داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

کردن لذت بخش خاله ی دوستم

باسلام من سالار ۱۹ ساله قد۱۷۵ اندازهی کیرمم ۱۵.۵می خوام خاطریی تعریف کنم که شاید باورت نشه…من ی دوست دارم که خیلی باهم سمیمی هستیم…به اندازه ی که از همه کار هم خبرداریم…ی شب که باهم تو پارک نشسته بودیم دوستم mj(آخه از من خواست که اگه این داستان و خواستم بنویسم اسمش و ننویسم)پاشد بره دست به آب گوشی و ساعت و انگشتراشو داد به من…من گوشیش و دستم گرفتم و رفتم تو دفتر تلفنش…دیدم ی شماره توش هست که خیلی آشنا بود …(شمارش خیلی نزدیک به شماره ی دوست دختر قبلیم بود)نگاه کردم دیدم نوشته هدیه منم بدون این که به چیزی فکر کنم شمارش و برداشتم seveکردم تو گوشیم…تا برگشت بهش گفتم این هدیه کی؟؟ داشتیم دوست دوختر داشته باشی و به ما نگفتی!!!گفت له تو چه تو دفتر تلفن من سیر و سفر میکنی.گفتم بگو کی و از این جور حرفا …گفت خالمه شماره موماره که بر نداشتی… گفتم نه گفتم شاید فک و فامیلت باشن …به من چه …ای ماجرا که الان صحبت کردم مال سال پیشه… منم هرشب که این شماره ی زید قبلیمه یا نه…

خلاصه گذشت و ما م مثله همه واتس آپ ریختیم داشاتم تو شماره ها میگشتم به بینم کی واتس آپ داره دیدم شماره که پارسال از گوشی mjبرداشتم واتس آپ داره منفتم ولش کن درده سر میشه پیام بدم گذشت تا وایبرهم امد و دیدم هدیه هم داره گفتم چه دختر به روزی باز هم pm بهش ندادم…خلاصه گذشت و با بچه ها داشتیم ول میچرخیدیمو که mjامد دست مو گرفت گفت می خوام باهات حرف بزنم منم رفتم گفتم چی شده؟ گفت:سالار داداش ی چیز بگم به کسی نمیگی گفتم تا حالا چیزی گفتی که من به کسی بگم … گفت:نه …شروع کرد که من حشرم رو خالم و می خوام بکنم ولی روم نمیشه بهش بگم و از این جور حرفا…گفت مرتیکه ی بیشور زنا با محارم حکمش مرگه چرا کس وشر میگی…ول کن نبود هی رو مخ ما بود که کمک کن تا ی جوری من سر حرف و با خالم باز کنم…من هی میپیچندمش … سه چهار روز پیام میداد یا همو میدیدیم در این رابطه حرف میزد…منم کم کم با حرفای این پسر خودمم حشری شده بودم …بهش گفتم :داداش باشه بهت کمک میکنم بگو اخلاقش چجوری ،نماز خونه ،مومنه،دوست پسر داره ،از چه جور پسرایی خوشش ،میاد ،چند سال از تو بزرگتر … رفیق ماهم شروع کرد…۴سال از من بزرگ تر عاشق پسرای که پشم دارن ولی صورتشسون شیش تیقه ،آدمی نیست که با هرکسی حرف بزنه یا وا بده از این جور حرفا… لباسش پوشیدس ولی چادری نیست…بعد گفت من خودم پنچ شیش بار دیدم جغ میزنه ناله هاشم خیلی آرومه…منم گفتم باشه مگه هرکی جغ میزنه باید کونی هم باشه نمی تونی مخش کنی خودتو الاف نکن…رفیق ماهم راضی شد و دیگه چیزی نگفت…

چند روز این حرفا گذشت گفتم بزار من یه امتحانی بکنم اول براش پیام میفرستادم زنگ میزدم…معمولن فهشس میخوردم…تا این که شمارش و عوض کرد…منم بی خیال شدم.ی شب به mjگفتم گوشیت و بده برم زنگ بزنم اونم از هیجا بیخبر گوشیشو داد…خط سابتم داشت …منم رفتم تو دفتر تلفنش دنبتل اسم هدیه تا این که پیداش کردم و شماره جدیدشو seveکردم …رفتم گوشیشو دادم بهش گفتم جواب نداد …پیچوندمش رفتم خونه…دوباره شروع کردم اس ام اس عاشقانه دادن.ولی تین بار جواب نداد…رفتم تو وایبر دیدم عکسش لختی گذاشته سبنه های ی کم بزرگ با اندام متوسط…براش فیلم میغرستادم یا جوک براش مینوشتم…ولی اصلا جواب نمیداد…دوماه گذشت منم پشمامو نزده بودم شده بود مثله جنگل آمازون…اینبار براش فیلم سکسی وحشی و عکسای کیرم و از حالت های گوناگون براش فرستادم …(ی بار خواب،سیخ،آب کیرم امده…) دیدم بعد از چند ساعت پیام داد… چه مرگته…چرا ** *** میشی…نمی زاری راحت باشم…شمارمو از کجا پیدا کردی از کی گرفتی …خوب که چی عکس بدنتو این دمو دستگاتو گذاشتی…خجالت نمیکشی…خوبه قشنگه…خوب شد انقدر ****** نشو،منم که تو گونم عروسی بود …شروع کردم حرفای عاشقانه زدن…بعد از چندروز تلاش …پیام داده…چند سالته …بچه ی کجایی…منو میگی داشتم میمردم از خوشهالی گفتم ۱۹سالمه بچه ی بلوار فردوسم…گفت…چی می خوای…منم ی فیلم از جغ زدنم داشتم براش فرستادم…جواب داد باشه…خیلی قشنگ بود خیلیم خوردنی …بچه جون سنت به من نمیخوره…من ۴سال از تو بزرگترم برو سر کار زندگیت…منم کنه شدم هر روز براش فیلم میفرستادم…اونم برام پیام میداد از جک تا عاشقانه…منم دیدم موقعیت مناسبه گفتم میخوام به بینمت …منتظر بودم بگه خفشو و نه…پیام داد من پس فردا خونه ی خواهرم اینام سمت محله شما …بیا به بینمت…منم تو کونم عروسی…پیام دادم باشه تو پارکه محله گفت باشه…بلخره روز معود فرارسید …دیدم رفته ته پارک نشسته داره باگوشیش ور میره…تامن ودید گفت تو سالاری گفتم آره گفت سن بیشتر از اون که گفتی میزنه گفتم نه من۱۸-۱۹سالمه…شروع کرد از من چی می خوای…این فیلما چی برام میفرستی…منم میدونستم…مادر وپدر mjفردا دارن میرن شمال …ومجید و خالش تنهان…خلاصه گفتم فرداهم اینجایی گفت آره امدم مراقب پسر خواهرم باشم…گفتم آدرس خونشون کجاست میخوام باهم بیشتر آشنا بشیم…اول نمی گفت:برای چی نه نمیخواد…همین جا خوبه …منم گفتم نمیاونم تو محل دیده شم با هزار بد بختی راضیش کردم که برم خونهی رفیقم…فردا شسد منم ی دیویدی پر از فیلم برداستم رفتم…mj هماهنگ کردم که با بچه ها برن بیرون …از شر مجید که خلاص شدم …زنگ در خونرو زدم …جواب داد بله گفتم سالارم…گفت بیا تو در و زد منم که همش میترسیدم که mjخونه باشه ولی وقتی رفتم پیدم نیست…رفتم بقلش رو مبله راحتی نشستمو باهم حرف زدیم…گفتم دیویدی دارید من این فیلمرو بزارم گفت چی؟گفتم فیلم سوپره گفت انجاست برو بزار…گذاشتم…تا ی ربع اول مات تلویزین بود بعد همش گوشامو تیز کردم به بینم نفس نفس میزنه(آخه تو داستانایی که خونم همشون میگن دختر حشری سه نفس نفس میزنه)دیدم دستشو گذاشت رو کشاله رونم نزدیبکه کیرم…منم تا دستشو گذاشست سیخ کرده بوم…شلوار لی تنگم پام بود خیلی بهش فشار میمد آخر دکمه ی بالای شلوار و باز کردم و آزادشس کردم …البته با مانتو و مقنعه نشسته بود یکم قسمت زیر بقلشو از پشت با انگشتم قل قلک دادم دیدم هیچی نگفت…من ی دفعه برگشتم گفتم وای ترکبدم این شلواره چقدر تنگه…شلوارمو یکم دادم پاین و دستمو کردم تو شرتم…ی دفه هدیه برگشت گفت من که میدونم چرا بامن تو خونه قرار گذاشتی پس به خودت فشار نیار…من از اون آدماش نیستم خودتم جمع کن…منم دیگه پاشتم دیوانه میشدم…کس خل شدم فکش گرفتم چر خوندم به سمت خودم …گفت چب کار میکنی گمشو انور زد تو گوشم…منم ی با دیگه انجام دادم پرتش کردم رومبل افتادم روش گردنش و شروع کردم خوردن هی دست وپا میز وداد میکشیو پستمو گذاشتم تو دهنگ و کارمو ادامه دادم…انقدر ادامه دادم تا دیگه دستو پانزد منم لخت شدم …ازش فیلم برداری کردم…کیرمو بردم نزدیک سورتش گفتم اگه نخوری فیلمرو برای همه پخش میکنم…جغ و دادم نکن …ی لب از گرفتم …دیدم شروع کرد گریه کردن …منم کیرمو کردم دهنگش هی دندوناشو به هم فشار میداد که نکنک تو دهنش من گفتم ،…الان فیلمرو میزارم تو وابر نیم ساعت سر و کله میزدم تا راضی شد بخوده منم که علاقه ی زیادهی ساک وهشی داشتم تا ته میکردم تو دهنش …هدیه ام هی میخواست بالا بیاره منم بد تر میردم…بدون این که لباساشو در بیارم شروع کردم به کردن تو دهنش حتی مقنعشم در نیواردم انقدر حول بودم …بعد از بیست دقیقه…آبم امد ریختم تو دهنش گفتم بریزی بیرون انقدر میزنمت تا صدای سگ بدی…آخرشم همشو خورد…اون روز من دو بار سکس کردم…شلوارشو کشیدم پاین رفتم مایی ظرف شویی برداشتم سر کیرمو در کونش زدم …تا گذاشتم توش ی جیغ بدی کشید منم پامو گذاشتم رو دهنش تا خفه شه همش میترسیدم الان mj بیاد …هی میگفتم جنده خفشه ۳۰-۴۰دقیقه طول کشید تا آبم باز امد ریختم توش گفتم اگه بهت گفتم بیا خونمون نیا فیلمو به همه بخش میکنم…نمی دونی چه لذتی داشتی وقتی پشمام کله صورتشسو گرفته بود…تاته تو دهنش بود …اولین تجربه ی تو زندگیم …هنوزم میاد برام ساک میزنه و میده تا قبل از ماه رمضونم دو بار گایدمش …اینبار دیگه پردش و میزنم… ممنونم که وقت گذاشتید خوندید اگه هم باور نکردید من شاهد دارم …فیلمرو دیدن میگم بیان شهادت بدن یا اصلا فیلم و براتون میفرستم…

نوشته: سالار

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها