داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

منو مامانم در نبود شوهرامون رفتیم خرید

سلام.ماجرایی که دارم تعریف میکنم اصلا سکسی نیست و توقع ندارم ازش تعریف بشه.فقط یه اتفاقه که میخوام با دوستان سایت درمیون بذارم.
من نرگسم و توضیحات بیشتر پروفایلم هست.مامانم هم مثل خودم چادریه اما چادرش سادس و مث خودم همیشه ارایش ملایم داریم45 سالشه.اردیبهشت ماه 97 بود که بابام و شوهرم رفته بودن شهرستانو طبق معمول من تیپم تقریبا مث عکس چادری که توپروفایلم گذاشتم بود ومادرم هم چادر ساده و ارایش ملایم کرده و برخلاف همیشه جوراب نازک پوشید و رفتیم میلاد نور شهرک غرب… چشمم به یه کفش افتاد که خیلی وقت بود دنبالش بودم و رفتیم داخل و از نزدیک ببینم مدلشو…فروشنده یه پسر تقریبا 30 ساله بود که مودب بود و اعتماد به نفس بالایی داشت نشستم رو صندلی و کفش رو پام کردم و گفتم یخورده تنگه.تا اینو گفتم فروشنده نشست و دستشو گذاشت روپام و مثلا ببینه از کجا تنگه و مثلا بگه جا باز میکنه یا باید یه سایز بزرگتر بگیرم.باتوجه به اینکه جورابم نازک بود گرمای کف دستشو که روی پام بود رو احساس کردم و خیلی تعجب کردم از کارش…انگار برای خودش عادی بود.ترسیدم مادرم بهش چیزی بگه و دعوا راه بیفته چون نه من نه مادرم اصلا تو نخ اینچیزا نیستیم.خلاصه مادرم گفت یخورده بدون چادر قدم بزن جلو آینه تا مدلشو قشنگ ببینی.همینکارو کردم و پاشنش و نرمیش عالی بود…من هنوز توشوک بودم و ترسیده بودم خب.مادرم از یه مدل دیگه خوشش اومد و توی پاش تست کرد و انگار یه سایز کوچیک بود.مامانم جوراب نازک مچی پوشیده بود و کفشه هم یخورده حالت نیم پوت داشت.مادرم گفت تنگه و فروشنده سایز بزرگ آورد و نشست جلو مامانم.(خداخدا میکردم کاری که با من کرد رو با مامانم نکنه چون شک نداشتم میزنه توگوشش.چون مادرم حساسه)توی همین فکر بودم که دیدم دستشو کامل گذاشت روی پای مامانم و گفت خواهرم اینجای پاتون خوبه؟؟داشتم سکته میکردم منتظر واکنش مادرم بودم که گفت آره روش خوبه فقط پشتش اذیت میکنه فروشنده با اونیکی دستش مچ پای مامانمو گرفت.مطمئن بودم باتوجه به شلوار پارچه ای مامانم و چوراب مچیش فروشنده پای لخت مامانمو گرفته بود و داشت کفش رو جا به جا میکرد…(داشتم شاخ درمیاوردم که مامانم هیچی نگفت و عادی رفتار کرد)بالاخره خرید تموم شد و مامانمم خرید کرد.مامانم موقع برگشت پشت فرمون بود قبل از حرکت گفتم خرید خوبی کردیما مامان.گفت آره خداروشکر.گفتم ولی فروشندش خیلی پررو و بی حیا بودا دیدی چیکار کرد با ما…گفت مگه چیکار کرد بنده خدا؟؟؟؟گفتم مااااااااماااااااان گفت چیییییه خب شغلش همینجوره دیگه منظوری نداشت که…منم خندیدم و گفتم عجب پس منظوری نداشت اونم خندید و گفت یوقت به شوهرت و بابات چیزی نگی غیرتی شن دعوا راه بندازن گفتم نه بابا برای چی بگم گفت آفرین…
اما من فرد اشب که شوهرم اومد خونه ازونجا که توی سکس حرفای سکسی میزنیم قضیه رو تعریف کردم…انقد شهوتی شد تا ارضا ضد اونشب سکسمون خیلی حال داد.بعد ازونم چندبار ازم خواسته توی سکس بازم براش تعریف کنم تا شهوتی تر بشه…
این بود ماجرای من و مامانم…

نوشته: نرگس.متاهل.هات

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها