داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

خیانت با پای دوست دخترم

من قبل ازدواج با ی دختر دوست بودم به اسم زهرا … خیلی اهل سکس و حشری بود دستشو میمالیدی فقط میخاست بهت بده … خیلی باهاش بودن حال میداد … اما ازونجایی که خونوادگی بهم نمیومدیم و منم حس میکردم امکان خیانتش بالاست نگرفتمش. یکی دو سالی گذشت تا اینکه یروز بهم پیام داد عکست کنار خانومت ناراحته انگار منم بهش گفتم نمیدونم چرا ؟
گفت برای اینه که منو نگرفتی تو دلت پیش منه … کلی حرف زدیم و خاطراتو مرور کردیم گفت باهمم فلان جا دیدتمون و دوستش نگذاشته بیاد نزدیک سلام کنه. اونموقع ماه رمضون بود ی روز ظهر بهم پیام داد من خیلی گشنمه جاییم نمیتونم برم میای بریم بیرون شهر یچیزی بخوریم و برگردیم منم کارمو پیچوندم و رفتیم ب اولین همبرگری بیرون شهر ک رسیدیم برای هر کدوممون یه همبر خریدم.
وسط خوردن همبر هی میخاست همبرشو دهن من بزاره منم میخوردم و اونم از همبر من خواست. همینطور که میخوردیم منم داشت حشرم میزد بالا دیگه کم کم رفتم سمت لبش و لبش رو شروع کردم خوردن اونم خیلی قشنگ شروع کرد خوردن لبای من … اونموقع رفته بودیم توی ی کوچه جلوی همبر فروشیه و من میترسیدم هر دیقه یکی برسه این شد که بهش گفتم زهرا میخای بریم جایی با سر تایید کرد.
تو راه در حین رانندگی دستشو گرفته بودم و ماساژ میدادم که بهم گفت نکن حشری میشم گفتم منم همینو میخام و دستم رو گذاشتم از روی شلوار وسط پاش یکم مشت کردم روناشو و اروم اروم خودش دستمو برد تو شلوارش منم حین رانندگی داشتم انگشتمو تو کسش تکون میدادم خانومم که تو فضا ناله هاش ماشینو پر کرده بود … اروم اروم اونم دستشو کرد تو شلوارم و کیرمو چنگ زد و شروع کرد با کیرم بازی کردن دیگه تو حال و هوای خودم نبودم ی گوشه سریع زدم بغل صندلیشو کشیدم عقب تر و رفتم بین پاش شروع کردم لیسیدن کسش … انقدر تو حشر جذاب میشد که هی سر منو فشار میداد و اه و ناله میکرد منو بیشتر حشری میکرد … از یور میخاستم بکنمش از یور میدونستم دختره … دیگه منم سر کیرمو گذاشتم لب کسش اما تو نکردم یکم بازی کردم با کسش و با انگشتمم میمالیدم چوچولشو تا ارضا شد …
منم دیگه نمیتونستم تحمل کنم رفتم نشستم رو صندلیم و پاهاش رو گرفتم دور کیرم گذاشتم و شروع کردم با پاهاش برا خودم ی فوتجاب تمیز ردیف کردن انقدر با پاهاش ور رفت تا منم ارضا کرد …
چند بار دیگه هم دلش سکس خواست اومد سراغم اما من که ترسیدم دیگه رابطمون از حد بگذره و تابلو بشه دیگه باهاش کامل بهم زدم.

نوشته: احسان

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها