داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس با دختر دایی تازه عروس

سلام دوستان
اسم من حمید هست…بچه فردیس کرج هستم
این خاطره برمیگرده به 6 ماه پیش و اطمینان میدم کاملا واقعیه و بطور اتفاقی پیش اومده.
من الان 23 سالمه و دختر داییم(شیما) 21 سالشه.شیما حدود یک سال پیش شوهر کرد و شوهرشم یه آدم خر مایه بی بند و باره.کار من جواهر سازیه و از این رو خیلی از خانومای فامیل رابطه گرمی باهام دارن.یه روز که رفته بودم خونه داییم شیما با شوهرش داشتن حرف میزدن که یهو بی هوا رفتم تو اتاق پسر داییم و اونام اونجا نشسته بودن و منم بی خبر از این قضیه!!!
شیما که کمی خجالتیه زود خودشو جمع و جور کرد ولی شوهرش عین گوساله بر و بر نگام کرد…زود معذرت خواهی کردم زدم از خونه بیرون.
چند روز گذشت و بازم من رفتم خونه داییم(البته چون با پسر داییم هم سنیم و خیلی چفتیم زود به زود سر میزنم خونشون)
همین که رسیدم شیما در و برام باز کرد رفتم تو گفت که سعید (پسر داییم)تازه رفته حموم””” خونم خالی بود.
رفتم نشستم رو مبل و تلویزیون رو روشن کردم و دیدم یه کانال روسی داشته نگا میکرده شیما خانوم ولی سکسی نبود فقط شو بود.بازم از خجالت آب شد حیوونکی!!!
اومد که سر صحبت رو باز کنه ازم پرسید اگه یه سرویس طلای متوسط براش جور کنم چقد براش در میاد…منم بعد کلی تعارف تیکه پاره کردن یه قیمت خوب بهش گفتم.اونم گفت راجع بهش فکر میکنه.
بعد این صحبتها دیدم داره یواش یواش داغ میکنه و پاهای نازشو داره به هم میمالونه.هی دستاشو تو هم حرکت میده.پرسیدم چیه مشکلی هست؟
گفت:نه حمید جان چه مشکلی؟
گفتم:آخه بنظر میاد حالت یه جوریه؟
گفت:نه من خوبم
این حرفاشو با یه لحن خاصی میزد انگار داشت حالی به حالی میشد.بلند شد رفت یه چایی بریزه که منم داشتم کون خوش فرمشو دید میزدم که یهو برگشت و دید دارم نگاش میکنم و یه لبخند خیلی معنی دار زد.رفت پشت اپن و چند لحظه ساکت موند یهو بهم گفت:مثل اینکه حال تو بهتر از من نیست.
گفتم:نه شیما من خوبم…نکنه میخوای یه چیزی بگی روت نمیشه کلک.
گفت:بگم واقعا؟
گفتم:آره راحت باش بگو؟
سریع اومد نشست رو دسته مبل راحتی که من نشسته بودم.با چشای قشنگش نگام کرد و گفت :حیف شد با کس دیگه ای ازدواج کردم.
گفتم :چرا مگه چشه آقا جلیل؟
گفت:اون هیچیش نی ولی تو بهتری!!!
(حالا خوبه من به گرد پای جلیل هم نمیرسم تو خر مایه بودن ولی یکم خوشگلم)
اینو گفت منم خودمو زدم به اون راه و با یه لبخند دستمو انداختم پشت سرش.خودش نزدیکم شد و یه لب خیلی شیک ازش گرفتم.جوری که چشاش رفت بالا و خمار شد.یه بوس از لاله گوشش و یه لب دیگه.
تو این حال و هوا بودیم که سعید از حموم اومد بیرون و مام خودمون رو جم کردیم.سعید که دید من تو خونم مسخره بازی در آورد و یه چندتا فحش خنده دار بهم دادیم.سعید بهم آروم گفت رفیقش میاد سر کوچشون یه راکی ازش میگیره و سریع برمیگرده.منم ااز خدا خواسته گفتم داداش پایم برو بگیر سریع بیا.سعید رفت بیرون.
شیما زود اومد و کارمون رو ادامه دادیم.بهش گفتم زود باید تموم کنیم و زود رفتم سر نقطه حساسش.تا دستمو انداختم رو کسش یه آه خیلی قشنگ و آروم کشید شلوارشو دادم پایین و اونم بلند شد کیر منو در آورد و زود انداخت تو دهنش چند تا ساک زد و رو مبل خوابید.
سر کیرمو آروم گذاشتم تو کسش (داغ داغ بود) آروم با حوصله داشتم میکردمش…صورتمو به زور داد پایین و زبونمو انداخت تو دهنش…اون لحظه فکر هیچی نبودم حتی برگشتن سعید.گفت تند بکنمش تا سعید بر نگشته.حدودا 12…13 دقیقه یکسره کردمش رو مبل…تا اینکه بهترین ارضای طول عمرم اتفاق افتاد.
دوستان اگه زیاد طولانی شد ببخشید…ممنون از همتون

نوشته: حمید

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها