داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

چطوری توی مدرسه کونی و بیغیرت شدم

سلام دوستان اسم من امیره و میخوام روند کونی شدنمم رو توی مدرسه براتون بگم
من الان 18 سالمه ولی این خاطره برای زمانیه که 16 سالم بود و از نهم رفتم یازدهم و رفتم یه مدرسه کاملا جدید بخاطر نمراتم، رشتمم فتو گرافیکه، روز اول مدرسه وقتی رفتم و همکلاسی هام رو دیدم همه چی خوب بود تا هفته های دوم و وسوم که دوست شدیم و شوخی دستی ها شروع شد، همه رو من بیشتر شوخی میکردن چون به گفته خودشون کون خیلی بزرگی داشتم، و منم با اینکه اون موقع فاعل و تاپ بودم وقتی انگشت یا در کونی میخوردم یه حس لذت عجیبی داشتم، من هم چون معمولا همیشه موهای پاهام و کونم رو میزدم رو من بعضی اوقات حتی میدیدم که شق کردن روی من، خلاصه اینا گذشت تا ماه دوم که زنگ ورزش داشتیم، همه رفتن پایین ولی من موندم که شلوار ورزشیم رو بپوشم، سه تا از لاتای کلاس هم که اسمشون مانی صالح و محمد بود مونده بودن، وقتی من شلوارمو در اوردم اونا پاهامو دیدن و گفتن جووون چه پاهایی منم نادیده گرفتم، دنبال شلوارم که میگشتم که یهو مانی اومد از پشت منو گرفت و بهم چسبید، قشنگ میتونستم کیرشو که شق شده بود رو کونم حس کنم، داغی عجیبی داشت، زیر گوشم گفت خیلی وقته تو کفتم، منم هولش دادم گفتم کس نگو بابا بچه کونی کسکش
اونجا عصبی شد گفت با من بودی کسکش؟ یهو صالح محمد هم اومدن سه تایی منو گرفتن انداختم زمین صالح جلوی دهنمو گرفت و یکی از دستامو محمد هم اون یکی دستمو، منم به با یه شورت و یه لباس مدرسه، دیدم مانی دست روی رونام میکشه و میگه : اوففف حرومزاده چه بدنی رو از ما محروم میکردی، کسکش دوست دختر من انقدر سفید کون بزرگ نیست که تو هستی، تو مطمئنی پسری؟ بعد دیدم دست گذاشت روی کیرم گفت، اخیییی بچه رو ببین، کیرت سرجمع ده سانت هم نیست
همینجوری داشت تحقیر میکرد که محمد گفت بریم الان معلم ورزش میاد دنبالمون، ولی مانی گفت یه لحظه صبر کن، منو برگردوندند و منو طوری که شکمم روی زمین باشه خوابوندن، زمین واقعا سرد بود، دیدم صدای دوربین گوشی میاد، یهو دیدم شورتمو کشید پایین یه لحظه، منم سریع داد زدم بعدش سریع رفتن بیرون منو هم ول کردن، وقتی شلوار ورزشی رو پوشیدم و رفتم بیرون دیدم جلوی در مدیر وایستادن، گفتم برید کنار هر گوهی هم بخورید من به مدیر میگم، یهو بهم گفتن این چیه؟ عکس توی گوشیش بود، عکس کون لخت من تو گوشیش بود، تهدیدم کرد که عکسو پخش میکنه اگه بهشون ندم، منم مجبوری یه روز که خونه مانی خالی بود رفتم خونشون و به 3 تا از رفیقای دیگش هم کون دادم، الان دو سال از اون ماجرا میگذره و من نه تنها کونی و بیغیرت شدم بلکه تصمیم دارم سیسی بوی هم بشم، اینجوری شد که سرنوشت زندگی من عوض شد.

نوشته: امیر

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها