داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

سکس تو ماشین در یه شب زیبا

سلام ، من محمدم 23 سالمه قدم 185 و وزنم 60 و دماغ عملی ( معمولی ) مشخصه لاغرم و خوش هیکل هم نیستم ، کیرمم هم13 -14 سانت هستش اما اونقدرا کلفت نیست معمولیه
خوب ولش کنیم این توضیحاتو بریم سر داستان … خاطره ای که میخوام تعریف کنم مربوط میشه به یکسال پیش ، یکسال پیش درست همین موقع ها بود که موهامو خیلی بلند کرده بودم و حس خوشگلی پیدا کرده بودم و اعتماد به نفس گرفته بودم و تو اینستا چرخ میزدم که زیر پست دوست دختر قبلیم فضولیم گل کرد و کامنت هاشو میخوندم تا اینکه کامنت یه دختری رو دیدم که عکس پروفایلش جذبم کرد
لیلی
همینجوری که نگام قفل شده بود رو عکس پروفایل سریع کامنتشو لایک کردم و پروفایلشو بازکردم
لیلی 18 ساله با پوست سبزه تیره ، قدش حدودا 160 و خورده ای و وزنش میخورد 70 باشه … تپلی خوشتیپ … با ممه های 70 و اما کونی بسیار بزرگ ، کونش خیلی گنده بود لعنتی …
و اما تیپش از من سرتر بود
عکس پروفایلش یه صورت عروسکی تپلو اسنپ چتی با کاپشن کلاه دار بود ، نمیدونم شاید اسنپ چت خوشگلش کرده بود … میدونستم حتما دوست پسری ، بکنی چیزی داره با این اوصاف … یه هعی کشیدم و رفتم بیرون از اینستا و اینا
چند ساعت بعد دایرکت یه پیام به صورت فینگیلیش و شاخ پی ام اومد چرا نظرمولایک کردی ؟ دیدم عه لیلی پی ام داده و اینو پرسیده … گفتم حواسم به لپات بود دستم خورد لایک شد و ببخشید و فلان … همینجوری ادامه پیدا کرد تا اینکه بحث رو کشوندم به دیدن صورت عروسکی و لپ هاش از نزدیک … موفق شدم و با ماشین ( پژو 405 مشکی ) رفتم تو خیابون از نزدیک دیدمش اما اون رد شد و هرچی تعارف کردم برسونمش سوار ماشینم نشد … اون روز گذشت و ما روزها همینطوری باهم پی ام بازی میکردیم و بالاخره سوار ماشینم شد اما خودم رعایت کردم و حشری طوری نه بهش دست زدم و نه هیچ چیز دیگه ای ، فقط دور دور میرفتیم …تو این دور دور ها و این مدت متوجه شدم تو سن پایین ازدواج کرده و بعدا طلاق گرفته
و حتی پدر و مادرش هم از هم جدا زندگی میکنن …
مث همه حشریا فقط واسه حشر نخواستم باش باشم گفتم باهاش دوست میمونم تا کنارش باشم
گذشت و شد عید نوروز …
عید و مهمونی های دیر وقت
سومین یا چهارمین شب از عید بود که موقعیتی پیش اومد دوباره ببینمش ، حشری شده بودم و گفتم امشب یه کاری بکنم لااقل … یه شلوار اسلش پا کردم و یه تیشرت نرم ، شورت هم پا نکردم تا شیطنت هم بتونم بکنم …رفتم تو یه خیابون خلوت نزدیکای خونه فامیلاشون دنبالش و با کلی استرس و تاپ تاپ قلب تونستم سوار ماشینش کنم … دیدم لیلی یه مانتو قرمز با شال قرمز رنگ پوشیده و سمت ماشینم میاد … خیلی خوشتیپ بود و خفن …سوار شد و دیدم جووون چه ساپورت مشکی تنگی پاش کرده و چه آرایش غلیظی رو لب و چشماشه … سلام و احوال پرسی عادی ای داشتیم و گفتم تا کی وقت داری باهم باشیم؟ گفت : یکی دوساعت میتونم بیرون باشم …
رانندگی کردم تو جاده های بیرون شهر و گپ میزدیم ، زدم کنار تو یه پارکینگ جاده ای و وایسادم حرف میزدیم … ساعت ده شب بود ، وسط حرفامون چشام تو چشاش قفل شده بود و چشاش تو چشام قفل شد و هیچی نگفت دیگه …
قشنگ میشد فهمید اونم یه دختر حشریه دیوونس
خیلی آروم دستشو گرفتم و صورتمو بردم سمت صورتش ، دیدم لیلی هم دستشو برد تو گردنم و لبامون رو هم چسبید
شروع کردیم به خوردن لب های همدیگه
همزمان دستمم توی گردنش و گونه هاشو نوازش میکردم ، همون اول کیرم شق شد و استرس بم وارد شد … چون جاده بود و پارکینگ و ماشین هایی که رد میشدن نورشون میفتاد تو فکر میکردم کسی وایساده بیاد به ما نزدیک شه به هردلیلی و ضدحال باشه …بگذریم … لب های خوشمزه شو داشتم میخوردم و حس خوبی داشتم …
همونجوری که لباشو میخوردم آروم دستمو بردم روی سینه ش و نزدیک ممه هاش ناز میکردم و میمالوندم … دیدم هنوز داره لبامو میخوره هیچی نمیگه سریع ممه شو از رو لباس تو دستم گرفتم و میمالیدم …با خودم گفتم جوووون و همینجوری لباشو محکم تر میخوردم و سینه هاشو میمالوندم … یه لحظه لب هامون از هم جدا شد همو نگاه کردیم ، یه نگاه چش غره الکی بهم کرد که مثلا چرا سینه مو مالیدی و اینا ، بعد دوباره شروع کردم لباشو خوردم و یهو رفتم تو گردنش و گردنشو لیس میزدم … دیدم سرشو داده بالا تا خوب گردنشو بخورم … حال میکردم میدیدم داره حال میکنه … داغ شد و دیدم دستشو برد گذاشت رو کیرم …کیرمم هم شق شده بود و تا دست روش گذاشت خیلی قلبم تندتند زد ولی اون سریع دستشو برد تو شلوارم و کیرمو گرفت تو دستش و برام میمالید … منم داشتم مسیر خوردن گردن و لبای لیلی رو طی میکردم که یهو آه بلندی کشیدم و آبم اومد و پاشید تو دستش و شلوارم ، آه … لیلی تعجب کردو با یه صدای حشری آروم گفت چرا انقد زود آبت اومد محمد؟
منم خجالت کشیدم هیچی نگفتم و اومدم سرمو پایین بندازم و خودمو جمع کنم که
لیلی دوباره اومد کیرمو گرفت دستش و شروع کرد به مالوندنش و بعد چند دقیقه
دوباره کیرم شق شد و لیلی همینجوری کیرمو میمالید …اون موقع رحمت الهی نازل شد و بارون گرفت … خیالم راحت شد یکم که تو بارون تو ماشین یه جای امن تریه و حتی رومانتیک تر … خلاصه کیرمو میمالید و منم دیدم اینقد رومون به هم باز شده دوباره لباشو خوردم و این بار دستمو بردم توی شلوارش تا کصشو بمالم … داشتم لبای لیلی رو میخوردم که آروم دستمو سر دادم تو ساپورت سکسی لیلی و کص نرم و خیسشو لمس کردم … شروع کردم به مالوندن کصش و همزمان خوردن لبای لیلی
همینجوری داشتم ادامه میدم و انگشتمو آروووم فشار دادم تو کصش که سر خورد تو … بود و با انگشت تو کصش عقب و جلو میکردم که دیدم لباش از لبام جدا شد و آه و ناله لیلی بلند شد و چشماش خمار و افتاد تو بغلم … همینجوری داشتم کصشو میمالیدم و این آه و ناله شو بالا برد که دیوونه کننده بود … بش گفتم لیلی برو عقب بخواب گفت نه گفتم برو عقب میگم که دیگه ناز نکرد و همینجوری هیکل سکسی شو سُر داد رو صندلی عقب و خمار افتاد اون پشت ، کل شیشه ها ماشینو بخار گرفته بود ، منم در ماشینو قفل کردم پریدم عقب
پاهای لیلی رو از هم باز کردم و آروم ساپورتشو کشیدم تا درش آوردم
دیدم یه کص خیس خیس سبزه ی تیره اما تر و تمیز و بدون مو جلومه ، خیلی کص خوبی داشت
اومدم رو لیلی و گفتم خوبی؟ با یه حالت خمار میگفت خوبم …خوابیدم روش و یکم دیگ لباشو خوردم … پا شدم و با خودم گفتم وقتشه محمد
کیرمو درآوردم از شلوارم و زانو زدم و گذاشتم رو کص خیس لیلی و میمالیدم روششش
آآه چه حس خوبی بود ، بهترین حس دنیا بود ، حشری حشری بودم و کیرم شق ، صدای بارون میزد رو شیشه ماشین و حسمو چندبرابر کرده بود ، سر کیرمو آروووم میکشیدم لای کص خیسش و لیلی آه و آه میکرد … کیرمو هل دادم تو کصش که لیلی آه سکسی ای کشید… ووووااااییی داغ داغ فکرکردم دوباره آبم میاد ، سریع درش آوردم دیدم نه هنوز میتونم … دوباره کیرمو هل دادم تو کصش و شروع کردم تلمبه زدن … همینجوری افتاده بودم رو لیلی و کیرمو تو کصش عقب و جلو میکردم که آه و
و ناله هاش داشت روانیم میکرد، همینجوری که آه و ناله میکرد لباشو میبوسیدم و میخوردم و نفس نفس میزدم و سینه هاشو میمالوندم … با صدای خیلی آروم و یواش و با ناز میگفت : محمدددد بکن منووووو … آآآه … محمدددد جررررم بده … من مال تو ام … چار پنج دقیقه تلمبه میزدم که حس کردم آبم داره میاد کیرمو کشیدم بیرون و تند تند جق زدم آبم پاشید کف ماشین و کثافتکاری ، همینجوری که داشتم ارضا میشدم لیلی خودش ساپورتشو پوشید ، بش گفتم تو چی؟ گفت من خوبم ، رفتیم جلو نشستیم و بهش دستمال دادم تا خودشو خشک کنه … خودمم لباساشو و موهاشو مرتب کردم تا وقتی برمیگرده ضایع نباشه … دوباره نگاه تو چشمای لیلی کردم و دیدم نسبتا راضی به نظر میاد ازش حالشو میپرسیدم و میگفتم خوبی؟ اونم میگفت خوبم …
ماشینو روشن کردیم و برگشتیم ، اما ساعت یک شده بود ، عجیب خیلی زود گذشت

داستان واقعی بود حالا بیاید فحش بدین ببینم چه میکنین آ … بابت بدنویسی عذرخواهی میکنم … اولین داستانم بود و فکرمیکنم شاید خیلی خوب تعریف نکردم ، ممنون از شما

نوشته: محمد

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها