داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

نامزدم نفهمید که کونم گشاده

تا به نامزدم تو گوشی گفتم همه رفتن مهمونی و من امروز تو خونه تنها هستم …تو کونش عروسی شد و بعد از یک ساعت با صدای زنگ خونه فهمیدم که  خودشه… …سوسن خوبی…ممنون…عزیزم …تو خوبی…من را تو بغلش فشردو در حالیکه دستهایش روی  باسنم  بود و من را بخود فشار میدادلبهایش را روی  لبهایم گذاشت و یک بوسه طولانی … ،،،،،،بعد با اصرار عارف رفتیم  تواتاق خواب مامان بابام که یک تختخواب بزرگ وسط اتاق بود ،،،،،…چایی ،،،قهوه،،، میوه؟چی دوست داری بیارم؟؟؟؟؟دستم را گیریفت ،،،…بیا کنارم بشین عزیزم چایی باشد برای بعد… کنارش نشستم در حالیکه دستم تو دستهایش بود خودشو بیشتر بمن نزدیک کرد  و سرشو  گذاشت رو شونم، …میخاست از لبام ببوسه…گفتم به همین زودی ،،،بزار صبحانه بخوریم،،،،،،گفت من لب شیرین میخام ،،،،،،، منم دستمو انداختم دور گردنش و به چشمانش خیره شدم…یکم که گذشت  شروع کرد به لیس زدن لاله گوشم احساس خیلی خوبی داشتم ،،او هم تند تند نفس میکشید، صورتمو بردم جلوش چشمامو بستم و لبامو گذاشتم لباش…لبامو به آرومی میخورد ،،،،،سوسن عزیزم خیلی دوستت دارم…،من هم داشتم لباشو میخوردم …اممم اممم عاررف من برات میمیررم…و زبونمو به زبونش میزدم،…لبهام تو دهنش بود وحالا داشت با ولع میخورد دستهایش رفت رو دکمه های پیرهنم ب،،،،،،حالا فقط یه تاپ نازک تنم بودو عارف داشت  از رو تاپ سینه های گوشتیمو که هیجانی شده بودم وبا هر نفسم بالا پایین میرفتن رو میمالید و بو میکرد،،،،،،،اووووف سوسن چی سینه های گوشتی و سفیدی داری،،،،عجب بویی دارد،،، و بیشترمیمالید یه دستشو همینجور برد تا به بین پاهام رسوندو از رو شلوار شروع به مالیدن کسم کرد، من هم که خیلی دآع شده بودم باسنمو جلو عقب میدادم تا بیشتر با دستش تماس داشته باشه،بعد از چند لحظه عارف پاشد تیشرت و شلوارشو در آورد،کلاهک کیر شق کرده اش از تو شرت پارچه ای کاملا معلوم بود، به من هم گفت لباسامو دربیارم، بلند شدم و تا پیرهن و  و تاپمو درآوردم عارف جلوم  زانو زده بود و  شلوارمو کشید پایین، یه شرت سفید خوشکل و تنگ پوشیده بودم که شیار کسم حسابی جلب توجه میکرد. سرشو گذاشت بین پاهام و با تموم وجود کسمو از رو شرت بو میکرد و  یه بوس محکم از کسم گرفت،،،،،،سوسن آب کست رو میخام ااااففففف از کس تنگت سوسن آب میخام …بعدبلند شدو تازه چشمش به سینه هام افتاد که حالا لخت مقابل چشماش بود،، یه سینمو گذاشت دهنش و نوک سینه موداشت مک میزد و یه سینمو با دست میمالید تو این حالت داشتم به آسمونها پرواز میکردم و نوک سینه هایم یک سانت زده بود بالا چند دقیقه خیلی رمانتیک تو همیین اوضاع گذشت، بمن گفت بشینم روتخت  و خودش  جلوم ایستاد و در حالی که کیرش بامن  فیس تو فیس بود، گفت نمیخوای بهش سلام کنی؟من هم ، شرتشو کشیدم پایین و در حالیکه کیرش تو دستم بود با یه دقت خاصی از تخماش تا سر کیرشو برانداز میکردم،آخه کیر عارف از اون کیرهایی است که نوکش سربالا است  وخیلی دوستش دارم،،،، کیر ش را به صورتم نزدیک کرد، میفهمیدم منظورش چیه ولی فقط باتماس  صورتم کیرشو نوازش میکردم، گفت بخورش عزیزم ، در حالیکه کیرش تو دستم بود سر کیرشو لیس میزدم…عارف باناله میگفت ااااخ بخورش عزیزم،،،،، سوسن تا ته بکن تو دهنت، آآآی ااااففففف و من داشتم کیر سفیدش رو تا ته میخوردم و محکم مک میزدم ،،،،،،،او خیلی حال میکرد…و آهسته تو دهنم تلمبه میزد ،،،،احساس کردم کیرش داغ شد و سرعت تلمبه هاش بیشتر شد ، موقع تلمبه زدن یکی دو بار رو کیرش اوق زدم،،،،،  عارف با دو دستش سرم را به کیرش فشارمیداد و احساس کردم کلاهک کیرش به حلقومم رسیده که یهو  کیرش نبض زد وآبش درست تو حلقومم بافشار خالی شد و بی اراده قورتش دادم، کیرش را که هنوز شق بود از دهنم در آورد و خودشو انداخت رو تخت،، من هم رفتم صبحانه رو حاضر کردم  آوردم  با سینی گذاشتم روتخت … در حالیکه لخت بودیم  ،، و فقط یک شورت تنم بود …داشتیم صبحانه  میخوردیم و گاهی هم لبهامو میخوردیم،،.
ساعتی به همین منوال گذشت …سوسن …عزیزم… بخواب روتخت  ،،،،،ومن را  اروم خابوند رو تخت…، شرتمو در آورد،بادیدن  کس خوش فرم و قشنگ و سفیدم که فقط چند تار موی نازک سیاه اطرافش بود فقط با صدای بلند گفت جووووون  و رفت پایین تخت زانو زد، پاهامو گرفت کشید سمت خودش، جوری که کسم تو صورتش بود، گفت حالا یه حالی بهت بدم که تا آخر عمر یادت بمونه، و شروع کرد به خوردن کسم، آخ که چه حالی میداد،داشتم ناله میکردم…ااااخ …آآآی و کسمو به دهنش فشار میدادم عارف میگفت  ااااففففف سوسن کس غنچه ،،،،کستو مثل لیمو شیرین یه جا تو دهنم کن …ااااخ و من،،،بخورش عارف جون ،،،بخور این کس غنچه مال خودته وعارف با اشتها مک میزد دیگه نفس زدنام تبدیل به ناله شده بود،یکم رونامو لیس زد، بعد انگشتاشو تف زد، پاهامو زد بال و انگشت دست راستشو کرد تو کونم و یه ذره از شست دست چپشو کرد قسمت بالای کسم، همینجور که انگشتاش تو کس و کونم تکون میخورد، زبونشو رو کسم میکشید و با زبونش چوچوله مو لیس میزد،خیلی کیف میکردم و فضای اطاق از چیغ وناله هایم پر بود.،، بعد از چند دقیقه تو این حالت …داشتم ارضا میشدم …با ناله ،،،…عااررف عزیزم بخورر بخور کسم را …و در حالیکه انگشتش رو  تو کونم تکون تکون میدادچوچولم را محکم مک میزد  ماهیچه ی پاهام منقبض شد و تنم لرزید، ارضا شدم وبیحال روتخت دراز کشیدم .عارف هم.  کنارم رو تخت دراز کشید ،،ساعتی تو بغل هم خابیده بودیم که  دیدم عارف با نوک سینه هام ور میرفت.،،،   صورتمو چرخوندم تو چشاش نگاه کردم و گفتم ازت ممنونم خیل حال داد. او هم با یه بوسه از لبانم جوابمو داد. و گفت اگه اپن بودی خیلی بیشتر بهت حال میدادم. کیرش که شق شده بود گرفتم تو مشتم و گفتم نمیشه از پشت حال کرد ؟، از تعجب شاخ درمیآورد، که دارم بهش پیشنهاد میکنم از کون بکند .آخه او خبر نداشت که سالهاست عموهایم منو از کون میکنن(داستان های کون دادن هایم به عموهایم باشه برای بعد).عارف ازینکه فهمید میخام بهش کون بدم حول شد وگفت چرا که نمیشه، دمرو بخواب تا بهت نشون بدم. عارف فکر میکردحالا یه کون تنگ و بکر رو آماده واسه کردن داره که هیچ کیری توش نرفته، ،،،،، سریع رفتم از روی میز توالت مامانم یک کرم آوردم وکیرش راچرب کردم  ودادم تا کونم راهم چرب کنه ،،،موقع چرب کردن عضلات کونمو سفت وچفت گرفته بودم تا متوجه گشادی کونم نشود ،،،،عارف هم که قربون صدقه کونم میشد ومیگفت آآآی عجب کون تنگی آآآی الان میکنمش ،،، دمر خابیدم و یک بالشت هم زیر شکمم گذاشت.گفتم ،،،،خیلی آروم عزیزم که دردم نیاد ،،،،عارف گفت قوربونت برم حال کون دادن به دردشه ،،،،،کیرشو گذاشت دم سوراخ کونم یکم فشار داد  من باز هم کونمو سفت گرفتم تا متوجه گشادی کونم نشود و عارف هم نتونست تو کونم جا کنه.یکی از انگشتاشو داد بهم که خیسش کنم بعدش کرد تو کونم یه چند بار اینکارو کرد و بعد کیرشو دوباره خیس کرد و گذاشت رو سوراخم اینبار کونمو شل کردم و اروم اروم کرد تو مثل همیشه کمی  درد داشت و من داشتم فیلم بازی میکردم،،،،اااخ افففففف …پارم کردی واااااایییییی یواششش ااااخ و لبامو گاز میگفتمو بازو های عارف رو چنگ میزدم خلاصه همشو کرد تو چند لحظه تمرکز کرد و اروم شروع کرد به  تلمبه زدن. کیرشو تا توی قلبم حس میکردم هر بار که کیرشو بیرون میکشید میگفتم ااااففففف  دل و روده ام هم داره بیرون میاد ارومتر جرم دادی عزیزم و او که حشرش زده بود بالا میگفت اخه کونت خیلی تنگه کمی درد داره واسه من تحملش کن وقتی میگفت کونت تنگه من در دل میخندیدم…بعد
از من خواست رو تخت قنبل کنم . طوری که صورتم رو تخت باشه و با دستم کونمو واسش از دو طرف باز کنم تو این مابین چند تا محکم به کونم سیلی زد و بهم گفت ااخ چقد کونت تنگه کیرم درد گرفت
من قنبل کردم همونطور که گفته بود. کیرش را رو سوراخم گذاشت و شرع به تلمبه زدن کرد،،دیوانه وار داشت کون منو میگایید ،،،باهر تلمبه زدنش سینه هایم تکون خاصی میخورد  از اون پایین صحنه تکون خوردن سینه هام منو دیوونه تر میکرد و عارف هم شدت تلمبه هاشو بیشتر کرد و داشتم بار دوم ارضا میشدم که عارف هم با شدت آب کیرشو تو کونم خالی کرد …‌‌‌‌…

نوشته: سوسن

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها