سلام اسمم مهرداده ۲۵ سالمه داستان حدود یه سال پیشه
یه روزی تلگرام گردی میکردم یه گروه بود رفتم مخاطباش به چندتا دختر پیم دادم که یکی جواب داد که باهاش اشنا شدم میگف اسمش نغمه هس بعدا فهمیدم مریم هستش متولد ۶۹ بود مجرد بود با مادرش زندگی میکرد ازش عکسش خواستم فرستاد زیاد خوشگل نبود معمولی ولی از عکس معلوم بود سایز سینه هاش ۸۵ هس شمارش خواستم که داد بعدش من زیاد تو مخش نبودم یه روزی دوستم ازم شماره دختر خواست منم شماره اینو دادم بعد چن مدت دوستم دیدم گفت مهرداد خیلی پایه هس گفتم دنباله صیغه میگردم گف من خودم بخای صیغه میشم منم گفتم چه خوب اومدم خودم زودی بهش پیم دادم که من از لحاظ مالی هیچ مشکلی ندارم فقط فقط مشکل جنسی دارم میخام اگه از دوستات بودن من صیغه کنم اینم ناراحت شد بعد گفتم خودت چی صیغه میشی اونم گف اره یه شرط های گذاش که وام دارم اونارو پرداخت کن این حرفا گفتم باشه قرار گذاشتیم رفتم سر قرار هر چی از هیکلش بگم کم گفتم خلاصه تو ماشین یکم چرخیدیم همون اولش دستم بردم سمت پاهاش یکم مقاومت کرد اینحا بده بزا بعد صیغه اینا ولی من دستمو رسوندم سمت کوسش بردم زیر شلوارش خیس خیس بود کوسش تپل بود دستمو خیس کرد بعد گفتم برام ساک بزنی باس من زیاد محلشون نمیشناختم اون خودش گف کجا برو برو ارومه شبم بود خلاصه برام یه ساکی زد چه ساکی اونم حرفه ای ابمم خورد خلاصه من کلا ادم بی خیالی هستم باز سراغش نگرفتم یه روز زمستون بود خیلی ام برف باریده بود دلم بدجوری سکس خواس بهش زنگ زدم گفتم میام دنبالت گف این وقت شبی با این هوا زمستون بود هوا تاریک بود یه جایی رو میشناختم ساختمون های نیمه کاره بود گفتم میبرمش اونجا سکس میکنیم رفتم برداشتمش اینم از شهوت داشت میمرد منم تا برسیم میگفتم بزا برسیم ببین چجوری میکنمت اغا من این جایی که گفتم پیدا نکردم چون یبار رد شدنی دیده بودم اینم هی غر میزد ببین با کی اومدم بیرون منم اعصابم خورد شد بردمش رسوندمش رفتم فردای اونروز باز بهش زنگ زدم گفتم بیا با هزار ناز رفتم دنبالش دگه با گوگل مپ پیداش کرده بودم زودی رسیدیم به مکان خیلی برف بود یه جای متروکه بود با ماشین میرفتم ولی میگفتم خدایا چجوری این راهو برگردم ماشین گیر کرد تو این برفا چی منم از ترس اینکه گشت یه لحظه میاد اخر اخرش رفتم یکی نیس بگه باو اینجا گشت چیکا میکنه تو این برف ماشین نگا داشتم گفتم بریم عقب رفتیم عقب زود شلوارش در اوردم شلوار خودمم در اوردم گفتم ساک بزن یکم خیس بشه اونم ساک زد بعدش خودش اومد نشست روش من فقط نظاره گر بودم اون خودش بالا پایین میکرد بعدش ابم ریختم کوسش بعد که خواستم دنده عقب بده برگردم ماشین افتاد یه جای گاز دادم انگار نه انگار ماشین گیر کرد بهش گفتم تو پیاده شو ماشین هل بده گف باشه پیاده شد باز نشد خودمم پیاده شدم دو نفری هل بدیم که باز در نیومد بهش گفتم تو برو جاده یه ماشین بگیر برو منم بعد تو میام جاده کمک میارم درش میارم گفتم اینجوری برم کسی بیاد میفهمه چی به چیه جریان اونو فرستادم رف اقا صدای سگ هام از یه طرف گفتم بخاطر یه کوس بیا اینجا سگا پاره پاره کننت اینجا معلوم نیس کجاس کی میاد پیدات کنه خلاصه رفتم جاده بعد نیم ساعت یه ماشینی نگه داشت دو نفر بودن گفتم من راهو گم کردم ماشینم تو برف گیر کرد کمک کنین در بیارم اونام اومدن هی ازم میپرسیدن اینجا جیکار میکردی منم جواب دادم ادرس میپرسیدم که دور برگردان کجاس برگردم اشتباهی اومدم اینجا خلاصه نوشتم ببخشین.
نوشته: مهرداد کیر ۲۱ سانتی