داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس زمستانی با خاله داغ

سلام
اسم من هوشنگ است.الآن حدود ۳۳ سالم و درسم تموم شده.فیزیک خوندم ولی زدم تو کار آزاد و فروش خشکبار وپسته. این داستان اولین سکس من با خاله شهرزاد است در دقیقا ۱۰ سال پیش.
ما شهر شاهرود ب زندگی می‌کردیم و خاله هام برا درس رفته بودند تهران. یه خونه ای گرفته بودن.۴رتا خاله داشتم که شهرزاد بینشون از همه داغتر و صلح ها با آهنگ عربی لخت می‌شد ولباس عوض می‌کرد و شبها هم تمام بدنش رو در حالی که رو کاناپه بود با روغن زیتون یا کرم نیوا چرب می‌کرد اصلا هم ب اش مهم نبود که من یا پسر دیگه ای ببین آوند در این حال. یه بارزمستون دقیقا وسط بهمن ماه که هوا سرد هم بود یه کاری ب اش پیش اومد که باید حتما خودش میرفت دانشگاه اما همه خاله ها آمده بودن شهرستان و کسی نبود باهاش بره یعنی ماشینی نبود و ومجبور شد با اتوبوس بره بر اینکه تنها نباشه اومد اجازه منو گرفت .من اون موقه سال چهارم دبیرستان بودم واون موقعها شنبه ها روز بیکاری بود که مثلا درس بخونیم اما از موقعی که خاله شهرزاد اومد گفت هوشنگ با من بیاد شنبه عصری با هم بر میگردیم کیر من سفت و سیخ شد مثل سنگ و من همش بفکر کدن قلمبه و پستونهای خاله شهرزاد بودم که یه با لخت و یواشکی تو حمام دیده بودم…
۵شنبه شب رسیدیم تهران و رفتیم خونه ای که داشتند. خونه خیلی سرد بود تا بخاری گرم بشه من رفتم زیر کرسی و منقل برقی رو روشن کردم. خاله شهرزاد رفته اتاق بغلی لباس عوض کنه که من یواشکی از لای دراتاق دید زدم و اولین بار کوسش رو دیدم که یه کم مو داشت اما پستانهاش دیونه کنند بود من سریع اومدم خودم زدم به خواب و بعدشم واقعا خوابم رفت.هر کدوم یه طرف کرسی خوابیدیم . گفتم که خاله شهرزاد عادت داشت قبل خواب حسابی کرم مالی کنه و با لباس خواب بخوابه. نصف شب من با خواب کردن خاله شهرزاد از خواب پریدم.
یه مرتبه یه فکری به سرم زد گفتم خودمو میزنم بخواب و میام از کنارش رد میشه و یه دفعه خودمو ميندازم روی خاله و اگه اوضاع خیط شد میگم خواب بودم متوجه نشدم. یه نگاه به کیرم که مثل سنگ شده بود انداختم و پاشدم نگاه کردم دیدم به به همه‌چی آماده استخاله یکم گرمش شده ولحاف کرسی رفته بود عقب منم آمدم رد بشم خودمو در حال مثلا خوابو تاریکی و کور مال رفتن انداختم رو خاله شهرزاد والدین جایی که دست گذاشتم پستونهای گرد و و قلمبه اش بود.وبعد سریعا گردن و لبهاش رو بوسیدم و شروع کردم به مالیدن سینه هاش که یه دفعه جیغ زد هوشنگ چکار میکنی اما من بروی خودم نیاوردم و در حالی که مثلا خواب هستم با چشمهای بسته سفت بغلش کردم و بوسیدمش در همین حال کیر سفت شده من دم کوسش ۴رو رفت ومن متوجه شدم که قشنگ سفتی کیر منو حس کرد و انگار که یه دفعه بهش آرام بخش بزنم آروم شد و با صدای لوندی گفت بیا خاله جا هست باهم بخوابیم. منم از خدا خواسته چسبیدم بهش و شروع کردم به لیسیدن پستونهاش و یواش یواش رسیدم به کوسش که غرق آب شده و مثل مخملی که بندازند تد ظرف آب ادنقد خیس شده بود که تشک هم خیس شده بود. گفتم خاله کس شما مزه وانیل میده اونم گفت باشه لیس بزن بعد چند دقیقه نفس نفس زدن هاش تند شد و بعد دوتا جیغ بلند گفت خاله بکن توش که آتیش گرفتم منم کیر رو جا کردم و شروع کردم به تلمبه زدم و ۶یا ۷ دقیه بعد گفتم خاله داره میاد بری م توش آبستن نشی یه وقتی گفت کارت بکن حیفه منم با فشار آباد خالی کردم تو کسش و از حال رفتم.صبح ساعت ۱۰ مند صدا ک د گفت ب و دوتا نون بربری بگیر با حلیم بخوریم منم رفتم گرفتم و آمدم رو کرسی در حالی که خاله شهرزاد تقریبا لخت بو د صبحانه خوردیم. بعد که داشتیم چایی می‌خوردیم یه دفعه یه چیزی گفت که من برق سه فاز پراندم.
خاله شهرزاد گفت هوشنگ جان میدونی که من مسافرت خیلی میرم وب ا اینکه خیال راحت باشه یه با که فته بودم پاریس لوله های رحمی رو بستم و هیچ وقت آبستن نمیشم. خیالت راحت.اونجا بود که فهمیدم خاله خانم حرفه ای و تک پران بوده و ما خبر نداشتیم گفتم بمن کع خیلی خوش گذشت اونم گفت تا شنبه عصر کلی وقت داریم و همونطور که پاشدم صبحانه رو جمع کنم یه دفعه گفت حالا نوبت منه بیوفتم روت و سفت کیر منو گرفت و شروع کزد به ساک زدن و چقدر هم حرفه ای بعدش با شکم خوابید رو کرسی گفت بفرمائید دسر منم نامرد نکردم و پاهاشو باز کردم و همونطور دمر شروع کردن به گاز زدن ولیسیدن کون قلمبه اش بعد یواش یواش با کرم خودش قشنگ کونش رو نرم کردم و ماساژ دادم و بعدبا دستام باسنش رو باز کردم گفت چکار میکنی گفتم حالا مبینی لنا خانم گفت لنا دوست داشته گفتم نه حرفه ای ترین هنرپیشه پورنو و بعد کیرگذاشتم لای باسن و آروم شروع کردم به داخل کردن اولش میگفت میسوزه درد داره و جیغ میزد ولی من یواش یواش جاش کردم وشروع کردم به تلمبه زدن وهمینطور سینه هاش رو هم میمالیدم اومقدرادامه دادم که برا بار دوم ابمو خالی کردم اینبار داخل کون تپل مالش. خاله شهرزاد د حالی که نفس نفس میزد گفت خیلی سخت اما خوشمزه بود و همونطور خوابشزب د و تا برگردیم شهرستان سه چه بار دیگه سکس داشتیم.والان هم هر وقت مجالی باشه فرصت رو از دست نمیدیم.داره یه کم این داستان ما آهای دیگه هم داره که در ادامه خواهم گفت.

نوشته: هوشنگ

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها