داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

من و خاله خانومم

سلام من امید هستم الآن 40 سالم و یه آدم احساسی و گرم مزاج ام. 28 ساله بودم که خیلی سنتی ازدواج کردم. بعد از ازدواج متوجه شدم که همسرم شدیداً سردمزاج ولی یه خانواده مهربون و گرم داره که من خیلی رابطه صمیمی بین اونها و همیشه باهم بودن شون رو دوس دارم. خودم قبل از ازدواج چند بار با پسرها رابطه جنسی داشتم و کون کردن رو خیلی دوس داشتم و دارم. از طرفی یکی از بستگان خانومم که خاله ش باشه خیلی با خانومم صمیمیه و سال های اول ازدواج مون همیشه یا ما خونه اونا بودیم یا اونا خونه ما. بعد از یه مدت متوجه شدم که خاله با شوهرش مشکل داره و شوهرش بهش خیانت کرده. دو سه سال از ازدواج مون گذشته بود که خاله با دخترش اومدن تو شهرک ما خونه گرفتن تا از شوهرش جدا زندگی کنه. خاله اون موقع یه زن جا افتاده سی و پنج ساله بود که قد بلند و هیکل تراشیده و اندام درشتش اونو فوق‌العاده سکسی می‌کرد. باسن گرد و گُندش همیشه منو دیوونه می کرد. تو چند سالی که خاله تو شهرک ما زندگی می کرد ما همیشه با هم بودیم و من هر روز تشنه تر میشدم. خاله بیرون خونه چادر سر می‌کرد و تو خونه چون با ما راحت بود شلوارهای پارچه ای نرم میپوشید. تا اینکه یک روز بخت با من یار شد و خانومم زنگ زد که برو خونه خاله یه لباس که شب قبل خونه شون جا گذاشتیم بردار بیار. به ذهنم رسید سه شنبه است و دختر خاله کلاس زبان داره و خاله احتمالا تنهاست. زنگ زدم به خانومم که دیرتر از شرکت میام و دو ساعت زودتر رفتم خونه خاله زنگ زدم رفتم بالا و خاله مثل همیشه تعارف کرد که یه چای بخورم. وقتی خاله داشت چای آماده می کرد گفت که خانومم زنگ زده امید دیرتر میاد و من تازه میخواستم برم دوش بگیرم. داشتم میترکیدم خاله چای و آورد و نشست و احوالپرسی کرد که گفتم زیاد خوب نیستم و سر حرفو با سردمزاجی خانومم باز کردم. خاله با تعجب گفت چنین چیزی تو خانواده ما نبوده ولی من احساس می کردم که اینجوری باشه چون هروقت ما خانوما با هم حرف های زناشویی میزنیم ساکت میشه و چیزی نمیگه. به خاله گفتم میتونی کمکم کنی گفت چطوری اگه بخوام باهاش حرف بزنم میدونم که از دستت ناراحت میشه که راز زندگي شون گفتی. کم کم بحث منحرف کردم به جدا بودن خاله از شوهرش و نیازهای جنسی ش که خاله با زرنگی خاص خودش گفت تو هم خیلی شیطونیا یک لحظه گفتم پروژه دیگه مختومه شد با این حرف، من دیگه باید این قضیه رو فراموش کنم. ولی تصمیم گرفتم یک بار برای همیشه تلاش خودم بکنم و رفتم پیش خاله زانو زدم و روبروش نشستم گفت چیکار میکنی گفتم میخوام بهت بگم خیلی دوست دارم و خیلی زیاد بهت فکر می کنم. یه خورده از اون طرف ناز و از طرف من نیاز، دستای گوشتی و نازش رو گرفتم تو دستمو شروع کردم به بوسیدن دستاش، دستش رو کشید اما من سرم رو گذاشتم رو پاهاش و گفتم خواهش میکنم و تکرارش کردم نزدیک یک دقیقه چیزی نمیگفت بعد سرم گرفت تو دستش و گفت چون همیشه دوستت داشتم فقط یکبار بهت اجازه می دم که!.. پریدم روش و لباش رو میخوردم. رو مبل خوابوندمش و شروع کردم به بوسیدن و خوردن لبهاش از خوشحالی اشک تو چشام جمع شده بود. با سینه های نازش بازی می‌کردم و کم کم نفساش عمیق تر میشد. بهش گفتم لباسش رو در بیارم گفت نه بدنم مو داره میرم حموم میام. گفتم با هم بریم چطور؟ گفت نمیدونم. دم در حموم لباساش رو در آوردم سوتین مشکی اش جا برای سینه های 80 اش نداشت نصف سینه اش بیرون بود. شورت ست اش هم تنش بود وقتی شلوارش رو در آوردم از کون نازش رو چند بار بوسیدم و بعد یه گاز کوچولو ازش گرفتم. گفت در امتداد شب ام که دیدی گفتمش دیوونه شم خاله مث تو. رفتیم تو حموم و خاله گفت کس ام رو برام شیو میکنی؟ وووووواووووو گفتم البته با کمال میل. کس نازش خیلی تپل بود شروع کردم به شیو کردنش انگار دارم خواب میبینم با هر حرکت تیغ روی بدنش جایی که صاف شده بود می بوسیدم. وقتی تموم شد شروع کردم به خوردنش گاهی زبونم میکردم تو کسش و بازی می‌کردم. صدای ناله ش بلند شد و زانوهاش خم شد و میلرزید. گفت چیکار داری میکنی باهام تا حالا اینجوری نشده بودم. خندیدم و گفتم ما اینیم دیگه گفت منو بکن گفتم شرط داره ساک بزن بعد گفت نمیدونم خوب بلد نیستم گفتم مگه برای شوهر خاله نمیزدی گفت یه بار زدم ریخت تو دهنم بدم اومد دیگه نزدم. رفت پایین و شروع کرد به ساک زدن واقعا بلد نبود. دندوناش داشت پوست کیرمو می‌کند گفتم با لبات رو کیرم بکش نه با دندون کندی پوستمو. کم کم کیرمو به حلقش رسوند منم از پشت سرش فشار میدادم که بیشتر بره تو. بلندش کردم و گفتم دوس داری چجوری بکنمت؟ گفت بریم بیرون تو حموم نمیتونم بخوابم گفتم میخوام زير دوش بکنمت رومانتیک رومانتیک. برش گردوندم و دستاش به دیوار دوباره کس نازش رو که شبیه پروانه بال باز کرده بود رو کمی خوردم و آروم کیرمو کردم رو لبه کسش چرخوندم و ناز کردم گفت بکن دیگه گفتم به موقع. گفت لعنتی منتظر کیرتم بکن توش گفتم به موقع. سر کیرمو آروم کردم تو، یه ناله ای زد و دوباره آوردم بیرون. دوباره آروم بردم تو ولی اینبار خودش یه کمر زد و کیرم تا آخر رفت تو. فریادش رفت هوا درحالیکه سعی می کرد لبش گاز بگیره تا صداش بالا نیاد. فهمیدم که تا حالا سکس سافت نداشته و انتظار داره من فقط سریع بکنم و برم. هی میگفت محکم تر ولی من با آرامش میکردمش. تو تمام ثانیه هایی که میکردمش چشمم به سوراخ کون تنگ و خوشگلش بود. گاهی انگشتم می‌بردم سمت کونش ولی دستم میگرفت و از سوراخ کون دور می‌کرد. بعد از چند دقیقه تلمبه زدن فهمیده بودم که دوباره داره ارضا می شه یهو سرعت و شدت کردنمو زیاد کردم و سینه هاش رو هم محکم فشار میدادم. ناله هاش تبديل به جیغ شدن التماس می کرد آروم تر بکنم اما گوشم بدهکار نبود. اینقدر ادامه دادم که باز صداش قطع شد و زانو هاش شل یهو کیرمو از کسش کشیدم بیرون یه باد شدیدی از کسش بیرون اومد. خجالت کشید و دستش گذاشت رو کسش و نشست و گفت ببخشید. گفتم چی رو؟ گفت صدایی که اومد گفتم من عاشقشم. پرسید کی تموم میشه تو حموم داره سردم میشه گفتم بریم بیرون بقیه اش کنار شومینه اوکی؟ گفت بریم. حوله ش رو دور خودش پیچید و خودش خشک کرد خوابوندمش رو مبل و یکم دیگه کس نازش که دیگه باز باز شده بود خوردم و شروع کردم به کردن. آروم می کردمش تا بتونم برای کردن کونش نیرو داشته باشم. آروم زیر گوشش گفتم اجازه میدی از عقب بکنمت گفت میترسم من حتی به شوهر خاله اجازه ندادم اینکار رو بکنه گفتم من فرق می کنم ثابت نکردم بهت؟ گفت آره فقط آروم. گفتم وازلین داری گفت آره رو میز توالت تو اتاقم رفتم برش داشتم و مالیدم به کیرمو و به سوراخش یک طرفه رو مبل خوابوندمش و بهش گفتم پاهاش رو با دستش بغل کنه. آروم کیرمو گذاشتم دم سوراخش و آروم فشارش دادم تو کمی که رفت آوردم بیرون دوباره و دوباره. چون هیکلش درشت بود و البته ورزشکار دوران جوانی تحمل درد رو داشت. کم کم فشار بیشتر کردم تا کامل بره داخل سعی می کردم تکونش ندم زیاد تا عادت بکنه به بزرگیش بعد ادامه بدم. کم کم راه باز شده بود منم دیگه آخرای کارم بود و کیرم باد کرده بود فریادش داشت میرفت بالا. بهش گفتم بریزم توش گفت نه مریض میشم گفتم نمیشی با من. برش گردوندم به حالت داگی و شروع کردم به کردن کونش کیرم داشت میترکید تا ته می بردم و بیرون می‌آوردم گفت تمومش کن درد دارم. گفتم به چشم و داخل کونش آبم ریختم و همونجور روش دراز کشیدم کیرم خوابید و سوراخ کون تنگش رو کیرم فشار می‌آورد تا همون فشار کیرم بیرون اومد. خاله درحالیکه دستش رو کونش بود تا آبم بیرون نریزه رفت دستشویی بهش گفتم درو نبند میخوام ببینمش رفت نشست و کمی زور زد نیم لیتر? آبم از تو سوراخ کونش اومد بیرون. من رفتم دوش بگیرم که خاله هم اومد تو بغلم کرد و گفت این عجیب ترین اتفاق زندگی من بود. باورم نمیشه این کار رو کردم و تو اينکارو با من کردی. هیچ وقت اینجوری خالی نشده بودم دلم میخواد بازم تجربه ش کنم. هنوز هم من و خاله تجربه ش میکنیم و البته دخترش هم اضافه شده که بعد قضیه اش رو بهتون میگم.

نوشته: امید ج

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها