داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

مچ گیری از زن همسایه (۱)

سلام اسم من احسانه و۲۳ساله داستان از اونجایی شروع شد که یه روز سرد زمستون خابیده بودم کنار بخاری که صدای آه و ناله ضعیفی ب گوشمم می‌رسید خوب ک دقت کردم دیدم انگار یکی داره کوس میده ب شدت بهتر که دقت کردم فهمیدم صدا از اتاق خاب خونه بغلی که پشت به پشت اتاق خابمونه میاد منم حشرم زد بالا و دقت کردم دیدم درسته زن همسایه انگار داره زیر یکی جر میخوره منم ک داغ کرده بودم رفتم تو حیاط ی دوری زدم ی سیگار کشیدم برا اینکه از سرم بپره رفتم دم در دیدم ی پراید سفید دم در خونشونه قدم زنان رفتم تا سر کوچه بعد دقایقی دیدم ی جوان ۳۰ساله از در خونشون اومد بیرون پراید و سوار شد و رفت

فردای اون روز دوباره جریان اتفاق افتاد منم گفتم خو لابد شوهرشه رفتم بیرون ک دیدم ی پژو پارس مشکی دم در خونشونه ایندفه بیشتر دقت کردم دیدم ی اقای ۴۰ساله پژو رو سوار شد رفت گفتم این زنه ی ریگی تو کفشش هست فردای اون روز ظهر داشتم میرفتم خونه ک دیدم جلوی خونشون ی ال نود سفید پارکه منم ک مایه از دست جنده خانوم ک ب ما نمیدن ب غریبه ها میده رفتم وسط کوچه ماشینمو وسط کوچه خاموش کردم در بستم اومدم تو خونه چن دقیقه ای نگذشته بود ک زنگ در بصدا در اومد ی آدم شیک و با کلاس تر تمیز بم گفت آقا میشه ماشینتون جا بجا کنی منم ک مایه از دست جنده خانوم با توپ پر بش گفتم تو مال کدوم قبرستونی هسی ک ماشینتون توی کوچه بن بست میزاری میری اونم با خونسردی کامل گفت من مهمون همسایتون بودم جنده خانوم که صدای فریاد منو شنیده بود با ی تاب و شلوارک و مانتوی جلو باز دوید دم در که چیشده ایشون مهمون من بودن و چکارشون داریو از این حرفا منم پرو پرو گفتم الان زنگ میزنم ۱۱۰ببینم مهمونیتون چجوری بوده خلاصه داشتم با مامور کلانتری تلفنی حرف میزدم ک بابام از راه رسید و وساطت کرد و رید ب ما و ماشینو جابجا کرد و یارو رفت اومدیم داخل خونه همینطور بابام داشت نصیحتم میکرد و منم به این فکر میکردم ک بابامم لابد ی دستی به سرو گوش این خانمه کشیده که صدای زنگ خونه بصدا در اومد رفتم دم در دیدم مامور ۱۱۰هستش گفتم شما خوبه راننده آمبولانس نشدین ی ساعت پیش زنگ زدم مامور ۱۱۰گفت پسر جون شاکی داری گفتم من گفت بله این خانم همسایتونه ازتون شاکی شده مبنی بر آزار و اذیت و غیره و ذالک نگاه کردم دیدم ی زنه چادری روشو تنگ گرفته کنارشون واستاده به ماموره گفتم آهان ایشون شکایت دارن آخه ی زن جندس چن دقیقه پیش با تاب شلوارک اینجا بودن فکر کردم اونه خلاصه از روابط پشت پرده ک خبر نداشتم ولی بازم با وساطتت بابام مامورا رفتن فردای اون روز دم در خونه داشتم آب پاشی میکردم دیدم جنده خانوم از سر کوچه بن بست پیچید تو با ی چادر و تیپ سنگین نزدیکم ک رسید ی مکثی کرد گفتم الان دیگه چی میخاد بگه و میخاد حالمو بگیره ک تو این فکرا بودم اومد ی قدمیم ایستاد حالا من در خونه چمبک زده بودم اونم ایستاد جلوم چادرشو زد کنار دیدم شلوار و شرتشو کشیده پایین بم گفت بفرما حاج آقا منم ک از خجالت سرخ شده بودم لال اومدم تو خونه اونم رفت خونشون دربستم پشت در قلبم مثل کون کنجشک میزد از یطرف مایه بودم حالمو گرفته از یطرف از سر کوس تپل سفیدش نمیتونسم بگذرم کیرمم داشت شلوارمو پاره میکرد خلاصه با کیر نداشتش کونم گذاشت با این حرکت و رفت تو خونش منم صدای آه و ناله وشو ضمیمه کوسش کردم دیگه داشت ابم میومد ک باز دوباره سرو کله بابام پیدا شد درقسمت بعد بتون میگم ک چجوری منم کونشو پاره کردم فعلا

نوشته: شل حرف زن سفت جا کن

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها