داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

مامانم فهمید کون میدم

سلام اسمم علیرضا ست الان حدود ۲۰ساله و سفید و کاملا بی مو جوری که تو این سن فقط کرک دارم.
داستان مال زمانیه که ۱۵ سالم بود. من کلا آدم حشری هستم اون سال خیلی جق میزدم و فیلم میدیدم تا این که تو یه فیلم دیدم یه پسره داره به یه مرده میده دیگه رفتم تو نخش همش از این فیلما میدیدم تا این که گفتم رو خودم امتحان کنم بار اول تو حمام خودمو شستم و با خیار شروع کردم اول درد داشت اما کم کم دودولم که کلا ۹سانته سیخ شد و کلی حال کردم و اینقدر آب ازم اومد که تا حالا نیومده بود خلاصه این شد کار هر روز یا نهایتا یک روز در میونم تا این که دیگه یه خیار معمولی برام کافی نبود و همش کیر میخواستم .خلاصه چند روز بود تخمام یه کم درد میکرد سعی کردم به کسی نگو اما مادرم فهمید درد دارم و آخر بهش گفتم راستی اسم مامانم سمانست یه زن حدودا لاغر با سینه های درشت و پوست سفید و قد کوتاه و این که مامانم قبل ازدواج پرستار بوده ، مامانم گفت بریم دکتر و رفتیم پیش یه دکتر ، نوبت ما که شد رفتیم داخل دکتر گفت برو پشت پرده شلوارت در بیار معاینت کنم منم رفتم اون وسط حس شهوتمم گرفته بود و خجالت. دکتر با مامانم اومد داخل که خجالتم چند برابر شد . دکتر تا دودول من دید یه نیش خند زد اما سریع خودشو جمع کرد وقتی داشت تخمام نگاه میکرد و تو دستش گرفته بود دستش یه کم رفت سمت سوراخم و من یه تکونی خوردم که هم مادرم هم دکتر فهمیدن . خلاصه دکتر چند تا قرص داد گفت مصرف کنم بهتر میشم . چند روز گذشت و من بهتر بودم به مامانم گفتم میرم حمام و از یخچال یه خیار برداشتم رفتم حمام و کلی به خودم حال دادم اومدم بیرون دیدم مامانم دم دره حنانه دلم ریخت گفت بیا اینجا رفتم گفت شلوارت در بیار ببینم بهتر شده منم هزار بهونه که نه تا این که بالا خره در آوردم تخمام گرفت دستش و اون دودول بی صاحابم که سیخ شد خودش فهمید ولی به روی خودش نیاورد
که دیدم دستش رفت سمت سوراخمم و انگشتش راحت رفت داخل چون تو حمام یه کارایی کرده بودم . منم سریع از جام پریدم
دستش در آورد و گفت برو بشین با عصبانیت منم سرمو انداختم پایین و نشستم گفتم چرا ها چرا این کارو میکنی ها من یا پدرت چی کم گذاشتیم ها و منم به غلط کردم افتادم که بالاخره ولم کرد ولی گفت دیگه نباید از این کار ها بکنی و منم گفتم چشم چند روز گذشت و کونم به خارش افتاد یواشکی رفتم تو اتاقم ولی یادم رفت در قفل کنم در حال حال کردن بودم که یه دفعه مامانم در باز کرد تا منو دید یه چند ثانیه نگام کرد و سریع در بست و رفت شب که بابام اومد صدام کرد و رفتم شام مامانم انگار چیزی ندیده ولی من هنوز استرس داشتم فردا صبح تعطیل بود مدرسه و من ،مامانم تنها مامانم صدام کرد و گفت بیا رفتم دیدم رو مبل نشسته گفت چرا این کارو میکنی ها چرا بگو بهم من چی کم گذاشتم ها.
منم زدم زیر گریه و گفتم هیچی ، گفت پس چی ، که دیگه زد به سرم گفتم آخه من مگه پسرم گفت یعنی چی ، گفتم کدوم پسری آلتش سیخ۸سانته کدوم پسری مثل من سینه داره ، یا کونش بزرگه ، منو نشوند کنارش و خودشم باهام گریه کرد و گفت باشه عزیزم اروم باش خوب ولی این کارا تو جامعه ما درست نیست و منم گفتم به درک. گفت بلند شو دست صورتتو بشور .وقتی برگشتم گفت ببین خیلی از مرد ها به خاطر پروستات دوست دارن سکس مقعدی رو ولی این تو جامعه بده گفتم مامان من سیسی ام کلی راجبش خوندم سرمو انداختم پایین گفت سیسی گفتم آره . گفت فعلا برو تو اتاقت کاری ام نکن تا بعد حرف میزنیم برو .

این داستان ادامه دارد…

نوشته: سیسی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها