داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

مربی رانندگیم منو از کص کرد

سلام

رزُا هستم این داستان برمیگرده به چند سال پیش،وقتش شده بود برم گواهی نامم رو بگیرم رفتم اموزشگاه و ثبت نام کردم و کلاسهای ایین نامه رو گذروندم به کلاسهای شهری ک رسیدم مربی که خیلیا از کارش تعریف و تمجید میکردن منم تصمیم گرفتم باهاش کلاس بردارم جلسه اول شروع شد و بهم آموزش داد منم اصلا ب این فکر نکردم که مربی بخاد مخمو بزنه و رابطه باهام داشته باشه چون خودش متاهل بود، از طرفی ام برا هماهنگی و کارهای دیگه شمارش رو سیو داشتو و اونم شماره من رو و وقتهایی که استوری میزاشتم ریپلای میزد و سر حرفو باز میکرد و راجب هرچیزی اظهار نظری میکرد و خیلی راحت باهام گرفته بود منم دلم خوش بود چه خوب هوامو داره روزای کلاسهای بعدی موقع اموزش همیشه دستشو میکشید رو فرمون روی دستهای من و همیشه با ی طرز و نگاه خاص باهام صحبت میکرد، و البته بگم جوون هم بود و در حد خودش برو رویی هم داشت منم یه دختر با انرژی و خوشتیپ و خوشگل وجذاب بودم(خیلی از خودم تعریف کردم 😎 😁) و به قول خودش بهترین هنرجویی بودم که تاحالا داشته.خلاصه این ارتباط و نگاه ها باعث شده بود مربیم جذب من بشه و منم تو طی اموزش مثل بقیه خانوم ها حوصله سر بر و خنگ نبودم و کلی بهمون خوش میگذشت در صورتی ک قبلا یکبار هم پشت فرمون ننشسته بودم رانندگی انگار تو خونم بود و مربیمم از این استعداد کلی کیف میکرد تا اینکه ی شب بهم پیام داد و از من تعریف میکرد منم سربالا جواب میدادم و گذشت تا اینکه بهم گفت میخام ببوسمت منم شوکه😬 درسته بگو بخند داشتیم اما از یه مرد متاهل انتظار همچین چیزی نداشتم، ویه روز تایمی که من کلاس داشتم دیرم شده بود و بقیه مربی ها و بچه ها رفته بودن برا اموزش و منم رفتم تا مربیم منتظرم نشسته و به شوخی گفت حالام زحمتت شد اومدی و سوییچ بهم داد البته توی کلاسها ک با مربی مرد میگرفتیم باید همراه میاورم منم دوستم گفت برو اموزشگاه بعد بیاین دنبالم که نخاد بیام دیگه رفتم پشت فرمون مربیمم بغل دستم نشد و رفتیم دنبال دوستم تو راه میزد به زانوم با مشت و میگفت من بوس میخام منم معذب میشدم و دلم میگفتم چه غلطی کردم با این برداشتم اما اون دست بردار نبود و از هرراهی مخ زنی میکرد و تونست منو ببوسه ، اما ته دلم ی عذاب وجدان داشتم چون از مردای متاهل اصلا خوشم نمیومد، و از طرفی ام میگفتم اگر برم ب زنش چیزی بگم یا با خودش بحث کنم باهام لج میکنه و تمام زحماتم برا گرفتن گواهی نامم به باد میره.و در طول روز بهم پیام میداد و زنگ میزد و راجب سکس و رابطه باهام حرف میزد و نظرمو میپرسید و اینکه دوست داره با من باشه و ازم میخاست تا همیشه باهاش رابطه داشته باشم. و با اصرار زیاد یه روز ک کلاس داشتم گفت همراه نیار با خودت و… با حرفا و کاراش مغزمو شستشو داده بود👿 من رفتم اموزشگاه و بعد با هم رفتیم سمت ماشین و خودش نشست پشت فرمون و گفت امروز اموزشمون متفاوته و… منم شوکه بودم و لبخند الکی بهش میزدم اما تو دلم ب هزار تا چیز فکر کردم و از ته دل راضی ب هیچ کاری نبودم رفتیم جلو یه خونه گفت پیاد شو بریم ، من گفتم نمیام دستمو گرفت گفت بریم مگه نمیخای اموزشت بدم 😬 بزور باهاش رفتم و نشستم.اومد داخل درو بست و نشست بغل دستم و گفت مُردم از خستگی دیگه جون نداشتم بشینم بغل دستت و تو خیابونها بالا پایین کنیم میشینیم اینجا حرف میزنیم باهام، گفتم مطمئنی فقط میخای حرف بزنی خندید بغلم کرد محکم و لبامو بوسید گفت نمیدونم منم خودمو میکشیدم از بغلش بیام بیرون باز محکمتر بغلم میکرد میگفت من برا بدست اوردنت نقشه ها کشیدم چرا اینجوری میکنی حالا، گفتم چرا داری به خانومت خیانت میکنی.گفت خیانت نیست وقتی من تورو دوست دارم و میخامت گفتم صددرصد خیانته از نظر من گفت حالا حرفشو نزن بیا راجب خودمون صحبت کنیم. کلی حرف زد و هی بهم دست میزد و شروع کرد لبامو خوردن و لباسام رو باز میکرد و از بدنم تعریف میکرد منو خابوند و خیلی با احتیاط باهام رفتار میکرد که منو ناراحت نکنه. برخلاف میلم اما حس خوبی بهش داشتم اونموقع گفت از جلو میخام بکنمت بوسید منو و اومد روم و پاهامو از هم باز کرد و کیرشو گذاشت لای کصم اما قبل همه اینا ازم نخاست براش بخورم کیرش متوسط بود ن بزرگ بود و ن کوچیک خیلی برام جالب نبود راستش چون قبلا تجربه سکس داشتم با دوست پسرم که با هم ازدواج سفید داشتیم 😬 و خیلی اروم منو میکرد و منم اون حس تنفرم داشت ب لذت تبدیل میشد و ازم تعریف میکرد خیلی خوشمزه ای و چه بدنی داری و خیلی سکسی هستی و… و بهترین سکسیه ک دارم باهات میکنم. و تند تند شروع کرد ب کردن کصم وقتی خاست ابش بیاد از کصم در اورد گفت حالا بیا بخور ابم بیاد منو بلند کرد کشید سمت خودش و کیرشو مالید ب لبامو و گذاشت تو دهنم و و عقب جلو میکرد کیرشو تو دهنمو و بین لبام ابشو ریخت تو دهنم و گفت حالا برو برو تفش کن میدونم بدت میاد بخوری 😒 و درستم میگفت من از قورت دادن اب کیر متنفرم و اونشب تونست منو بکنه و از نظر خودش بهترین کصی بوده ک کرده و از طرفی ام دیگه کلاسهای من داشت تموم میشد و گواهی نامم رو گرفتم بعد اون کلی بهم پیام میداد ک باهاش بمونم و رابطه داشتیم باشیم اما من فقط میخاستم یجوری از دستش خلاص شم و قبول نکردم چون از رابطه با مرد متاهل متنفر بودم.

خواستم اینو بگم سکس در هر زمان و شرایطی غیر قابل پیش بینی و انتظار و هرجایی و با هر شخصی ممکنه پیش بیاد حتی اونی ک فکرشو نمیکنید😬😬😬😬(همیشه سکسی و اماده باشید)

نوشته: رُزا

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها