلو وزن و اغلب بچه ها از من حساب میبردن مخصوصا بعد اینکه تو مدرسه دوتا از گنده لاتا رو زدم خیلی گنده و به اصطلاح گردن کلفت بودم و مدرسه ی ما هم که اکثرا کون و سفید و سوسول منم که همیشه آمپرم بالاست یادم میاد یکبار که کلاس سوم راهنمایی بودم و کلاس بیشتر از هر دفعه ی دیگه بچه قشنگ داشت توی یک روز دو نفر رو باهم کردم منظور از کردن لاپاییه چون تویی هم درد داره و هم گناه زیاد،خلاصه بیخیال مدرسه میگفتم تو کتابخانه دیدمش رفت نشست روی صندلی کناری من قبل اینکه کتابی برای مطالعه در بیاره من سلام و احوال پرسی کرده و بحث و باز کردم و آماده ی دکن پاشی کردم دیدم بدبخت از هیچی خبر نداره نه میدونه کیر چیه کون سوراخ داره یا نه و…مام گفتیم بهتره ما هم یه چیزی افتتاح کنیم و بچه ی خودمون کنیم و به اصطلاح بشیم ارباب اخه رفیقا ی من اکثرا گردن کلفتن و چندتا بچه دارن و فقط من بچه نداشتم یه خرده درباره ی سکس حرف زدم یه تبلت داشتم و دارم که توش 32 گیگ فیلم سوپر خالصه یه چندتا گلچین کردم نشونش دادم دیدم انگار خوشش اومد ه و منم ادامه دادم تا بعد نیم ساعت مخ زنی گفت حوصله ی درس نداره و دوست داره باهم بریم چیزی بخوریم به نظر میومد بیشتر از 16نیست و قشنگ اماده ی نوچه شدنو افتتاح شدنه رفتیم با موتور من بیرون من یه موتور تریل 200داشتم که چون هیکلی ام خیلی به هم میایم اسمشم گذاشتم اژدها اقا رفتیم یه شیر موز و شیر خرما خوردیم منم فقط داشتم روش کار میکردم تو این مدت دیدم ابراز تمایل به سکس میکنه منم دیدم ای بابا منم که بر خلاف دیگر رفقا و اربابان مکان ندارم که برم کفتر بهش نشون بدم بهش گفتم کتابخانه دستشویی های خوبی داره اونم نمیدونم چرا قبول کرد به نظرم کنجکاو بود بدونه رفتیم دستشویی درو بستیم بهش اشاره کردم بکش پایین اونم با کمی تعلل و درنگ کشید دیدم کمی ترسیده گفتم شاید اگر الان بکنم توش شاید مرغ از قفس بپره پس گفتم وللش همون لاپایی راضیم یکم مایع صابون زدم به کیرم تا عین پوست ماهی لیز شد کردم لای پاهاش پاهای ورزیده و سفید و تمیزی داشت و از همه مهم تر اینکه هنوز کوسه بود دیدم چقدر حال میده گفتم نظرت چیه و اون گفت دوست داره این عمل رو روی من انجام بده تا خودشم تجربه کنه کرد لای پام دیدم داره حال میکنه گذاشتم قشنگ ارضا شد بعد نوبت من بود چندتا تلمبه زدم تا منم ابم اومدو ریخت تو کونش وقتی خودمونو شستیم و اومدیم بیرون همش خودشو به من میچسبوند و من لذت میبردم چون واقعا بدن خوبی داشت و خوش قیافه بود و وقتی شلوار میپوشید اون دو تکه کونش طوری تکون میخورد که ادم حال میکرد دیدم پسرم مو قع برداشت دون ها شده پس خونه ی یکی از دوستانم دعوتش کردم که خالی بود و …

دوستان خوب ادامه دارد…اگر کفدستی زدید گناهش پای خودتونه

نوشته: امین

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها