داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

کردن خاله مریم

سلام اسم من ماردینه(مستعار) اهل پاوه کردستان،۱۷ سالمه و قیافه معمولی دارم کیرم ۱۶ سانته و کلفت
خاله مریم هم ۳۶ سالشه و یه پسر ۹ و یه دختر ۱ ساله داره قیافه خوشگل قد بلند کون گنده و ممه های ۸۵

من عاشق قیافه ی این خاله م هستم و همیشه به یادش جلق میزنم،حتی مخفیانه ازش عکس میگیرم

چند ماه پیش یه روز که خاله خونه ما بود و به مادرم کمک میکرد طرفای عصر بود که همه خواب بودن به جز من داشتم تو پذیرایی با گوشی ورمیرفتم که شارژش کم شد من رفتم اتاقم که شارژرو بیارم درو باز کردم دیدم خاله داره به دخترش شیر میده که بخوابه منم رفتم شارژرو برداشتم چشمم افتاد به سینه ش نتونستم جلوی خودمو بگیرم گفتم
_ خوشبحالش حتما خیلی خوشمزه ست
یه لحظه خودم کپ کردم که چرا اینو گفتم بعد خاله با نیشخند گفت
_ قابل ندارهه
هردومون خندیدیم،خواستم برم که گفت
_ اگه دوس داری بهش دست بزن
_ واقعا؟
_ آره
رفتم جلو یکم بهش دست زدم خیلی نرم بود همینجوری میمالیدمش
_ می امتحانش کنی؟
منم با تعجب نگاش کردم
_یه لحظه صب کن
بعد دخترشو گزاشت رو تخت و برگشت
_زودباش دیگه
منم رفتم رو پاهاش دراز کشیدم و سینه شو گزاشتم تو دهنم وای خدا چه طعمی داشت! یکم مکیدمش ازش شیر اومد قورتش دادم شیرش خیلی خوشمزه نبود ولی اونموقم برام از عسل شیرین تر بود،چند لحظه خوردمش بعد
_ این چیه چرا بلند شده😂؟
منم نگا کردم دیدم کیرم سیخ شده خجالت کشیدم
_چطوری میره پایین؟
منم با خجالت گفتم باید ارضا بشه( البته تمام حرفهامونو آروم میزدیم هرچن خونه مون بزرگه و اتاقی که مامانم خوابیده بود و اتاقی که بچه ها بازی میکردن فاصله داشت )
_ که اینطور نمیدونستم😂
بعد با دستش کیرمو از رو شلوار در آورد شروع کرد به مالیدن
_ اینجوری
_ آره
منم داشتم شیر می خوردم بعد از یکی دو دقیقه قشنگ احساس کردم اونم شهوتی شده کمکم لبامون بهم نزدیک شد تا اینکه بهم رسیدن باورم نمیشد داشتیم لب میگرفتیم!!! کمکم یه دستمو بردم بین پاهاش رسوندم به کسش دیدم بعلهه خیسه
سرشو بلند کرد گفت اینجوری نمیشه واشو شلوارتو دربیار
خودشم پا شد لباس یکسره شو در آورد تاپ و شلوار پوشیده بود تاپشم درآورد یه سوتین قرمز آلبالویی خوشگل افتاد بیرون اونم درآورد بعد دراز کشید گفت بیا رو شکمم بشین رفتم نشستم کیرمو گزاشتم بین ممه هاش بعد گفت
_ ببین اینجوری ارضا میشه
منم شروع کردم تلمبه زدن گاهی به چونش میرسید کیرم تو اوج بودم ولی نمی خواستم ارضا بشم چون هنوز کار داشتم پاشدم گفتم خاله حالا که تو میخوای منو ارضا کنی بزار منم جبران کنم یکم با تاخیر گفت باشه
یادم افتاد که درو قفل نکردم رفتم قفلش کردم اومدم بالای شلوارشو گرفتم که درش بیارم کونشو آورد بالا که راحت تر باشه کشیدم پایین دیدم یه شورت قرمز ست با سوتینش پوشیده اونم در آوردم دیدم در کمال ناباوری خاله لخته لخته تیشرت خودمم درآوردم پا هاشو از هم باز کرد یه کش تازه شیو شده خیلی خوش رنگ افتاد بیرون سریم رفتم بین پاهاش شروع کردم لیسیدن گاهی زبونمو میکردم توش بعد از چند لحظه آه و اوهش در اومد ولی خیلی صداش پایین بود آهههههههه اومممممم آاااااه سه چهار دقیقه خوردم که یه دفعه با یه لرز شدید پاهاشو به سرم فشار داد خودشو کشید عقب ولی من محکم گرفته بودمش آه و ناله ش تند تر شد و ارضا شد چند ثانیه صب کردم حالش جا بیاد بعد رفتم روش یکم ممه شو خوردم بعت لبامو گزاشتم رو لباش گفت زود باش دیگه بکن ماردین،خاله تو بکن یه چشم آبدار گفتمو رو زانو هام وایسادم پاهاشو خودش با دستاش گرفت یکم کیرمو رو کسش کشیدم گفت زود باش دیگه گفتم آروم الان میشنون و کیرمو کمکم فرو کردم داخل کسش خیلی تنگ بود شروع کرم تلنبه زدن اونم آه و ناله میکرد یکی دو دقیقه اینجوری کردمش بعد همینجوری پاهاشو انداختم رو شونه هام و دستامو به زمین تکیه دادم پوزیشن مورد علاقه ام اینبار عمیق تر و تند تر تلنبه میزدم و اونم آه و ناله ش بیشتر شده بود گفتم خوبه گفت اوهوم یکمی هم اینجوری گاییدمش بعد کیرمو درآوردم گفت اومدی؟ گفتم نه هنوز بعد دستامو از زیر زانو هاش رد کردم اونم دستاشو انداخت گردنم و بلندش کردم خیلی سنگین بود منم پشتشو به دیوار تکیه دادم لب تو لب شدیم یکم که لب گرفتیم گفتم حاضری گفت آره با یه دست کیرمو گرفتم و گزاشتم دمه کسش و یکم آوردمش پایین تا کی م رفت تو کسش یه آه عمیق و از ته دل کشید ،شروع کردم تلنبه زدن یه دفعه صدای در اومد مامانم بود گفت مریم اونجایی ماهم ساکت شدیم و از ترس نفس نفس میزدیم بعد چند لحظه که صداش نیومد شروع کردیم ۵.۶ دقیقه همینجوری زدم تا احساس کردم داره میاد بهش گفتم اونم گفت هونجا بریز چند تا تلمبه دیگه زدم شروع کرد آه و ناله بلند. آههههههه بکن ، بکن ماردین جونم آهههههههه خاله تو بکن تا اینکه با هم ارضا شدیم و همه شو ریختم تو کسش هر دومون افتادیم رو زمین بیحال پاشدیم لباس پوشیدیم و به نوبت رفتیم دستشویی بعد رفتیم پذیرایی نشستیم مامانم داش چایی میخورد با تعجب گفت کجا بودید در اتاق چرا قفل بود
خاله گفتم ژیلا رو اونجا خابوندم درشو قفل کردم که بچه ها بیدارش نکنن بعد با ماردین یه سر رفتیم خونه ما یه کاری داشتم
گفت باشه بیاید چایی بخورید
ادامه دارد

نوشته: Mardin 44496252

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها