داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

لیسیدن همزمان کیر شوهر و کس مامانم

روز تعطیلی بودو با شوهرم که تازه ازدواج کرده بودیم در حال سکس و معاشقه بودیم ، که زنگ در به صدا در اومد مادرم بود .مادرم  زنی میانسال نقل قول شوهرم  بسیار خوش اندام و خوشگل است البته اینو چندبار شوهرم بمن گفته که عاشق مامانم است،چون عین دخترش خوشگله ، . موقع معاشقه و سکس ما دیگه لباس کاملی نمی پوشیم شاید یه شورت بپوشیم آن هم به خاطر ترشحاتی که ممکنه بیرون بیاد آن لحظه هم من و همسرم فقط یه شورت تنمون داشتیم ووقتی زنگ خونه رو شنیدیم دستپاچه شدیم گفتم اول ببینیم که کی هستش بعد، از پشت آیفون صدای مادرمو که شنیدیم راحت شدیم تا با آسانسور بالا بیاد ،من  فقط یک پیرهن بسیار نازک پوشیدم وفقط یکی از دگمه هاش رو بستم و تنها یه شورت توری پوشیده بودم و شوهرم هم شلوارک و پیرهن تنش کرده بود  و هنوز هم  کیرش داشت راست می شد،به شلوارکش اشاره کردم که باد کرده بود و گفتم بابا مامانم داره می یاد یه کم مواظب باش زشته . گفت اگه خودتو ببینی به من حق می دی . اگه بچه کوچکی هم مارو می دید متوجه می شد که چه خبر هستش . در خونه زده شد مادرم به دم در خونه رسیده بود . به هر ترتیب بود سعی کردیم خودمون روعادی نشون بدیم . مادرم همین که تو اومد و من رو که دید با چشمهای گردشده بهم نگاه کرد و یه نگاهی به شوهرم که کیرش تازه داشت آروم می شد . سلام و احوال پرسی کردیم اومد وروی مبل نشست و من نیز کنارش نشستم. حالا رانهای سفید لختم و خیسی شورت سفیدم و نوک پستانهایم که از زیر پیرهن نازکم بیرون اومده بود همه چیز را داشت می گفت که اینجاچه خبریه. از هوای اتاق هم بوی شهوت و سکس و هوس می بارید . مادرم با لبخند معنی داری گفت انگاری بد موقعی مزاحم شدم . اگه اجازه بدین برم بعدا میام . من با لحن هوس آلود و باناز تحریک کننده ای گفتم نه مامان جون تازه داشتیم گرم می شدیم درثانی شما که غریبه نیستید من و شما که همیشه با هم بودیم منتها الان عزیز دلم (به شوهرم اشاره میکردم ) به جمعمون اضافه شده ، ما بایستی از شما کمک بگیریم و بتونیم بهتر از هم لذت ببریم . مادرم درحالی که می خندید به شوهرم گفت دخترم واقعاُ قوی هستش ولی می بینیم شما از پسش دراومدی . فرزین رو به من کرد و گفت به به عجب حرفهای جالبی می شنوم خیلی دلم می خواهد بشنوم یعنی چی که همیشه باهم بودید . مادرم گفت راستش می دونید وقتی دخترم با شما ازدواج نکرده بود و در خانه خودمان بود همیشه به همین وضع بود آخه منو آون کمی با هم شیطنت می کردیم البته دور از چشم باباش . باهم حموم می رفتیم با هم لخت می خوابیدیم و سعی می کردیم از سکس هم لذت ببریم و فرزین باخوشحالی  گفت پس خیلی خوب منهم تو بازیتون هستم آخه وضعیت منو فتانه که هیچ ،می مونه شما که اونم با این توصیفات دلم می خواد منم با شما باشم . بعد رو به من کرد و گفت نمی خوای از مادرت پذیرایی کنی . در حالی که داشتم بلند می شدم که به آشپزخونه برم گفتم تا من می آم شما شلوغ نکنید ها . دیگه فکرمی کنم باهم هیچ مشکلی نداشته باشیم . با این حرفها شوهرم قشنگ  راست راست کرده بودو هردوتامون متوجه این موضوع شده بودیم  . مادرم شروع کرد حرف زدن . دستاش داشت روی رونها و پاهاش حرکت می کردند و شوهرم هم از خجالت نمی توانست نگاه مستقیم کند من از آشپزخانه صدام کردم و گفتم یه لحظه می تونی بیایی .
صدای مادرم اومد که  گفت بروببین چه کارت داره ، زود بیایین منتظرتون هستم . سریع خودشو به آشپزخانه رسوند ،بهش گفتم بامادرم قبلا هماهنگ کرده ام برای یک سکس سه نفره آماده باش ،شوهرم درحالیکه از خوشی روی پایش بند نبود گفت حدس زده بودم تو ومامانت دارین شیطونی میکنین بعد در حالی که حشرش زده بود بالا خودشو چسبوند بمن ووحشیانه شروع بخوردن صورت و لبها وگردنم کرد بعد چند دقیقه خوردن بمن گفت مادرت گفته زود برگردین منتظرتونم . خودمونو جمع وجور کردیم و  شربت سردی  را آماده کردم ، اول شوهرم بعد من سینی شربت به دست وارد پذیرایی شدیم . مادرم انگار که در کنار ما بوده گفت ببینم با این عجله که آدم نمی تونه کاری بکنه مگه نه ؟ سرم را انداختم پایین و  گفتم راست می گی مامان میگین از کجا فهمیدین ؟ مادرم خنده ای کرد و گفت از گردن قرمز شده ات .مادرم داشت این حرفها را میزد که رفتم کنارفرزین نشستم اوهم فرصت رو از دست نداددستش را انداخت گردنم و خودشو چسبوند بمن یه نگاه به سینه هام کرد و یه نگاه به مادرم متوجه شدم یکی ازدگمه های پیرهن مادرم از بالا باز شده و سینه سفیدش اومده بیرون . دیگه کیرش حسابی شق شده بود یواش یواش دستش رو  روی سینه هایم  گذاشت ومن هم دستش رو گرفتم و محکم روی پیستونهام فشاردادم.مادرم گفت بچه ها انگار من در خونه نیستم برین راحت باشین منهم در اینجا نشسته ام فرزین دگمه پیرهنم  را باز کردو دوتاپستون سفیدم خوشگل  بیرون افتاد مادرم داشت حسابی از این موضوع لذت می برد داشت با دستهاش سینه هاشو ور می رفت شوهرم هم صورتش رو به من چسبونده بود و شروع کرد لب گرفتن لبامو داشت با ولع خاصی می خورد یکی از دستهگاشو  بردداخل شرتم و کس خیس و نمناکم  رو لمس می کرد  بعد درهمان حالی که بودیم  شلوارکشو پایین کشیدم از رو شرتش شروع کردم به مالش دادن کیرش، پستونهام سفت سفت شده بودند درحالی که داشت گوشم رو می خورد به آرامی بمن گفتم یواش مادرتو نگاه کن   ،،مامانم داشت با دستاش کسشو مالش می داد وبا چشمان کاملاً شهوتناکش داشت سکس بازی ما رو تماشا می کرد ،فرزین با یک حرکت پیرهنم  رو در آورد بلندشدم و شورتم را درآوردم لخت لخت جلوی شوهرم و مادرم وایستادم همان جوری که ایستاده بودم فرزین  دهنشو آورد جلوی کسم وشروع کرد  به لیس زدن و خوردن کسم  کاملاُ‌ مادرمو از یاد برده بودیم حسابی داشت زبانش رو درداخل کسم می چرخوند من  داشتم از شدت هیجان می لرزیدم .طاقت ایستادن رو نداشتم یواش برروی مبل نشستم رفتم به سمت مادرم که دیگه پاهای لختش را روی مبل انداخته بود و داشت با دستاش با کسش ور میرفت  مادرمو بوسیدم و گفتم اجازه می دین کار رو تموم کنیم من دیگه تحمل شو ندارم . مادرم با حالت شهوت ناکی گفت عزیزم آخه بایستی اول شوهرت رو لخت کنی بعداً . تازه متوجه شدم که فرزین  هنوز لباس برتن دارد اول پیرهن سپس شلوارکش رو درآوردم بایه شورت جلوی ما ایستاده بود . من هم  شورتش را پایین کشیدم کیرش بیرون اومدو راست وسیخ وایستاد هردوتامون انگار کیر ندیده بودیم . شروع کردم کیرش رو بوسیدن و آروم داخل دهنم بردم و شروع کردم خوردن و ساک زدن شوهرم هم قربون صدقه ام میرفت و کیرش را تاته تو حلقم کرده بود با دیدن این صحنه  مادرم بلندشد و اومد جلو و گفت عزیزم اینجوری نه صبرکنید بهتون نشون می دم بعد شوهرمو آروم روی مبل نشوند و سرش رو آورد زیر و شروع کرد لیس زدن وای چقدر ماهرانه داشت لیس می زد چند تا ساک  که زد ، من  گفتم خوب یاد گرفتم اجازه بده حال نوبت من  بود که ساک بزنم ولی مادرم  اجازه نداد  تنهایی ساک بزنم ودوتایی داشتیم کیرش رو می خوردیم  که شوهرم گفت آخه مادرزن عزیزم اینجوری که نمی شه یه لحظه اجازه بدین .رو به من  کرد و گفت کمکم کن تا مادرخوشگل رو لباساشو در بیاوریم  من که منتظر چنین حرفی بودم  از پشت مادرمو بغل کردم و پستوناشو از روی پیرهن شروع کردم به مالوندن فرزین  هم دوتا لب خوشگل ازش گرفت و شروع کرد دگمه های پیرهنشو در‌آوردن کرست کرم رنگ خوش دوختی پوشیده بود سینه هاش بزرگ و دیوانه کننده بودند من از پشت بندکرست رو باز کردم و شوهرم کرست و از تنش در آورد بعدش بند دامنشو باز کرد و زیپ شو پایین کشید دامنش خودبخود پایین افتاد وای چقدر شهوت ناک بود این صحنه مادرم در وسط من و اون با یه شورت روی دو زانو وایستاده بود . شوهرم دستشو بردروی یکی از پستوناش گذاشت لرزشی از شدت هوس بهش افتاد من هم دیگه تحمل دیدن این صحنه ها رو نداشتم خودمو از پشت چسبوندم به مادرم با  دستم  کس تپل وناز مادرم رو نوازش میدادم و با دست دیگر کیرشق شده شوهرموگرفته بودم  سرمو آوردم  جلوو لبان شوهرم رو گرفتم شروع کردم  از شوهرم  لب گرفتن و خوردن . و حالا شوهرم داشت  با دستهایش کس و پستونهای مادرم رو مالش میداد، که .مادرم  گفت بچه ها من دیگه تاقت ندارم دخترم اجازه می دی شوهرت منو بکنه. من  گفتم البته که اجازه هست دراز بکش تا با تمام قوت تو رو بکنه نمی دونی شوهرم چقدر قوی و زیبا آدمو می کنه منو که هروفت میکنه سیر نمی شم با این حرفها مادرمو به پشت رو زمین خوابوند م بعد کنارش به پهلو دراز کشید م و شروع کردم  مالشش دادن و  رو به شوهرم  کردم  و گفتم عزیزم بیا و کسی رو که منو به دنیا آورده رو بکن کس زیباشو که منم خیلی  دوستش دارم بکن ،، بیا بکن مامانم باش ،او هم  آروم آروم به پهلوکنار مادرم خوابید دستشو گذاشت روی کس خیس خیس و نمناک مامانم و سرشو برد پاهین و کس تپل مامانم رو اروم بوسید بعد چند لحظه خوردن کس مامانم سرشو بالا آورد من را دید که  صورتم را  آوردم نزدیک لبانم و گرفت و بوسیدش بعد شروع بخوردن لبهایم کرد دهنش بوی کس مامانم میداد ،بعد دوباره سرش را برد پایین و داشت کس مامانم را میخورد ،چند بار که کس مامانم و لبهایم را به نوبت خورد و مامانم از شدت لذت داشت ناله و آخیش اوووفیش میکرد. بمن  گفت اجازه هست برم روش لبخندی زدم و گفتم آره عزیزم برو ولی بعدش منم هستم بعد رو به مادرم کرد و گفت دوست دارید یانه اجازه هست ؟ با یک اوه وناله حشری جواب شو داد یواش یواش رفت رو مامانم ،من  از عقب داشتم کیرش را  روی کس مادرم قرار می دادم،،شوهرم  داشت به چشمای مادرم زل زده بود بهش با حالت شهوت گفت نترسی آروم آروم می فرستم تو خودتو شل کن اینوکه گفت حشرم رفت بالا  ووحشیانه داشتم  کیرشوهرو  کس مادرم رو  با هم لیس می زدم بعد کیرش را گذاشتم دم کس مامانم و شوهرم   کمی فشار داد آروم کیرش رفت توی کسش مادرم  یک آه کشید و گفت جووون  شوهرم که پاهای مامانمو رو به سقف کرده بود کم کم شروع کردبه تپوندن کیرش تو کس مامان  من هم حالا داشتم پستانهای مادرم رو می خوردم کم کم حرکات تندتر و تندتر شدند .مادرم  دیگه داشت دیونه می شد . میگفت بکن تا ته بکن .جرم بده این کس مال تو هستنش بکنش بکنش بکنش،،،شوهرم هم  با تمام وجود احساس لذت می کرد و  مادرم  درزیرش داشت حسابی لذت می برد و من  نیز داشتم دوباره  هم کس و کیر رو باهم لیس می زدم و از فاصله ده سنت میدیدم چطور کیر میره تو کس آبدار مامان ،بعد از گذشت چند دقیقه شوهرم  گفت من دارم تمام می کنم ،،من  گفتم نه من ماندم بعد به مادرم گفتم بسه حالا نوبته منه آمدم  و روی مادرم درازکشید و شوهرم  از عقب یواش کیرش رو داخل کسم جای داد دو تا کس روی هم افتاده بودیم  بعداز زدن چند تلمبه به کسم  کیرش رو درآورد و توی کس مادرم کرد دوبار از اون درمیآورد و توی کسم میکردم چندین بار به نوبت کس های مارا کرد ، بعد دفعتا  بلند شد و کیرش رو جلوی صورتا مون  گرفت هردومون  کیرشو گرفتیم  و وبا دوتا حرکت کوچک تمام آب کیرش ریخت رو صورتامون بعد  از هردوتامون لب گرفت و روی مبل پهن شد ما هم داشتیم همدیگر و بوس می کردیم و آب کیر از رو صورتمون لیس میزدیم و همونجوری چند ساعتی خابیدیم که با صدای مادرم بیدارشدیم  . مادرم گفت بچه ها بلندشید بریم حمام . همینکه رفتیم  حمام و آب گرمی بهمون خورد دوباره حالمون تغییر کرد مادرم کیرشوهرم  رو گرفت شروع کرد ساک زدن من  هم کس مادرم رو داشتم می خوردم و شوهرم هم از زیر داشت کسم  رو می خورد درینوقت یهو شوهرم گفت شاشم میاد شاشم میاد و مامانم دهنشو باز نگهداشت و شوهرم داشت تو دهنش میشاشیدتمام شاشش  رو توی دهنش خالی کرد مادرم خندید و گفت ناقلا این کاررو بایستی رو کس زنت بکنی با این حرفش من جیغی از شهوت کشیدم و گفتم من کیرمی خوام شوهرم گفت  الان ، سریع مادرم از پشت گرفتم و شوهرم  پاهامو دادبالا ، کسم زد بیرون مادرم گفت دخترخوشگلم کستو الان یه کیربزرگ می گیره . مطمئن باش که خودت ارضا می شی . بعد پستونهایم را از پشت گرفت و شروع کردن مالشش دادن .فرزین  آروم کیرش رو گذاشت روی کسم . گفت همه نگاه کنید کیرم رو هل میدم تو . به مادرم گفت : دخترت را ببین کسش و کیر منو دارم می کنمش همین حرفها باعث شد تا مادرش و خودش من هرسه باهم به ارگاسم برسیم و شوهرم تمام آبش رو توی کسم  ریخت . کیرش رو که کشید بیرون آب منی اش با فشار اومد بیرون مادرم با انگشتاش داشت اون و مزمزه می کرد و چوچوله  ام  رو بازی می داد . تا اینکه دیگه هرسه خسته از حمام اومدیم بیرون . تا ساعت 7 عصر خوابیدیم . عجب روزی بود آنروز …

نوشته: فتانه

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها