داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

رسما کونی شدم ، زن پوش جنده

سلام
من حمید هستم ، ۲۹ سالمه و از ۲۰ سالگی تا الان تقریبا ۲۰ دفعه سکس گی داشتم و مفعول بودم ، البته فقط ساک زدم و لاپایی دادم ، داستان قبل از این رو نوشتم راجبه حال دادنم به رضای خوش کیر ، این داستان راجع به محسن هست ، پسر ۲۱ ساله که اهل شیرازه اما اینجا توی ماهشهر سربازه .
خلاصه یه روز توی چت با یکی آشنا شدم بنام مسعود ، قرار بود بیاد پیشم توی مکان خودم و براش ساک بزنم ، منم خودمو آماده کردم و حسابی حشری بودم ، وقتی آدرس دادم که توی پارک ملاقاتش کنم ، دو نفری اومدن ، نفر دوم همون محسن داستانه ، منم جا خوردم و ترسیدم ، اون لحظه تمام حسم پرید ، ترسیدم که چرا نگفته بود و حالا دو نفری اومدن ، توی پارک نشسته بودیم که مسعود رفت سیگار بخره ، محسن با شیطنت و زرنگی پیله کرد که شمارتو بهم بده تا مسعود نیست ، منم در حین دودلی یکم حسم برگشت ، از این زرنگ بازیا خوشم میاد که ببینم یکی بخاطر کردنم رفیقشو دور میزنه ، شاید بدتون بیاد اما از خیانت خوشم میاد ، از اینکه با دوست فاعلم رو هم بریزم و با هم یواشکی سکس کنیم ، در ضمن باعث بیشتر شدن حس زنونگیم هم میشه (قضاوت نکنید ، چیزی که باعث شد کونی بشم خیانت عشقم بود ، منم استریت بودم قبلا)
خلاصه شماره رو دادم و وقتی مسعود اومد بهانه تراشیدم و رفتم ، اما با نگاه معنا دارم به محسن فهموندم که باهات اوکیم .
خلاصه رفتم خونه و افتادم پای گوشی و فیلم گی دیدن ، حسم بیشتر میشد ، تو همین حال و هوا بودم که محسن زنگ زد ، وقتی دیدم زنگ زد کیف کردم ، جواب دادم و سلام و احوالپرسی ، محسن میگفت:

مسعود رو پیچوندی درسته؟

آره ، دیگه به تو شماره دادم ، نمیتونستم به مسعود اعتماد کنم

پس هنوز خونه خالیه؟

آره ، الانم تنهام و تو خونم

میخوام بیام پیشت ، آدرس میدی؟
(دستوری حرف زدنش حشریم میکرد ، خوشم اومد)

بیای چیکار کنی؟ من تنهام ، تو هم سربازی و حشری
(اینا ناز بود وگرنه من که نمیزاشتم از دستم بره)

بزار بیام یه حالی کنیم ، خیلی وقته کون نکردم ، بیام بکنمت
(دیوونم کرد با این حرفش ، احساس جنده بودن داشتم ، احساس یه دختر هرزه ، لذت میبردم)
-باشه ، ولی قبلش بیا وات کیرتو ببینم ، در ضمن من ساک میزنم و لاپا میدم ، مسعود نگفت؟
باشه میام وات ، مسعود گفت ، اما من سایز کیرم جوریه که هم دوست داری بخوری هم واسه توشی دادن اذیت نمیشی

نه ، فقط ساک و لاپا

باشه ، میام وات
اومد واتساپ و کیرشو نشونم داد ، واااای ، قربونش برم ، یه کیر سفید و خوردنی و خوش سایز ، داشتم خودمو میمالیدم ، بازم گفت حالا سوراختو بزنم؟ که منم گفتم اگه تو شرایطش خواستم خودم میگم و تا حالا انجامش ندادم .
خلاصه قرار گذاشتیم و آدرس دادم که بیاد ، خودمم رفتم سوتین و شورت زنونمو پوشیدم ، یه جوراب توری هم پوشیدم تا بالای زانوم ، خودمو توی آینه میدیدم و حشرم بیشتر میشد ، یه نیم ساعتی گذشت که زنگ زد و گفت پشت درم ، منم چادر سرم کردم و رفتم درو باز کردم ، اومد داخل و از تعجب چشماش گرد شده بود ، رفتیم تو ساختمون که طاقت نیاورد و پرید بغلم کرد و شروع کرد به خوردن لبام .
من هم از لحاظ جثه هم از لحاظ سن از اون بزرگتر بودم ، داشتم کیف میکردم که یه بکن کم سن و کوچکتر از خودم دارم ، بهم حس تحقیر و ضعیف بودن میداد که کونیه اون باشم ، اون هم رفتارش کاملا جوری بود که من دوست داشتم ، منو به اوج زنانگی میرسوند ، تحقیرم میکرد ، باهام مثل جنده ها رفتار می کرد ، بهم میفهموند که من تسلیمش هستم و اون لطف داره که سایه بالا سر منه .
لبامو که میخورد دستش رو کونم بود ، منم دستم دورش حلقه بود ، یعنی هرچی که تو فکر کردن منه ، در عوض منم به فکر بدست آوردن روح اونم ، یعنی اون دنبال رابطه جنسی با منه و من دنبال رابطه عاطفی با اونم . اینم برام لذت بخش بود .
خلاصه از خوردن لبام دست کشید و رفت عقب ، تی شرتشو درآورد و شروع کرد به کندن شلوارش ، کیرشو درآورد و دوسه بار مالید کیرشو و همزمان تو چهرم نگاه میکرد و گفت برام ساک بزن ، واااای ، روانی شدم ، دقیقا منو جنده میدونست ، منم سرشار از لذت بودم ، رفتم جلوش زانو زدم و شروع کردم به بوسیدن کیرش ، کیرش داغ بود ، گرم و تازه ، تمیز و سفید ، خوشمزه و خوشکل ، گذاشتمش دهنم و چندباری عقب جلو کردم ، همزمان با میک زدن روی کله کیرش زبون میزدم ، خیلی خوشش اومده بود ، منم که دیوونه شده بودم ، بهترین فاعلی که توی تصوراتم بود رو پیدا کرده بودم ، رفتیم و نشست روی مبل ، بازم کیرشو گرفت سمت من و گفت بیا بخورش ، وااای روانی شدم ، همین الان که مینویسم کیرم بلند شده و الان آبم میاد حالا تصور کن اونموقع چه حالی داشتم ، داغ داغ آتیشی بودم ، دست کرد چونمو گرفت و سرمو داد بالا تا توی صورتش نگاه کنم و بساکم ، باور کنید از شهوت میخواستم بیهوش بشم ، لامصب همه کاراشو دوست داشتم ، گفت بیا تو بغلم بشین ، نشستم تو بغلش ، سرشو آورد سمت سینه هامو نوک سینمو زبون میزد و میخورد ، من دیگه توی فضا بودم ، ناله های زنونم دراومده بود ، در گوشم گفت حالا قبول میکنی سوراختو افتتاح کنم ، منم توان مقاومتی نداشتم ، راستش مقاومت که هیچ ، از جون و دل میخواستم جرم بده ، قبول کردم ، دوباره نوک سینمو خورد ، اینقدر حشری بودم که اگه منو نگرفته بود مثل خمیر ولو میشدم ، یکم خودمو سر دادم پایین و با حسرت و شهوت گفتم کیر میخوام؟ میخوام بخورمش ، پریدم رو کیرش و با حرص کیرشو ساک میزدم ، اونم خم شد و دستشو برد سمت سوراخ کونم ، نمیدونم چرا سوراخ کونم انگار خودبخود چرب شده بود ، محسن که میگفت کونت ترشح داشته ، یعنی از ته دلت دوست داشتی کون بدی ، حالا راست و دروغش با اساتید ، تا دو انگشت کرد تو سوراخم و منم در حال ساک بودم ، بهم گفت شروع کنیم؟ گفتم آره عزیزم ،
رفتم تو تشکی که پهن بود و براش قمبل کردم ، اومد پشت سرم و با تف کیرشو مالید به سوراخم ، یواش یواش کرد تو ، یه دردی داشتم اما خب کونمو باز کرده بود ، نگهش داشت و دردش رفت یا بهتره بگم عادی شد ، آروم آروم شروع کرد عقب جلو کردن ، حالا مزش رفت زیر زبونم ، آه و ناله و آخ جوون گفتنام شروع شد ، فهمید دارم لذت میبرم دیگه کامل میبرد بیرون و تا ته میکرد داخل ، وااای چه لذتی میبردم ازش ، من یه زن جنده بودم و اونم یه پسر بکن و زنباز و جنده باز ، همین که بهم میفهموند فقط دنبال کردن منه برام کافی بود ، داشت آبم میومد که بهش گفتم ، اون کاربلد هم یهو تلمبه هاشو تند تند و محکم کرد و که لذتم کمتر بشه و آبم دیربیاد ، دیگه داشت وحشیانه تلمبه میزد تو کونم ، باورم نمیشد منی که لاپایی خط قرمزم بود چطوری دارم با سوراخ کونم یه کیر رو غیب میکنم ، تو همین حس و حال و لذت بودم که محسن گفت آبم داره میاد ، گفت میریزم داخل ، دوباره لذتم دوبرابر شد از جمله گفتنش ، اجازه نگرفت ، جمله خبری بود ، گفت آبمو میریزم داخل ، آبش که پاشید تو کونم کیرشو تا ته فشار داد به کونم ، منم با داغی آبش آبم اومد ، لامصب بعدشم افتاد روم تا کیرش کم کم شل شد و از تو سوراخم در اومد ، حتی بعد از ارضا شدنش هم بهم لذت میداد , اولین بار بود که بعد از ارضا شدنم حسم نپرید و پشیمونی سراغم نیومد ، ازش تشکر کردم که منو کرد و اون روز رو برام ساخت .
بعد از اون هم چند بار سکس داشتیم تا اینکه محسن سربازیش تموم شد و رفت شیراز .
محسن رو از همه لحاظ دوست داشتم
حرف زدناش که جمله دستوری بهم میگفت
حرکاتش که کیرشو سمتم میگرفت و میگفت بیا بخور
از طرفی کم سن بود و جثه اش از من کوچکتر بود
لامصب کمر خیلی سفتی هم داشت ، اون موقع فهمیدم چرا یکی مثل اون میشه بکن و یکی مثل من میشه کونی
از اون موقع دیگه رسما کونی شدم
اینقدر موقع ساک زدن و کون دادن جق زدم که اگه بخوام بکنم آبم یک ثانیه میاد ، آخه یه بار خواستم با یکی دو طرفه کنم ، دفعه اول موقع مالیدن آبم اومد ، بدون اینکه از توی شورتم درش بیارم ، دفعه دومم تا کیرم خورد به سوراخش آبم اومد ، بنده خدا تعجب کرده بود ، میگفت تا حالا حتی نشنیده کسی اینقدر زود انزال باشه که قبل از دخول دو بار آبش بیاد ، خودمم دیگه گله ای ندارم ، انگار تقدیرم همین بوده ، منم هرچی خواستم فاعل باشم از کردن لذت ببرم نشد ، آخرش باهاش کنار اومدم و دارم لذت میبرم از کون دادن .
کسی رو قضاوت نکنید ، گذشته ای بود که کم کم به این راه کشیده شدم ، تقریبا این راه ۱۰ سال طول کشید تا کامل کونی شدم .
مواظب خودتون باشید ، منتظر کامنتاتون هستم و همه رو میخونم

نوشته: مفعول اجباری

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها