داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس در ماشین با کارمند کون تپل

سلام
یه داستان براتون مینویسیم که چند روز پیش برام رخ دادش
یه مدت هستش که سکس نداشتیم با دوستم و کمرم اذیت میکرد… از طرفی اونم بی تاب بودش… مکان جور نبود… مجبور شدم بهش زنگ بزنم و بخوام که بیاد تو ماشین حال کنیم! آمیزه ای از ترس و شهوت. قرار شد ساعت 7 برم دنبال اش جلو محل کارش که یه شرکت بودش و اونجا کارمنده. ساعت 7 رفتم منتظر شدم و اومد… نمیدونم چرا هر بار میبینمش حس میکنم یه آدم دیگه با یه قیافه دیگه و یه خوشگلی دیگه اس. یه دختر با هیکل و قد درشت و کون فراخ و رنگ سفید متمایل به زرد حشری کننده. یه دختر از نسل زن زندگی آزادی که کلا لارج بود و با هر کی خوش داشت سکس میکرد… سنتی نبود و بی قید بار اومده بود و هر جوره پایه فانتزی بودش!
سوار ماشین شد دست دادیم… البته چاق شده با قد 175 قبلا 85 کیلو بودش الان شده نزدیک 95 کیلو جوووون! عاشق زن های گنده و چابی هستم من اخه… نمیدونم چرا اینقدر حس دارم به زن های گنده و پُر … بعد از شکم اول اش و بعد اینکه بچه اش رو به دنیا آورده بود چاق شده بودش یه مدت رژیم گرفت لاغر کرد ولی باز داره چاق میشه، مالی شده برا خودش میبینم کیرم وحشی میشه. تو خیابون که داشت میومد سمت ماشین ام با قد بلند و اون کون دو تیکه اش … شبیه جنده های سالار زمان شاه بود پری بلنده! خخ
ماشین رو حرکت دادم و داشت حرف میزد و کوس شعر میگفت … اخه خانم مهندس هم هست جنده خانمی. کم کم دست ام که رفت رو رون های پُرش دیگه وا داد معلوم بود یه مدت هست بی سکس هستش و له له کیر، صداش قشنگ تغییر کرد… رفتیم یه جا خلوت زدم بغل خیابون شب بود و تاریک زیر درخت، لب تو لب شدیم حالا نخور کِی بخور، دستش رفت رو کیرم شلوارم رو دادم پایین کیرم افتاد بیرون دیگه کیرم رو که دید وا داد قشنگ… همیشه اینطور نیس مگر اینکه یه مدت بی سکسی کشیده باشه در این صورت تا کیر میبینه ضعف میره و شل میشه شدید… گرفت دستش یه فشار و سریع افتاد روش انداخت دهن اش خوب ساک میزد بدون دندون زدن البته برا یه زن بالای 30 سال خوب ساک زدن طبیعی هستش با کلی تجربه سکس… تف مینداخت و عین جنده ها تمیز میکرد کیرم رو بالا پایین… لب میگرفت از کیرم و زبون میزد … پیشابم رو خورد داشتم میوردم آب ام رو گفتم بسه… خیلی وقته سکس نکردم کمرم پر بود زود داشت میومد…
جا مناسب سکس کامل نبود همون در حد ساک زدن بودش… دو سه نفر حتی که رد میشدن نگاه میکردن و مشکوک شدن که داره ساک میزنه یا چی!! البته تاریک بود قشنگ داخل ماشین مشخص نبود خیابون هم تقریبا خلوت بودش… حرکت کردم رفتم داخل کوچه پس کوچه های قدیمی شهر شب شده بود کامل همه از سرما داخل خونه هاشون خزیده بودند… خیابون ها کم تردد بودش…
رفتیم یه جای تاریک و خیلی کم تردد… گاهی یه ماشین رد میشد شاید. نگه داشتم و رفتیم صندلی عقب… یه اتفاق خوبی که رخ داد و اصلا پیش بینی نمیکردم این بود که آمیزه ی گرمای بخاری ماشین و نفس های ما موجب شده اش که شیشه ها کلا بخار شدش و داخل ماشین به کلی از دید مخفی موند این رو اصلا پیشبینی نکرده بودم اینطور میشه که خیلی خوب شد بدون استرس رفتیم صندلی پشتی و چون شیشه ها بخار گرفته بود راحت درآوردیم … اومد صندلی پشت و بدون معطلی دولا شد شلوار رو داد پایین و مانتو مشکی رو بالا… یه کون سفید بزرگ وسط شلوار و مانتو تیره زد بیرون … ای جاااان… گفت بکن مُردم… تا کردم آب اش اومد!! یعنی با دو سه تلمب… یعنی بعدش گفت … منم فکر میکردم نیومده آب اش و داشتم خودم رو کنترل میکردم که اول اون بیاد بعد من بیام. زدم چند تا تلمب به صورت همون داگی واقعا حال میداد چون من بی سکس بودم همون اون… برا همین ماشین بودنش مهم نبود… اتفاقا این ترس و شهوت قاتی شده بود کیف میداد… البته نمیدونم من چرا شخصیت ام اینطوره تو این جور وضع ها عجیب جسور و نترس میشم… به تخم ام نیس هر چی بشه… البته درب های خودرو از داخل قفل بودش… راحت تر بودیم… ماشین هم روشن بودش و بخاری در حال کار. چند تا تلمب زدم گفتم برگرد نشستم هر جور شد نشست رو کیرم و لب تو لب شدیم به سختی کیرم تو کوس اش حرکت میکرد بالا پایین که میکرد قشنگ ماشین تکون میخورد… خخخ یعنی اگر کسی بود راحت میفهمید هر چند فقط ماشین رد میشد گاهی… بدن ام از شدت شهوت آتیش گرفته بود گفت نمیریزی!؟ گفتم اول تو گفت بابا من همون دو تای اول ریختم! تعجب کردم… چند تا اینجوری تو بغل ام بالا پایین شد شهوت ام اوج گرفت و حس اینکه باید بکنمش و این جنده رو زیر بگیرم رو داشت بلندش کردم انداخت ام اش رو تشک ماشین و رفتم روش… تخ تخ تخ … تلمب زدم … و گفت بریز تو… کامل ریختم تو کوس اش همون جا … و موندم… تا گفت بابا بلند شو وسط شهریم ها! … بلند شدیم دو تا سیگار روشن کردیم و حرکت داشتیم میکردیم و یه آرامش عجیبی داشتیم… انگار یه بار سنگین از دوش مون برداشته شده بود با این سکس
اوف!

نوشته: امیر

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها