داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دوستی مامانم شهین با آرش (۱)

سلام دوستان اسم مستعار من در این داستان ایمان و باقی اسامی واقعیه …
حدود ۳ سال قبل با یکی به اسم آرش آشنا شدم تو پارک …
آرش چن تا ورزش رزمی رو بصورت حرفه ای کار کرده و علاوه بر این میچرخه دنبال دوا و درد سر .
ما غرب تهران زندگی میکنیم و آرش بچه مهر آباد جنوبیه ولی پارک محل ما زیاد رفت و آمد میکرد از همه هم یجورایی طلبکاره …
از یکی با حرف از یکی با شوخی از یکی با تهدید خلاصه از از همه باج میگیره همه بهش میدن من همیشه به بچه ها میگفتم باج ندین به آرش …
خودمم برا همین اخلاقش زیاد بهش نزدیک نمیشدم …
سال ۹۷ پاییز من با یکی از بجه ها مشکل پیدا کردم کارمون به شکایت و دادگاه رسید …
راستی آرش ۲۹ سالشه …
چند روز بعد تو پارک بود آرش اومد پیشم و گفت بی خیال شکایت بشم و کلی حرف زد ولی من قبول نکردم …
مجدد چن روز بعدش آرش اومد اینبار با تهدید گفت بی خیال شکایت شم و اگر رضایت ندم ال میکنه و بل میکنه …
منم میدونستم حرفش حرفه دواهاش رو دیده بودم برا همین رابطم رو با آرش بیشتر کردم و کم کم پاش به خونمون باز شد …
خانواده من بیشتر مواقع شمال هستن و هر چند وقت یکی دو هفته میان تهران و بر میگردن شمال …
برا همین آرش میومد خونمون چند روزی میومند …
عادت داره سر همه جا میره از کابینت و مواد غذایی گرفته تا کمدا و آلبوم عکس و حموم و …
چند وقتی که با هم بودیم گفت دیگه رفیقه توهم دهنه فلانی رو هم سرویس میکنم ینی همونی که من ازش شکایت کرده بودم …
برا همین منم آرش رو راحت میذاشتم تو خونه که فک کنه خونه خودشه …
یروز من خواب بودم آرش رفته بود آلبوم عکسا رو برداشته بود و چن تا عکس از توش برداشته بود گفت ایمان من چن تا عکس برداشتم از روش عکس بگیرم بذارم سر جاش …
منم چیزی نگفتم بهش آرشم عکس گرفت از روشون …
گفت این ۲ تازن خیلی باحالن طالب شدم حال کنم باهشون اینا کین ؟؟
نگاه کردم دیدم یکیشون خالم بود یکیشون مامانم …
بروی خودم نیاوردم فقط گفتم دوتاشون شوهر دارن نگفتم کین …
آرشم گفت به تخمم‌ که شوهر دارن کین گفتم یکیشون خالمه پرسید اون یکی کیه گفتم فامیله دوره …
ولی فک کنم فهمیده بود مامانمه چون تو آلبوم عکساش زیاد بود …
تو دلم گفتم بیا و درستش کن حالا …
تو هفته های بعد کارم بیشتر گیره آرش افتاد برا اینکه رضایتش رو جلب کنم عکسای بی حجاب از خالم و مامانم میاوردم برا آرش اونم‌حال میکرد میگفت دمت گرم جبران میکنم …
بدون اینکه حرفی بزنیم هم آرش مبدونست که عکسایی که میارم براش برا مامانمه هم میدونستم آرش فهمیده ولی بروی هم نمیاوردیم …
بعد ی مدت آرش بی خیال عکسای خالم شد کلید کرد رو مامانم فقط …
منم یجورایی حسه بی غیرتیم گل کرده بود تشویقش میکردم …
راستی اسم مامانم شهین هست ۵۱ ساله و ی زن معمولی نسبتا جذاب و نیمه پوشیده …
آرش از روی باقی عکسا که منم توش بودم کامل مطمین شده بود عکسای مامانمه و منم دارم براش نقش بکش رو بازی میکنم …
برا اینکه بیشتر حال کنه میگفت با شهین دوست شم این مدلی حال میکنم و اون مدلی حال میکنم منم برا اینکه خوشش بیاد تایید میکردم …
یکی از روزایی که مامانم خونه بود آرش اومد رفتیم تو اطاق من نیم ساعت بعد مامانم میوه و چایی آورد در زد قبل از اینکه من برم دم در خودش اومد تو با آرش سلام علیک کردن و آرش از نزدیک دیدش …
تو اون تایمی که سلام علیک میکردن آرش ی نگاش به مامانم بود ی نگاش بمن …
مامانم که رفت گفت آرش چیزی نگفت منم نگفتم بعد ی رب آرش رفت …
شبش آرش اس داد چرا نگفتی عکسا ماله مامانته منم جواب ندادم …
اس داد دمت گرم خوشم اومد از مرامت حالا واقعا خیالی نیست برات با مامانت دوست شم ؟؟
گفنم نمیدونم باید فکر کنم …
شبش چن تا عکس سکسی داد تو تلگرام از سایت حال و حول با مادر رفیق …
اس داد شهین واقعا خوش هیکله منو دوست کن باهاش …
شبش برا اولین بار بعد دیدن عکسا من طالب شدم مامانم و آرش با هم دوست بشن به آرش اس دادم گفتم آره من موافقم ولی مامانم بعیده قبول کنه اصلا نمیدونم چطوری بگم بهش آرشم گفت اونش با من …
دیگه از دفه بعد که آرش میومد‌من‌نقش کسکش رسمیش رو بازی میکردم …
لباس زیرای آرش رو مینداختیم تو ماشبن لباسشویی در میاوردم مینداختم رو لباس خشک کن…
یبار دقیقا جوراباش رو گذاشتم سوتین مامانم که حال کنه …
شبا هم‌ میگفت من برم اون اطاق بخوابم ینی اطاق مامانم اینا منم میرفتم روی تختخواب سوتین و لباس خواب و عکس و لوازم آرایشی که تحریکش کنه مثل ژل موبر مامانمو میذاشتم آرشم میرفت تا صب حال میکرد…
ادامه دارد…

نوشته: ایمان

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها