…لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه
تا اونجا گفته بودم که بین من و سعید چه اتفاقی افتاد وقتی رفتم خونه حس بدی داشتم میترسیدم نکنه به فاطمه بگه
خیلی ترسیده بودم
اونجا هم چون یکم مست بودم درد زیادی حس نکرده بودم و سعید هم چون مست بود تند تند تلمبه زده بود ولی بعد حالا دیگه دردش داغونم کرده بود حتی فاطمه هم دید دارم میلنگم گفت چته گفتم خوردم زمین بدجور ترسیده بودم نکنه سعید به فاطمه بگه چون سعید خیلی پررو بود
چن روز گذشت دیگه هم ترس داشتم هم دوست داشتم بازم تجریش کنم
نمیدونم چند روز بعدش تو خیابون پیش دوستام نشسته بودم دیدم سعید با موتور اومد و سلام علیک کرد من سرخ شده بودم با تته پته جواب دادم دوستام تعجب کرده بودن نمی‌دونستن سعید هم بکن خودمه هم خواهرم وگر نه تعجب نمیکردن
خلاصه بعدش رفت سمت خونمون جلو در یه بسته داد دست مادرم و برگشت گفت میخوای بریم یه دور بزنیم کارت دارم
گفتم آره
سوار شدم رفتیم تو راه حرفا عادی میزد منم پشت چسبیده بودم بهش با آره و درسته جوابش میدادم
سر راه وایساد رفتیم تو یه بستنی فروشی دوتا بستنی خوردیم صاحب مغازه دوستش بود باهاش کلی حرف زد بعد باز سوار شدیم رفتیم سمت خونش و رفتیم بالا تو مسیر حرفا عادی میزد که یه مقدار باهاش منم عادی شدم داشتیم حرف می‌زدیم
رفتم جلو تلوزیون نشستم اونم رفت آشپزخونه و دو لیوان شربت آورد گذاشت جلوم رفت اتاق لباس عوض کرد
برگشت گفت برات لباس راحتی گذاشتم برو بپوش
گفتم نه راحتم یه اخم کرد گفت میگم برو بپوش ک ترسیدم سریع گفتم چشم رفتم تو اتاق یه شلوارک و رکابی گذاشته بود لباسام درآوردم شلوارک و رکابی پوشیدم رفتم تو اتاق دیدم دستش روکیرشه
رفتم اونورش نشستم به تیوی نیگا میکردم گفت بخور برگشتم نیگاش کردم دیدم کیرش دارورده گفتم چی؟!
گفت خم شوکیرمو بخور
بدون مقدمه 😐😑همینطور می‌گفت بخور انگار جنده آورده بود خونه
گفتم نه باید برم اون دفعه هم مست بودم
دستمو گرفت گفت بشین سر جات زر نزن میزنمت جر واجرت میکنم
حوصله ندارم یکم بخور کاریت نمیکنم
ترسیده بودم گفتم تو آدم نیسی؟!نمیتونی تهدید نکنی؟
اونم گفت باشهههههه ببخشید حشری میشم وحشی میشم
یه لبخند زد دستشو چسبوند به کونم گفتم خودت که بهتر میدونی
ته دلم لرزید
خم شد عقب باز گفت بخور
منم گفتم ب درک اصلا خم شدم و سرشو کردم دهنم اونم دستش برد از پشت کونمو میماوند
شروع کردم تند تند خوردن گفت اووووف از دفعه قبل بهتر شدی
هیچی نگفتم همینطور می‌خوردم
کیرش خیلی خوب بود تند تند کیرش ساک میزدم چشاش بسته بود دستشو گذاشته بود رو سرم
درآوردم کیرشو کله کیرشو بوسیدم چشاش وا کرد با دستش کلمو برد سمت خایه هاش منم خایه هاشو بوسیدم نیگا کردم بالا دیدم داره لبخند میزنه
رومو برگردوندم باز خایه هاشو میمکیدم
اونم دستش تف کرد برد زیر شلوارکم سوراخمو خیس کرد خایه هاشو از دهنم درآوردم گفتم نه دفعه قبل مست بودم دردش درست نفهمیدم تا چند روز درد داشتم نمیدم از پشت
گفت باشه فقط انگشت میکنم بخور
منم باز شروع کردم خوردن و ساک زدن کیر بکن خواهرم
خیلی حشری شده بودم داشت دو انگشتی تو کونم میکرد آوردم بالا گفت روکیرم بشین
گفتم مگه نگفتی نمیکنم گفت فقط بشین نمیکنم توش
یکم مهربونم شده بود
نشستم رو کیرش آروم خودمو تکون میدادم
گفت الان که مست نیستی هان؟الان دوست داری روکیرم نشستی؟
منم دیگه دیدم همه چی واضحه در گوشش گفتم آره عالیه
تو چشام نیگا کرد آروم سرم بردم جلو لباشو بوسیدم که خودش کشید عقب گفت داشتی تازه برام ساک میزدی خوشم نمیاد که تو ذوقم خورد
از پشت دستش تو شلوارکم بود و خودش با دستاش کونمو رو کیرش تکون میداد دو انگشتشم تو کونم بود
در گوشم گفت خوشت میاد جنده خودم کردمت؟
گفتم اهوم
گفت دوست داری هم خودت رو بگام هم آبجی فاطمتو؟چیزی نگفتم
دو انگشتشو تو کونم فشار داد که بیشتر بهش چسبیدم باز تکرار کرد
آروم گفتم اهوم
یه لبخند زد گفت اوووووف آفرین کونی بیغیرت
کیرم بدجور شق کرده بود
رو کیرش عقب جلو میکردم خودمو که یهو زنگ در خونه رو زدن
ترسیدم سریع بلند شدم اونم بلند شد گفت لباسات بپوش پریدم تو اتاق پوشیدم رفته بود لب پنجره برگشت گفت فاطمه اس
گفتم اینجا چیکار می‌کنه
گفت نمیدونم گفتم نباید منو ببینه چون گفته بودیم دعوا کردیم گفت آره برو تو حموم رفتم تو حموم رفت درو وا کرد
صداشون میومد از راهرو سلام و بوس سعید گفت فاطی چرا نگفتی میای گفت چیه مگه کسی پیشته
گفت نه
فاطی هم گفت دلم برات تنگ شده بود
یه صدا چک اومد و سعید گفت جووون فاطی هم گفت نکن کوننننم درد گرفت
با چک زده بود رو کونش سعید گفت من که هنوز نکردم تو کونت و جفتش خندیدن
به فاطمه گفت برو بشین بیام یکم زمزمه هم کردن نشنیدم و صدا بوس
بعد چند دقیقه انگار فاطی رفته بود تو پذیرایی در حموم واشد من کلی ترسیدم
دیدم سعیده
اومد جلو خودم زدم به ندونستن گفتم کی بود؟
خندید گفت ابجیته اومده پیشم
گفتم چیکار کنم برم؟
گفت نه بمون همینجا تا بره من با تو کار دارم بعدچسبید بهم گفت بشین بخورش بدون حرف زانو زدم خودم کیرش درآوردم شروع کردم ساک زدن یهو داد زد فاطیییی آماده بشو الان کیرمو می‌شورم میام باید بخوریش
دستش پشت سرم بود هم زمان فشار داد سرمو تا ته رفت تو دهنم
فاطی داد زد جوووون
سعید سرمو گرفته بود خودش تلمبه میزد تو دهنم آروم
داد زد برو دستشویی کونتو خالی کن جنده می‌خوام کونتو بگام
فاطی هم داد زد چشممممم
بعد زل زد تو چشام لبخند زدوتلمبه میزد تو دهنم آروم
داشتم کیر سعیدو برا ورود به کون خواهرم میساکیدم
چند دقیقه بعد صدا در دستشویی اومد سعید آروم بلندم کرد گفت دستات بچسبون به دیوار قمبل کن گفتم نه درد داره گفت نترس میدونم چیکار کنم خارکصه منم همین کار کردم
یه تف به کیرش زد یکی به کونم یه انگشتی و دو انگشتی کرد توم ولی زیاد نموند سریع کیرشو چسبوند به سوراخم و کم کم فشارش داد کلش رفت تو
خم شد روم در گوشم گفت جوووون باز کیرم رفت تو کونت جنده
آروم یه ناله خفیف کردم کم کم تا نصفه فشار داد رفت تو
آروم عقب جلو میکرد خم شد باز در گوشم گفت دوست داری گفتم آهوم داشتم کیرمو میمالوندم
کیرش درآورد خواست بکنش توم خودم کیرشو گرفتم با دست رو سوراخم تنظیم کردم گفت جوووون فرستاد تو و عقب جلو کرد یکم کرد من ابم اومد
یهو فاطمه در حموم زد گفت بیا دیگه چقد لفتش میدی که جفتمون ترسیدیم
سعید گفت چشم الان میام برو بشیم
فاطی هم رفت
در باز بود قفل نبود اگر فشار میداد قشنگ جفتمون رو میدید
داداشش رو زیر بکن خودش میدید
که داره کون میده
چندتا تلمبه دیگه زد درش آورد گفتم اومدی؟
گفت نه فاطی استرس داد پرید همش
گفتم چیکار میکنی پس لبخند زد گفت خواهرتو
کیرشو شست رفت بیرون منم آروم یکم آب زدم به کونم رفتم جلو در لاشو وا کردم یکم چیزی معلوم نبود چون تو راهرو بود فقط صدا زمزمه میومد
آروم اومدم بیرون خواستم برم بیرون که شنیدم فاطی گفت آروم چه خبرته وحشی بزار لباسام درارم
وسوسه شدم برم جلو ببینم ولی هم میترسیدم هم چون آبم اومده بود حس نداشتم زیاد یکمم پشیمون بودم درو آروم وا کردم رفتم بیرون سمت خونه
نوشته: کامران