داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

دختر عموی زیبام سحر

سلام این داستان کاملا واقعی است
بر میگرده به دو سال قبل از خودم بگم من یه پسر معمولی هستم نه بیست سانتی دارم نه قد دو متری قدم 170 هستش کیرم 14 سانت بگذریم خب سراغ داستان وقتی رفتم خونه دیدم اس داد
سلام
علیک امری داشتی فعلا سرم شلوغه
داداشم مریضه بابام اینجا نیست مامانم گفت بهت بگم
باشه ده دقیقه دیگه میام
سوار شودم رفتم خونشون تا در زدم مامانش اومد خلاصه سلام علیک خب بریم رفتیم شفاخانه تا ساعت دو اونجا بودیم که دیدم اس داده خیلی خراب شودی
از دست تو شودم
چرا مگه من چیکارت کردم
نابودم کردی
خیلی عوضی شودی چرا
تو با اون پسر کجا بودین
کدوم
همونی که رفتی باهش باغ
دیگه اس نداد وقتی برگشتیم زن عموم بیا خونه این وقت شب کجا میری
ممنون میرم یه کم کار دارم با اصرار من کشوند خونشون هیچ اتفاقی نیفتاد فرداش صبح زود رفتم صبح حدود ۱۰ بود دیدم اس داده
ببخشید فقط یک اشتباه بود دیگه تکرار نمیشه
واس من ربطی نداره زنده گی خودته
میدونم تو منو دوست داری وگرنه اینقدر ناراحت نمی‌شودی
خب حرفت
هیچی امشب بیا خونه ما مامان گفت بهت بگم بیایی
امشب نمیتونم
ای بابا من باید ناز کنم تو چرا اینقدر ناز میکنی من باید از دستت عصبی
باشم تو چرا با اون دختر بودی چرا باهش سکس کردی بعد چرا فلم گرفتی ازش بعد میزاری توی انترنت
گفتم ببخشید زیادی مست کرده بودم دست خودم نبود
حالا بگو شب میای باهات کار دار استیکر شیطون را فرستاد
باشه میام راستی بزار از دختر عموم بگم یک دختر سفید با قد ۱۶۰ و یک داداش کوچیک داره ۹ سالشه
حسابی رسیدم به خودم رفتم خونشون
سلام
زن عموم علیک خوبی صبح وقتی کجا رفتی
والا یه کم کار داشتم عمومم کجاست
هی مث همیشه سر کار
سحر کجاست توی اتاقش با داداشش بازی میکنه هی زن عمو این هم بزرگ بشو نیست
تا فهمید من اومدم اومد پاین
با لبای خندان سلام خوبی خوش اومدی
ممنون
چ عجب بلاخره اومدی
اومدم تا از دلم در بیاری < با نگاه های معنی دار >
حالا من شودم مقصر
اره که هستی
زن عموم از آشپز خونه صدا کرد غذا آمادست کی گشتشه
غذا رو خوردیم سر صحبت رو با زن عموم باز کردم سحر هی زیر چشمی نگام می‌کرد بعد نیم ساعت بلاخره زن عموم رفت بخوابه گفت صبح زود باید بره دوکتور
منم با سحر خانوم تنها موندیم خب حالا گرگ رو چوپون کردن یک نیم ساعت گذشت رفتم ببینم زن عموم خواب یا بیدار دو سه با صداش زدم جواب نداد دیدم سحر هم میگه داره خوابم میاد گفتم تو قرار نبود از دلم دربیاری
یک پوزخندی زد گفت همه اینا از دست توه رفت ک بخوابم منم رفتم اتاقت مستقیم رفتم سراغ لباش داشتم لباش رو میخوردم دیدم منو پس زد گفت نه اینطوری نمیشه باید یه کم تنبیه بشی دوباره رفتم سمتش این دفعه با زور دست به کار شودم
گفت ولم کن وگرنه جیغ میزنم منم یک دستم رو گذاشتم روی دهنش یک دست دیگم اونا گرفتم داش لب میگرفتم دیدم دیگه مقاومتی نمیکنه دستم رو از دهنش آوردم پایین روی سینه هاش اون یکی دستم رو بردم پاین روی کونش دست میکشیدم یواش یواش بردم سمت کوصش همینطوری داشتم حالی میکردم اونم دست بکار شود پیراهنم در آورد داشت با کیرم بازی می‌کرد حدود ده دقیقه گذاشت تا لخت شودیم همینجوری داشتم کوصشو میخوردم که گفت حالت ۶۹ بشم منم همون کارو کرد چند دقیقه طول کشید که دیدم داره میلرزه
فهمیدم ارضا شده چند دقیقه دیگه دوباره دست به کار شدم کیرم بردم سمت دهنش گفتم بخورش داشت می‌خورد با کوصش بازی می‌کرد بلندش کردم دوباره رفتم پاین کوص کونش لیس میزدم بعد انگشت کردم توی کونش گفت اوپین شوده باور نکردم فک کردم میخاد منو خر کنه
گفتم خر خودتی قسم خورد بخدا دو هفته پیش همون عوضی باز کرد
گفتم لعنت بهت ( مث بعضی ها دنیا روی سرم نچرخید )
بعد بهش گفتم چ بهتر حالا میشه باهات یه حال درست حسابی کنم دست از سر کونش برداشتم فقط توی کوصش زبان میکردم اونم سرم رو داخل فشار میداد بهش گفتم حالا وقتش که این کوص زیباتو پاره کنم بیدون هیچ مقدمه داخل کردم دیدم دادش رفت هوا زود دستم رو گذاشتم رو دهنش گفتم چته اعلان مادرت میاد سرعتم رو دوباره بردم بالا چند دقيقه ای گذاشت خسته شودم گفتم پوزیشن رو تغییر بدیم
چند دقیقه دیگه هم کردمش آبم اومد بی‌حال اوفتادم روش ساعت رو دیدم حدود ۱۲ نیم بود رفتم توی اتاق مهمان خوابیدم
صبح هم وقتی بیدار شودم دیدم کنارم نشسته یه لب ازم گرفت گفت مامانم رفته پیش دوکتور رفتم باهاش یک حال دیگه کردم رفتم سرکار

ببخشید خیلی طولانی شود
بار اولم بود اگه اشتباء چیزی داشتم ببخشید

نوشته: Gh

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها