نوجوان که بودم گاهی حس مفعول بودن داشتم ولی چون میترسیدم یه وقت مشکلی پیش بیاد هیچوقت دنبال نکردم وابن حس را سرکوب کردم و به زندگیم رسیدم وکلا فراموشم شد تا دوسال پیش که دیگه ۴۳ ساله شده بودم توی انجمن کیر تو کس داستانهای سکسی خصوصا گروپ و تریسام میخوندم وخودم را جای نفرسوم میزاشتم و لذت میبردم حتی با یه زوج آشنا شدم ودر قبال پرداخت پول دونفری خانم را گاییدیم و چون پولی وبیزینسی بود همون یه بار شد بعد مدتی داستانهای کون دادن را میخوندم که بعد از چندتا داستانی که خوندم حس مفعولی قدیمی دوباره اومد سراغم ولی ابن بار باوجود فضای مجازی واینکه میتونی با کسی باشی که اصلا تورا نشناسه امیدوارشدم که یه فاعل گیر بیارم شروع کردم به فعالیت که بعد مدتی با آرمان آشناشدم وبعدمدتی چت وارتباط برای سکس قرار گذاشتم و چون من مکان داشتم بعد از ظهریه روز گرم تابستون که جمعه هم بود اومد هیجان زیادی داشتم قلبم تپش زیادی داشت خلاصه اومد بعداز کمی صحبت وآشنایی رفتیم داخل اتاق لخت شدیم بااینکه هوا گرم بود بدنم لرزش عجیبی داشت گفت ساک بزن برای اولین بار تجربه کردم چون وارد نبودم فقط خیسش کردم کمی ژل روان کننده به کیرش مالیدم کمی هم به سوراخ خودم که حسابی شیو شده بود زدم ودمر خوابیدم وجودم را هیجان وترس گرفته بود هیجان که بالاخره کیری میخواد بره کونم وترس از درد واذیت شدن آرمان به آرامی کیرش را دم سوراخم تنظیم کرد وباصبر وحوصله شروع به فشار کرد همینکه کله کیرش لبه های سوراخم را در مینوردیدوبه جلو میرفت وجودم باولع تمام بالرزشی خفیف به استقبالش میرفت واورا به درون میکشید لحظه ای که کله کیرش وارد شد درد جای هیجان را گرفت گفتم آرمان بکش بیرون گفت تحمل کن چون دوباره خروج و ورود درد بیشتری داره کیرش از حرکت ایستاده بود ولی درد ول کن نبود دوسه دقیقه کافی بود تا سوراخم بپذیرد که حرکت ادامه پیدا کند تلمبه های آروم شروع شد همراه با لذت وای فکر نمیکردم کون دادن اینقدر راجت باشد خلاصه کیرش تا ته میرفت وبرمیگشت منم داگی شده بودم وگاهی با دست انتهای کیرش را لمس میکردم که بافشار اون تخماش به زیر سوراخم برخورد میکرد آرمان بعد از ده دقیقه گاییدن من بافشار خودش را توی من خالی کرد ولی هیجان زیاد اجازه نداد اب من بیاد گفتم بمونه برای دفعه بعد یه دوهفته بعد چند بار خواستم با آرمان قرار بزارم گفت چون راهش دوره اون کرج ومن مرکز تهران نمیتونه بیاد ازم اجازه گرفت وشماره ام را داد به دوست همکارش به اسم کامران که یه پسر مجرد ۳۰ ساله حشری بود و کامران شد فاعل ثابت من که اگه دوست داشتید داستان اونم براتون بنویسم که حداقل ده بار منو از کون کرد.
فدای همتون آرمین
نوشته: آرمین