داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

مربی کشتی

اول دبیرستان بودم که تصمیم گرفتم یه رشته ورزشی رو شروع کنم ، چون همیشه یه حس خوب به جنس موافق داشتم تصمیم گرفتم برم کشتی . هم لباسشون بنظرم سکسی بود و هم مالش زیاد داشت .
به بابام گفتم ولی فکر کنم زیاد خوشش نیومد ، آخه هم یکم تپل بودم هم مثل برف سفید ، سینه ها هم بزرگ و برجسته بود . شاید فکر میکرد با این هیکل تو دوبنده کشتی خیلی بچشم بیام و توجه بعضی ها رو به خودم جلب کنم .
خلاصه اینقدر آویزون بابام شدم و اصرار کردم که قبول کرد ، یه روز رفتیم نزدیک ترین باشگاه به خونه ثبت نام کردیم و از اونجا رفتیم میدون منیریه لباس ورزشی و دوبنده و کفش کشتی و هرچی لازم بود خریدیم .
اولین روز کلاس رفتم باشگاه ، ساعت آموزش من مخصوص نوجوانان بود و بچه تقریبا هم سن خودم بودن یکم بزرگتر یا کوچکتر . لباس پوشیدیم و رفتیم داخل سالن ، یکم خجالت می‌کشیدم آخه همه لاغر بودن و فقط من تپل بودم ، توی اون دوبنده بیشتر تابلو شده بودم .
مربی اومد و شروع کرد به صحبت ، من امیر نادری هستم ، خیلی وقته کشتی میگیرم و چند ساله مربیم ، ‌‌تو کارم جدی هستم و دلم میخواد شماهم با علاقه و جدی شروع کنید .
اینم بگم آقای نادری یه مرد خوش چهره حدود ۴۰ ساله بود با بدنی ورزیده و قدی بلند ، یکم جلوی موهاش و موهای سینه اش جوگندمی بود با پوستی برنزه . صورت استخوانی و گوشهای شکسته و خلاصه یه تیپ و هیکل ورزشکاری حسابی .
جلسه اول به معرفی و نرمش و پیاده روی دور تشک و سالن گذشت و منم خوشحال بودم از انتخابم ، جلسه دوم رفتم سالن و لباس عوض کردیم و نرمش شروع شد ، آقای نادری جدی بود و هرکس کم کاری میکرد داد میزد ، من بخاطر اضافه وزنم از بقیه کندتر بودم و زودتر خسته میشدم پس دادش برای من بیشتر بود .
بعد از تمرین رفتیم دوش بگیریم ، من دو بنده رو درآوردم و با شورت اسلیپی که زیرش داشتم رفتم زیر دوش . داشتم بدنمو شامپو میزدم که امیر خان هم اومد دوش بگیره ‌‌. منو دید و اومد جلو و سینه مو فشار داد و به شوخی گفت ، پسرجون باید یکم وزن کم کنی ، با این هیکل همیشه خاک میشی و میخوابن روت .
یکم خجالت کشیدم و گفتم چشم استاد .
رفت زیر دوش ولی من زیر چشمی بدنشو دید میزدم ، یه اسلیپ سفید تنگ پوشیده بود که برجستگی کیرش بچشم میومد . تو حال خودم بودم که نگاهم به نگاه امیر خان افتاد که زل زده به چشمهای من ، هول شدم و سریع پشتمو کردم بهش و دوشو بستم و رفتم سمت رختکن ولی متوجه شده بود که دارم کیرشو دید میزنم .
جلسه بعد یکم خجالت میکشدم ، اصلا نگاهش نمی‌کردم و فقط هرچی می‌گفت با بقیه انجام میدادم.
برای آموزش یه فن ساده گفت یکی از بچه ها بعنوان حریف بیاد تا آموزش بدم ، چند نفر دستشونو بلند کردن اما امیرخان به من گفت تو بیا ، ای بابا من که اصلا دستمو بلند نکرده بودم حالا چرا من ؟ خلاصه با اکراه رفتم رو تشک و چند بار دست انداخت دور گردن و بدن من و شروع کرد آموزش فن . از اینکه بدن چقر و عضله ایش به بدنم مالیده میشد خوشم میومد .
از اینجا بود که دیگه هرجلسه توجهش بمن بیشتر شد و من شدم پای ثابت آموزش فن . وقتی میرفتم برای دوش اونم میومد و با بدن و کیرش جلوی من خودنمایی میکرد . تو تمرین و آموزش قشنگ کیرشو میمالید بمن و منم ضمن لذت بردن به روی خودم نیاوردم که فهمیدم داره با بدن تپل و سفید من حال می‌کنه .
ماهها گذشت و این داستان ادامه داشت و من هر روز بیشتر دلم کیر امیر خان رو میخواست ، بعضی وقتها بعد از تمرین برجستگی کیرش زیر دوبنده تابلو میشد که همش سعی میکرد یجوری قایمش کنه . دیگه برای هر دومون تابلو بود من دلم کیر میخواد و اونم کون تپل منو .
یه روز بعد از تمرین و دوش داشتم لباس میپوشیدم که امیرخان اومد جلو و گفت اگه بخوای من میتونم برسونمت . من که از خدام بود ولی یکم ناز کردم که نه زحمت میشه ، گفت مسیرمه بیا باهم بریم .
خلاصه قبول کردم و سوار ۲۰۶ اسپرتش شدیم و راه افتادیم . تو راه بدون مقدمه دستشو گذاشت روی رونم و گفت ، تو این مدت خوب وزن کم کردی ولی من هیکل روز اولتو بیشتر دوست داشتم ، مثل تشک کشتی بودی . باهم خندیدیم و منم گفتم خیلی دوست دارم یه روز هیکلم مثل شما بشه ، عضله ای و خوش فرم . گفت پس خوشت میاد که زیر دوش دید میزنی ، با کمی خجالت گفتم بله . سرمو کشید سمت خودش و لپمو بوسید و گفت منم زیر دوش و تمرین خیلی باهات حال میکنم . دلم نمی‌خواد تو تمرین حریف کسی باشی و فقط باید بامن باشی .
اینجا بود که دستمو گرفت گذاشت روی پاش و شروع کرد نوازش دادن ، منم مقاومتی نکردم و داشتم کیف میکردم . دیگه داشتیم نزدیک خونه می‌شدیم ، فهمید منم دارم حال میکنم که دستمو گذاشت رو کیرش ، وای چقدر سفت و کلفت بود . یه کنار که خلوت بود وایستاد و همینجور که دست منو فشار میداد به کیرش ازم لب گرفت و گفت ، از وقتی اومدی سالن دیونه بدنت شدم مخصوصا وقتی فهمیدم خودتم دلت میخواد . منم گفتم امیرخان منم دوست دارم بغلت بخوابم . اینو که گفتم کیرش زیر دستم تکون تکون خورد و گفت جوووون بزودی تو بغلم خوابت میکنم عزیزم . یه لب دیگه گرفت و من پیاده شدم که بقیه راهو خودم برم .
اون شب از فکر و خیال امیرخان و کیرش و لبی که گرفت خوابم نمی‌برد . دلم میخواست هرچه زودتر باهم عشقبازی میکردیم . البته قبل ازین با یکی دوتا از دوستام و بچه های فامیل شیطونی کرده بودم ولی این تیپ و سن و سال نه . دلم یه کیر بزرگ میخواست .
خلاصه جلسه بعد امیرخان بعد از تمرین گفت مشکلی نداری اگه دیرتر بری خونه ؟ گفتم نه اتفاقا مامانم امروز شیفته ( ایشون پرستاره ) و بابام هم شب میاد خونه ، شاید اصلا متوجه دیر اومدن من نشن . چشمهاش از خوشحالی برقی زد و گفت پس میریم خونه من .
از سالن اومدیم بیرون و سوار ماشینش شدیم و را افتادیم ، سرراه یه مقدار موز و میوه خرید و یکم بعد رسیدیم جلوی آپارتمانش ، پرسیدم کسی خونه نیست گفت نه تپلم من مجردم .
رفتیم داخل ، خونه نقلی بود . از دیزاین وسایل معلوم بود مجردیه ولی همه چی مرتب بود . مشغول نگاه کردن ویترینی بودم که چندتا مدال و کاپ و تقدیرنامه توش بود که یهو از پشت منو بغل کرد و گردنمو بوسید و گفت تو واقعا کشتی رو برای خودش میخوای یا بخاطر شیطونی ؟ منم بدون تعارف گفتم شیطونی . باهم خندیدم و گفت پس تو هیچی نمیشی همین برای سرگرمی خودت و من بیا سالن .
همینطور که تو بغلش بودم کیرشو چسبوند به کونمو با هیجان گردنمو میخورد و سینه هامو میمالید . منم از پشت کونمو فشار میدادم به کیرش و لای چاکم بالا پایین میکردم .
لبمو بوسید وگفت تا یکم میوه بیارم برو تو اتاق خواب ، اول رفتم سرویس و بعد رفتم اتاق خواب ، دیدم یه تخت یه نفره داره و یه آینه قدی بزرگ که روی دیوار روبروی تخت نصب بود و میشد روی تخت خودتو کامل ببینی . دراز کشیدم رو تخت که امیرخان با ظرف میوه اومد تو . کنار من خوابید و دستشو برد زیر تیشرتمو و سینه هامو گرفت و شروع کرد لب گرفتن . منم خودمو سپردم دستش که هرکاری دوست داره بکنه . خوب من مثل اون حرفه ای نبودم ولی سعی میکردم همراهیش کنم .
تخت کوچیک بود و مجبور شد بخوابه روم . اول نشست روی پام و تیشرتمو درآورد بعد شلوار اسلش و شورتمو راحت کشید پایین و خودشم تو یه چشم بهم زدن لخت شد و خوابید روم . وای چه بدن داغی داشت . وقتی دستای عضله ای شو دورم گرفت و منو تو بغلش فشار میداد عشق میکردم .
خوابید روم و کیرشو با شیطنت می‌فرستاد لای پام و زیر تخمام ، هم لب میگرفت هم سینه هامو میمالید هم لاپایی حال میکرد .
من ناله میکردم و اونم قربون صدقه خودم و هیکلم می‌رفت .
یه موز بزرگ از روی میوه ها برداشت و نصفشو پوست کند و سرشو مالید به سر کیرش که حالا یکم با پیش آبش لیز و خیس شده بود ، بعد اونو کرد تو دهن من و گفت میک بزن ، منم با لذت میک زدم ، طعم موز و آب کیرش عالی بود . دوباره موزو مالید به نوک سینه ها و لب من و خودش گاز زد و گفت جون چه خوشمزه شده . خلاصه یه گاز اون یه گاز من موز تموم شد و بعد ت تا آننشست روی سینه من و سر کیرشو میمالید به لب و صورتم . قد کیرش همه صورتمو گرفته بود و خودشو کشید بالاتر و تخمهاشو گذاشت رو لبم و گفت لیسشون بزن ، منم شروع کردم لیسیدن و مکیدن و خلاصه هم اون حال میکرد هم من . بعد دوباره سر کیرشو گذاشت رو لبمو گفت حالا نوبت موز گوشتی منه که بخوری .
آروم سرشو کرد تو دهنم و منم براش بوسیدم و میکیدم یه طعم و بوی خاصی داشت ولی من دوست داشتم ، گفت زبونتو دور کیرم بچرخون و میک بزن ، منم انجام دادم و یواش یواش کیرشو تا نصف کرد تو دهنم . کلفت بود و پشمالو . با همون نصفه همه دهنم پر شده بود داشتم خفه میشدم ، سعی کرد یکم دیگه فرو کنه که دید داره حالم بد میشه کشید بیرون و شروع کرد لب گرفتن . با حرارت لب میگرفت و زبونمو میکشید تو دهنش و میک میزد . بعد رفت سراغ سینه هام ، اول مالید و مالید بعد شروع کرد بوسیدن و لیسیدن ، نوکشو گاز میگرفت و تا من میگفتم آاااخ ، اونم می‌گفت جوووون دردت اومد عزیزم بعد بوسش میکرد .
دیگه هردو تو آسمونا بودیم که با یه فن منو برگردوند و خوابید روم. اووووف کیر کلفتش لای چاک کونم بود و با ولع گردن و گوشمو میلیسید و میک میزد . همش آه و اوه میکردیم و حشرمون حسابی زده بود بالا . رفت پایینتر و زبونشو لای کونم بالا پایین میکرد و قلقلک میداد ، ته ریشش حشری ترم میکرد و لای لپای کونمو باز کرد و شروع کرد لیسیدن سوراخ کونم . واااای داشتم دیونه میشدم و همش کونمو میدادم بالاتر که بیشتر و بهتر بخوره .حین عشقبازی گفت تا حالا کون دادی ؟ گفتم شیطونی کردم ولی به اندازه بزرگی کیر شما نه .
گفت پس کار من و خودتو سخت کردی عزیزم ، بلند شد از کشوی دراور وازلین آورد و مدل 69 خوابیدیم رو تخت ، اون زیر بود و منم برعکس خوابیدم روش . من با کیرش بازی میکردم و اون با سوراخ کونم .انگشتشو چرب کرد و یکم مالید دور سوراخم و شروع کرد بازی کردن ، اول قلقلک میداد و یکم میکرد تو کونم . خلاصه اینقدر ور رفت که یکم باز شد و انگشتش راحت می‌رفت تو و درمی‌آورد . منم تو آینه روبرو خودمو میدیدم و با لذت کیرشو میخوردم و اون با دوتا انگشت با من ور میرفتم . دیگه کم آورده بودم و گفتم امیر خان طاقت ندارم میشه بکنی ولی همشو نه . گفت پس مثل کشتی برو تو خاک ، منم رفتم تو خاک و اونم کیرشو حسابی چرب کرد و سرشو کرد تو کونم ، یواش یواش عقب جلو میکرد که بازشه ، خلاصه سوراخم با کیرش باز شد ولی هرچه بیشتر فرو میکرد بیشتر دردم میومد . فک کنم تا نصفه کرده بود توش که دیگه التماس کردم توروخدا بیشتر نه ، دارم میمیرم .
اونم رعایت کرد و تا همونجا عقب جلو میکرد ، تو آینه میدیدم که چطور لپهای کونمو چنگ میزد و همش میگفت جوووون چه کون تنگ و باحالی داری عزیزم ، تو دیگه عروس خودمی ، اینجا حجله توئه و پلمپتو خودم باز کردم . منم ناله میکردم و لذت میبردم و قربون کیرش میرفتم .
یواش یواش فشارش بیشتر شد و گفت آماده باش عزیزم داره آبم میاد ، تا همون نصفه کیرش فرو میکرد و به لپهای تپل و سفید کونم سیلی میزد و می‌گفت جوووون جوووون …
یهو کیرشو کشید بیرون و آبشو ریخت لای چاک کونم ، چقدر زیاد و داغ و لیز بود . با نفس نفس خوابید روم و کیرشو با آبش لای کونم لیز میداد . خیس عرق بودیم و آروم از درد و لذت ناله میکردم .
یکم بعد با دستمال منو تمیز کرد و کیر خودشم تمیز کرد و بزور تو بغل هم خوابیدیم . صورت و چشم و لب منو آروم می‌بوسید و تشکر میکرد ، منم بابت این عشقبازی یهویی ازش تشکر کردم و بعد از اون هر چند وقت یکبار میرفتیم خونش برای تمرین اصلی کشتی روی تخت …

نوشته: نیما

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها