داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

اربابم منو کرد

وقتی وارد اتاق خواب و نقشای ارباب/برده می‌شدیم دیگه نمیشناختمش. مردی که توی کل روز مراقبم بود، بهم احترام میذاشت و توی تمام زمینه‌ها کمکم میکرد، ۱۸۰ درجه عوض می‌شد. مثل اون شب، که بعد از یه مهمونی و معاشقه طولانی، خیمه زده بود روم و یه طور عجیبی نگاهم میکرد.
-چی شده؟
+دارم فکر میکنم چجوری ببندمت که نتونی تکون بخوری.
صورتش بدون اغراق هیچ حسی نداشت‌. تو اون مواقع ازش میترسیدم.
+دستا پشت کمر، پا باز. روی شکم. کونت رو میدی بالا.
دستامو پشت کمرم جمع کردم و به شکم خوابیدم. پاهام رو تا جایی که میتونستم باز کردم. تقلا می کردم که کونم رو توی اون وضعیت بدم بالا ولی نمیتونستم. کمرم رو گرفت و بلندم کرد. بالش رو گذاشت زیر شکمم و دوباره پرتم کرد روی تخت.
+میدونی، قسمت مورد علاقه من تنظیم کردن پوزیشنته برای وقتی میخوام بکنمت. میتونم آروم بغلت کنم، بخوابونمت روی تخت، نوازشت کنم و کم کم به سکس برسم. میتونم مثل الان، بهت دستور بدم چیکار کنی، پرتت کنم روی تخت، ببندمت و هر جور دلم بخواد بکنمت.
داشت تحقیرم می کرد. صورتم سرخ شده بود.
+خجالت؟ تو خجالت میکشی؟ خندم میگیره. بار هزارمه که دارم اینکارو باهات میکنم. جزئیات بدن لختت رو مو به مو حفظم. اولین بارت نیست، چرا سرخ شدی؟

من… تو این پوزیشن خجالت میکشم. من لخت خوابیدم روی تخت و شما هنوز لباساتون تنتونه‌.
مشغول بستن دست و پاهام شد. دستام رو پشتم بست. پاهام رو تا کرد و ساق و رون پام رو با چسب بست بهم. اینطوری تمام سوراخام در دسترسش بود‌

خجالت… تا چند دقیقه دیگه اینقدر درد میکشی که اصلا به خجالت فکر نمی‌کنی‌.
چشم بند رو آورد نزدیک صورتم
+میتونی انتخاب کنی. چشمت رو ببندم یا دهنتو؟ اگه چشمتو ببندم بیشتر از این که قراره چه بلایی سرت بباد میترسی، اگر دهنتو ببندم نمیتونی جیغ بزنی. البته بذار خودم انتخاب کنم. هم چشمت رو میبندم هم دهنت رو.
چشم بند رو پشت سرم محکم کرد
+دهنتو باز کن.
توپ پلاستیکی قرمز رو گذاشت توی دهنم و بند چرمیش رو پشت سرم فیکس کرد.
+خب، الان جنده کوچولوی من آمادست برای استفاده. اول کمربند‌.
ناله کردم. از کمربندش متنفر بودم. میدونستم امروز کمربندی رو پوشیده که پارچه‌ایه و سگک داره. این یعنی قرار بود با سگک کمربند اسپنک بشم.
۱۰ تا ضربه محکم روی کونت. تکون بخوری از اول شروع میکنم. بلند بشمار.

۱… اولین ضربه رو زد. سگک کمربندش خیلی درد داشت. از درد به خودم پیجیدم. ناخنامو فرو کردم توی دستم که صدام در نیاد و تکون نخورم. نمیحواستم از اول بشمره.
۲… ۳… ۴… ۵…
ناخنامو بیشتر توی دستم فرو میکردم. ناله هام با توپ قرمز پلاستیکی توی دهنم خفه میشد. بدنم می لرزید و مطمئنم لرزش بدنم سادیسمشو تحریک میکرد. دوست داشت درد کشیدنم رو ببینه.
۶…۷…۸…۹…
مکث کرد. کار همیشگیش بود. سر ضربه نهم مکث میکرد که بهم بفهمونه آخرین ضربه محکمتره. طولش می‌داد که دیرتر تموم شه. که بیشتر بلرزم و ناله کنم.

آماده ای؟ قراره خیلی محکم باشه.
چند قدم رفت عقب. وقتی این کار رو می کرد یعنی میخواست با تموم زورش ضربه بزنه. میرفت عقبتر که دستش جای مانور داشته باشه.
۱۰. کل بدنم میلرزید و سعی می‌کردم تکون نخورم. هنوز در حال هضم درد آخرین ضربه بودم که انگشتش رو فرو کرد توی کسم. با یه انگشت شروع کرد و بعد چند ثانیه انگشت دوم و سوم رو وارد کرد‌. دستش رو محکم توی کصم تکون می داد. این کارش برام خیلی تحقیر‌آمیز بود، چون با پوزخند زل میزد به صورتم و شدتش رو کم و زیاد می کرد. انگار ناله کردن و تکون خوردن من زیر دستش تحریکش میکرد‌‌. انگشتاش رو سریعتر تکون می داد و من حشریتر میشدم.
+میدونی که تا التماس نکنی از کیر خبری نیست؟
-خواهش میکنم ارباب.
+خواهش میکنی که چی؟ محکم زد در کونم
-لطفا…
لطفا چی؟ حرفتو بزن.

لطفا منو بکنید. خواهش میکنم. جندتون کیر میخواد.
پوزخند زد.

باشه، خودت خواستی.
یه بالش دیگه گذاشت زیر کمرم، کونم رو تنظیم کرد و کیرش رو با تمام شدت کرد توی کسم. محکم تلمبه میزد و من سعی میکردم از زیرش فرار کنم
+میدونی تکون خوردنت مساویه با تلمبه های محکمتر؟ میدونی بیشتر دردت میاد؟
محکمتر تلمبه زد. جیغ میزدم و التماس میکردم که آرومتر بکنه. بدنش رو انداخت روی بدنم و سرش رو توی گردنم فرو کرد. گردنم رو محکم گاز میگرفت و میلیسید و همزمان توم جلو و عقب میکرد. موهام رو از پشت میکشید که ثابت بمونم.
+دردش زیاده؟
-خیلی
+پس محکمتر میکنم
تلمبه هاش محکمتر و سریعتر شدن. اینجا فقط جیغ میزدم و اون بی اعتنا منو میکرد. بعد چند دقیقه نای جیغ زدن هم نداشتم. آروم زیرش ناله میکردم و سعی می‌کردم با وجود سنگینی وزنش نفس بکشم.
یک دفعه کشید بیرون و منو به پشت خوابوند. توپ قرمز رو از دهنم در آورد
دهن باز، زبونت بیرون
فهمیدم میخواد ازضا بشه. زبونن رو آوردم بیرون و آبش رو ریخت روی صورت و زبونم.
دستام یخ زده بودن. طناب رو باز کرد. چشم بند رو در آورد. آروم بغلم کرد و بالشم رو گذاشت زیر سرم
حتی نای حرف زدن نداری. میدونم. بخواب.
سرم رو توی سینش فرو کردم و همونجا خوابم برد

نوشته: شراره

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها