سلام بچه ها
نمیخوام زیاد سرتونو درد بیارم داستانی ک میخوام براتون تعریف کنم مال ۷ سال پیشه زمانی ک من ۱۵ سالم بود .
اسم من امیر از خودم بگم قدم بلنده لاغرم ولی باسن تقریبا خوش فرمی دارم
خب بریم سراغ داستان :
من و دوستم علی ک باهم هم کلاس بودیم روزی تصمیم گرفتیم یکی از بچه خوشگلای مدرسه و ببریم تو پارک و دست مالی کنیم .
یه روز بهش گفتیم میای بعد مدرسه بریم پارک ؟؟؟ اونم بدون اینکه مخالفتی کنه گفت بریم
منو علی خوشحال بودیم اسم این پسر خوشگله ماجرا دانیال بود
ما دانیال و بردیم پارک و بردیمش تو چمن ها ک پشت درختا بود بهش گفتیم یه مسابقه میزاریم هرکی کیرش کوچیک تر بود باید برای اون دوتای دیگه بخوره 😈 اونم قبول کرد
اول من کشیدم پایین کیرم ۱۴ سانت بود بعد علی که نسبت به سنش واقعا کیرش بزرگ بود یه کیر ۱۷ سانتی باریک به قول خودش باریک سرعتی تا کلفت قدرتی 😂😂😂
خب بعد نوبت دانیال شد کشید پایین آقا چشمتون روز بد نبینه کمی از مال علی نمیوورد منم ک دوسنداشتم غروری ک دارم بشکنه گفتم نه قبول نیست😒😐
دانیال گفت باید برای منو علی بخوری 😂 منم ک واقعا هم بدم میومد هم یاد نداشتم نشستم و شروع کردم براشون خوردن ن به خودم حال داد نه به اونا چون همش دندون میزدم 🥺
وقتی کارمون تموم شد و داشتیم برمیگشتیم خونه یکی از بچه های محلمون ک اسمش رضا بود و حدود ۲۰ سال سن داشت به من گفت بیا کارت دارم 🙄
من با علی و دانیال خدافظی کردم و رفتم پیش رضا .
رضا بهم گفت خوب میخوردی و زد زیر خنده😂و من با تعجب گفتم چی 😳؟؟!!!
گفت برای علی و دانیال خوب میخوردی
گفتم برو رضا چی میگی تو تا اومدم برم دستمو گرفت گوشیشو باز کرد گفت اینم فیلمش یواشکی ازتون گرفتم با یه خنده شیطانی منم ک دست و پام و گم کرده بودمو ترسیده بودم بهش گفتم تورو خدا رضا پاک کن گفت شرط داره گفتم چی گفت باید بهم بدی
گفتم نه مگه من کونیم درد داره نکن با من از این کارا
گفت یا میدی یا فیلمتو پخش میکنم
منم که ترسیده بودم قبول کردم گفتم فقط لاپایی میدم اونم گفت باشه
رفتیم زیر بلوک سر ظهر بود کسی نبود شلوارمو کشید پایین گفت جوون چه کون خوش فرمی بعد دستشو اورد جلوی دهنم گفت تف کن میخوام با تف خودت بکنمت
منم تف کردم تف منو رو کیرش مالید گذاشت لای پام عقب جلو میکرد اصن خوشم نیومد تا آبش اومد گفت برو
گفتم پاک کن گفت نه چند روز باید همین کارو بکنی تا پاک کنم
شلوارمو کشیدم بالا و رفتم این کار چند روز تکرار شد کم کم خوشم اومد تا اینکه یه روز بهش گفتم رضا بکن تو ولی اروم رضا چشماش برق زد گفت باید خودت لیزش کنی منم تا رفتم پایین دیدم اوه اوه این تو دهنم جا نمیشه چجوری میخواد تو سوراخ تنگم جا بشه بعد از اینکه لیزش کردم رضا گذاشت دم سوراخم هرچی فشار میداد نمیرفت تا اینکه یکم از سرش رفت چشام سیاهی رفت گفت رضا غلط کردم بکش بیرون کشید بیرون از درد نمیتونستم یه جا وایستم بعد یک ربع اروم شد دردش ولی تا چند روز سوراخ کونم ذوق ذوق میکرد از درد ….
اگه خوشتون اومد بگین بقیشم واستون تعریف کنم
دوستون دارم😘
نوشته: امیر علی