داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

پسر خالم منو به دوستاش فروخت

سلام بچه ها ، این خاطره ای که مینویسم یکی از غمگین ترین خاطره هامه که برمیگرده به تقریبا 2ماه پیش که من هنوزم درگیرشم، این داستان ادامه داستانای چطور کونی پسرخالم شدم و پسرخالم تا صبح منو کرد هستش و فکر کنم آخرین داستان از من و پسرخالم باشه،
همونطور که قبلا گفتم، من و حمید خیلی اوکی بودیم، بهش عادت کرده بودم ، وقتی بیشتر از سه روز بش نمیدادم واقعا میخواستم روانی شم، هرجور شده به بهونه ای جور میکردم، تو ماشین، خونه ، حتی تو پارک جاهای خلوت من بهش میدادم،این اواخر هم دیگ کلا کاری به این ک آبشو کجا بریزه نداشتیم و خودش مستقیم میریخت توم، بش اعتماد داشتم، تقریبا تو بهمن ماه بود، حداقل هفته ای سه بار رو به پسر خاله کون میدادم ، یه شب بهم زنگ زد و گفت که بیا امشب میخوایم عرق بخوریم ، منم میدونستم ک هدف از عرقه برنامه بعدشه از خدا خواسته گفتم قبوله ، رفتم خونشون و نشستیم سر سفره ، فقط خودم و خودش بودیم ، دو سه تا پیک که خوردیم من واقعا مست شده بودم درصد الکلش خیلی بالا بود، دیدم حمید اومد و شروع کرد لباسامو دراوردن و منو مالیدن ، حس خوبی بم میداد، حسابی داغ بودم و سرم هم یخورده گیج میرفت، به خودم اومدم دیدم داره توم تلمبه میزنه، حس خوبی بود هیچ وقت اینقد از دادن لذت نبرده بودم ، حدود یه 20دقیقه ای طول کشید ک آبش اومد و ریخت توم، نرفتم واسه تخلیه همونجوری نشستم که مشروب بخوریم بازم ، سه تا پیک دیگ خوردم دقیق یادمه دیگ حالم واقعا خوب نبود ، بهم گفت دوستام میخوان بیان و اینا من هیچی نمیفهمیدم، سرمو گذاشتم رو بالش و چشمامو میبستم فقط ،زمین دور سرم میچرخید ،سر درد داشتم ، چشممو باز کردم و دیدم پسرخالم و سه تا از دوستاش نشستم کنارم و باحاشون سلام احوال پرسی کردم ، حالا من لخت بودماااا، لخت، حواسم نبود که لباس بپوشم ،تا فهمیدم لختم پاشدم که لباسامو بپوشم واقعا گیج بودم دیدم منو دوباره خوابوندن گفتن که بخواب اشکالی نداره ، چشمامو بستم ، حس ترسناکی بود، نمیفهمیدم دارم چیکار میکنم، حس میکردم یه نفر داره منو رو شکمم میخوابونه، و واقعی بود، کم و بیش میفهمیدم که یکی پشتم داره تلمبه میزنه ولی کاری به جز دراز کشیدن نمیتونستم بکنم،و کلا مث این که بیهوش شدم، صبح که پاشدم حس خیلی بدی بود ، دیدم لختم ، پسر خالم با شورت اونطرف خوابیده،کمرم درد میکرد و سوراخمم چرب بود، هیچی یادم نمیومد ولی میدونستم یه خرابکاری کردم، صبحونه خوردم یه سیگار کشیدم ، ک حمید بیدار شد ، بش گفتم که دیشب چیشد ، یکم صبر کرد و گفت ک مست بودیم ابوالفضل ،و امین و مسعود کردنت ،چشمام داشت از حدقه میزد بیرون ، باورم نمیشد ، گفت زنگ میزنم خودشون بیان،گفتم باشه ، زنگ زد و ساعت 2و اینا ظهر هر سه تایی اومدن ، یه فیلم واسم گذاشتن که مسعود گرفته بود، و ابوالفضل داشت رو من تلمبه میزد، آسمون تو سرم خراب شد ، منی ک واقعا پسرخالمو دوسش داشتم چیکار با من کرده بود، نزدیک بود باهاشون دعوام بشه خواستم برم که بم گفتن یا میدی یا همین امروز فیلمتو پخش میکنیم ، اول اهمیت ندادم گفتم پخش کنید ،بعد با خودم گفتم اگه واقعا پخش کنن چی ، مجبور شدم ،و پسرخالم هم کوچک ترین حرفی نمیزد ، لخت شدم ، زانو زدم و شروع کردم واسشون ساک زدن ، کیر ابوالفضل واقعا بزرگ بود ، اون دوتا باز قابل تحمل بودن ، کیر پسرخالم ک دیگ غوغا بود، اما مال ابوالفضل رو که میدیدم ،حس میکردم این اگه بره توم دیگ کون واسم نمیمونه، ساک زدنم که تموم شد منو خوابوندن رو زمین و چهار نفری ریختن سرم ، حمید از آب گل آلود ماهی میگرفت، همشون بلا استثنا آبشونو ریختن تو کونم ، از شدت خود خوری داشتم جر میخوردم، این واقعا تجاوز بود، به حمید گفتم دیگه هیچوقت بهم زنگ نزنه و رفتم خونه، شب ساعت 10و اینا دیدم حمیده ، رد کردم تماسو ، بعد از یه شماره ناشناس پیام اومد دوس داری پخش بشه فیلم ؟، ترسیدم و خودم زنگش زدم،بهم گفتن برم خونه ابوالفضل اینا، مجبور شدم برم ، و دیدم همون داستان تکراریه ولی اینبار یه نفر اضافه شده بود، پسر عموی مسعود، وقتی داشتم میدادم گریم گرفته بود، اشک میریختم، ولی کسی اهمیت نمی‌داد ، هیشکی حالمو نمیفهمید ، تا دیروز کونی پسرخالم بودم، الان شده بودم کونی 5نفر ،ساعت12برگشتم خونه ، تا خود صبح گریه میکردم، تا نزدیک به یه هفته هرشب من داشتم رو 5نفر بالا پایین میشدم ،ک آخرین سری 3نفر دیگه بهشون اضافه شدن از رفیقاشون و سرجمع شدن8نفر ، شب هشتم خونریزی پیدا کردم وسط سکس چون دوتا کیر همزمان رفت تو کونم، ولی از همین خونریزی عادیا بود،بعد این جریان قرار شد خودشون تنظیم کنن من شبی ب دو نفر بدم، هیچی ناراحتم نمیکرد ، جز اون ک پسر خالع لاشیم تو جمعشون بود ،و این که وارد مسیری شده بودم که برگشت نداره ، چرا ؟ چون من سر یه فیلم قرار بود بدم، ولی حالا کلی فیلم ازم گرفته شده بود، تو همه پوزیشنی ، از 23بهمن تا 5فروردین، من هرشب به دونفر میدادم ، دوس نداشتم بدم ولی مجبور بودم، کونم دیگه کون سابق نبود، واقعا گشاد شده بودم ، و دیگ برام عادی بود، ینی میکشیدم پایین ،یکیدگ تلمبه میزد،صبر میکردم آبش بیاد تموم شه بره ، 5ام که شد ،دیگه کلافه شدم ، و باید یجوری این کارو تموم میکردم ، یه تیزی دارم حدود 2سانته ، فکر کنم بهش میگن کپوری ،5ام که اومدن منو بکنن مقاومت کردن وقتی گفتن فیلمتو پخش میکنیم با تیزی زدم تو دست یکیشون، نفر دوم فرار کرد ، اونی که زده بودمش گفت شکایت میکنم، منم گفتم که میرم واسه تجاوز شکایت میکنم، اون ترسید یکم،و رفت از فرداش به من نه زنگی زده شد و نه چیزی واقعا حالم از کیر به هم میخورد، جنده شده بودم، بعد از اون جریان پسر خالم خیلی بهم زنگ میزد که بیا مثل قبل فقط خودم و خودت ، ولی دیگه هیچوقت نرفتم ، اگه یادتون باشه من اون دوتا داستان قبلی رو خیلی با ذوق نوشتم، چرا با احساسات آدما بازی میکنید واقعا؟
دیگه خبری از زنگ و تماسا تا همین امروز که اواسط اردیبهشته نشده ، و واقعا دیگه دلم نمیخواد کون بدم، مرسی از این که داستانمو خوندید، و توصیم به شما اینه که حواستون به اونی ک کونیش کردید باشه، اگه راه حلی هم داشتید واسم کامنت کنید ،ممنون میشم❤️

نوشته: ماس

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها