داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

فاطی منو تا مرز بی غیرتی برد (۲)

…لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه

مرسی از توجه دوستان و یه تشکر ویژه بابت چشم پوشی از غلط های تایپی و همچنین دستوری ، و اما ادامه
فردا صبح فاطی رفت اداره ای که کار میکنه ،و وقتی بیدار شدم دیدم نیست و مریم هنوزم خوابه ، رفتم وسایل صبحانه رو اماده کنم و در این حین هم با فاطی تماس گرفتم و ازش بابت دیشب تشکر کردم و فاطی هم گفت : ” عزیزم من برای داشتنت هرکارز میکنم و امیدوارم تو هم روزی همینکارو بکنی ” من بازم اینجا نکته رو نگرفتم و گفتم حتما عشقم . خلاصه رفتم بیدار کردم و گفتم صبحانه حاضره بعد از خوردن صبحانه من با مریم گفتم میرم دوش بگیرم و برم سرکار و مریمم گفت که منم میام حمام اما بعدش میمونم تا مرتضی بعداز ظهر از سرکار برگرده ، خلاصه رفتیم دوش گرفتیم و یکمم همو مالیدیم که به مریم گفتم جون ندارم الان ، بعد از ظهر رفتم دنبال فاطی و برگشتیم خونه مریم خونه نبود ، طبق معمول کارامنو کردیم و شب موقع خواب فاطی شروع کرد کیرمو خوردن ، بلدش اومد بغلم گفت دیشب چطور بود ؟ منم درحالی که سینهاشو تو دستام گدفته بودم یه لب ازش گرفتمو گفتم عالی ، فاطی گفت دوست داری بازم از این شبا و اروم اوپد رکمو نشست رو کیرم ، من درحالی که سعی میگردم سینه های فاطیو بگیرم و ریتم خودمو باهاش هماهنگ کنم گفتم اره عشقم ، و فاطی گفت پس من چی ، کیر نمیخوام ؟ دیشب قول دادی ، منم گفتم عزیزم کیر من به این خوبی ، بلدم ادم مطمئن نیست ، که فاطی یه دفعه یه سیلی بهم زد و گفت مگه کس من برات برات کافی نبود که مریمو کردی ؟؟؟ من که تو شک بودم گفتم فاطی عزیزم چی شده ؟ تو تودت مریمو اوردی . فاطی هم گفت نه اینکه تو نمیخواستی ، دیشب داشتی براش میمردی ، تو خیلی عوض هستی ، ما از اول قرار گذاشته بودیم باهم همه چیزو تجربه کنیم ، وقتی تو جلو من کس کردی منم حق دارم ازت کیر بخوام. من که واقعا تو شک بودم و دیگه اثری از شهوت نبود ، حیلی جدی گفتم ، انتظار داری چکار کنم ؟ وایسم یکی جلوم تورو بکنه و خومم همراهی کنم ؟ و ف گفت اره همونطور که من کردم ، من گفتم که عزیزم من واقعا فکر میکردم اینا فقط فانتزی توئه ، اخه چجوری من میتونم اینو ببینم ، خلاصه اونشب یه دعوای مفصل شد و همون موقع فاطی رفت خونه مریم و گفت چند روز میمونه تا اروم بشه ، فرداش مریم بهم ز زد و گفت جریان چیه ؟ منم تعریف کرردگ و گفتم من فقط فانتزی داشتم حتی اگه فاطی تورو اوکی نمیکر من بهت نظری نداشتم ، اونم گفت که عصری میاد تا صحبت کنیم ، عصری از سرکار اومدم دوش گرفتم به فاطی زنگ زدم که رد داد ، رفتم بالا یه سر به بچه ها بزنم که مهیار تنها بود و زمانی که پرسیدم مرتضا کجاست بایه چشمک گفت رفته کس بیاره ، منم خندیدمو گفتم بازم شیطونی، که مهیار گفت واه منم هست قراره ۲ تایی زمین بزنیم
منم که دیدم اینا برنامه دارن رفتم پایین و ررو تخت دراز کشیدم و یه اس به فاطی دادم کا شاید از خر شیطون پیاده بشه ، و همونجوری خوابم برد و با صدای در بیدار شدم و دیدم مریمه ، گفتم پس فاطی کجاست که اونم گفت امشب خونه یکز از دوستاش میمونه منم اوپدم باهم صحبت کنیم ،خلاصه اومد تو و دیدم یه شیشه مشروب اورده ، که گفتم مریم حسش نیست ، اونم با یه لوندی خاصی گفت همبنجوری که نمیشه صحبت کرد ، خلاصه بعد از سفارش شام‌ و چیدن بساط و خوردن یه پیک مریم که کنارم نشسته بود گفت آراد چقدر فاطیو دوست داری ؟
منم گفتم خب خیلی ، و مریم درحال ریختن پیک دوم گفت خب اونم تورو دوست داره واسه همین ممو اورد تو تخت ، گرچه من خیلی راضی ام چوون هنوزم یادت می افتم خیس میشم ، منم گفتم : منم لذت بردم مریم جون و واقعا عالی بودی ، اما فاطی چیزی که از من میتواد نمیتونم ، من قدرتشو ندارم اونو با کسی شریک بشم .
خلاصه همینجور باهم جرف میدیم و مشروب میخوردیم که دیدم اخر شیشه است و گفتم مریم کون شیشه رو دیدیم ، اونم گفت اره مثل کون من و خندیدیم ، که یه دفعه مریم افتاد رو منو گفت لعنتی دیگه طاقت ندارم باید منو بکنی ، منم که مست بودم تقریبا نه مقاومتی کردم نه خواستم که مقاومت بکنم و خودمم همراهیش کردم ، رفتیم رو تخت و تا قبل از اون لباسامونو کنده بودیم دیوونه وار بدن هم میخوردیم تو همین حین مریم گفت ممو دوست داری و منم گفتم اره و اونم منو خوابوندو نشست رو کیرم و خودشو بارا پایین میگرد و ابن برام عالی بود با یه دستم سینه اشو میمالیدم و اون بکی دستم سعی میگرد سوراخ کونشو لمس کنه ، بعد از کمی اون خوابید و منم پاهاشو دادم بالا و شروع کردم تلمبه زدن که مریم شروع کرد گفت ، در مورد من چی ؟ منو با یه کیر دیگه حاضری تقسیم کنی منم گفتم اگه بخوای اره ولی کونت ماله منه ، مریم انگاری یکم بهش بهش بر خورده باشه ولی ادامه داد بزن کس کش بزن بزن دارم میام ، اب میخوام ، و منو به خودش چسبودن و پاااشو دورم حلقه گفت فاطی اینجوری بهت حال میده ؟ بگو کثافت ، اون زن جنده ات این کسو بهت میده ، منم که حشری بودم گفتم نه تو واقعا محشری عزیزم ، و چنتا تلمبه دیگه مریم با یه جیغ که به زوزه شبیه تر بود ارضا شد و منم چنان به خودش فشار داد که مکم بی اختیار تو کسش اومدم هردو بیحال شدیم ، کنار هم دراز کشیده بودیم که مریم گفت دیدی من چه حالی بهت میدم ، اراد من تورو دوست دارم راستش من فاطیو راضی کردم به سکس اون شب تو هم منو دوست داری ؟ منم گفتم اره ، م گفت خب اراد بزاراونم با یکی باشه تا به ما گیر نده ، من گفتم مریم جون من عاشق فاطی هستم اگه نبودم با وجود اختلاف سنی که داریم باهاش صیغه نمیگردم ،مریمم گفت ، من خکدم برات همه کار میکنم فاطی جنده است ولش کن ، منم از این حرفش عصبانی شدم و گفتم راستش جنده من تو هستیم که اینجایبم اون بیچاره الان فگر میکنه تو الان واسطه شدی ، اگر این خواسته رو داره از سر لجبازیه ، ولی من درست ش میکنم، دوباره اوکی میشیم و نرمال زندگی میکنیم ، که یه دفعه مریم زد زیر خنده و گفت خیلی ساده ای ، من بخاطر تو حاظرم همه چیزپو بدم اما اون زن جنده ات منو فرستاده تا باهات دوباره بخوابم و الانم داره با دوستات عشی و حال میگنه ، واقعا ساده ای که نفهمیدی فاطی جنون سکس داره ، یه جنده ذاتیه ، یه منحرف که با همه میخوابه ، ارزوش بود یه سوهر داشته باشه که باهاش برده به همه بده که تو نصیبش سدی و تا حدی هم موفق شده اما با این حد از حماقت که داری اطمینان دارم از چند وقت دیگه کس کش فاطی میشی
من که با این حرفا دنیا دور سرم میچرخید با زور همه توانمو جمع کردم و گفتم دروغ میگی ، که مریم گفت همین ادان برو بالا، کلید که داری برو ببین ، سریع خودو رسوندم بالا و یواش درو باز کردم و دیدم فاطی بین مرتضا و مهیار ، دارن وحشیانه میکننش ، اون لحظه خیلی چیزا تو من مرد ولی میدیدم که خودمم همین کارو کردم ، پس بیصدا اومدم پایین ، مریمو بیرون کردم و گفتم فرصت بده فکر کنم ولی من تصمبم‌خودمو گرفته بودم ، وسایلمو جمع کردم ، پول و طلا خرچی تو خونه بود برداشتم ، گوشیمو خاموش کردم یه نامه واسه فاطی نوشتم و زدم بیرون ، دیگه فاطیو ندیدم چند بار با دوستام تماس گرفته بود که من گفتم دیگه نمیخوام باهاش حرف بزنم و واقعا نابود شده بودم جورز که تا ۲ سال نتونستم با کسی باشم
مرسی که تا اینجا همراهم بودید ، و مرسی برای حمایتتون.

نوشته: آراد

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها