داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

عاقبت سکس با زن شوهردار فامیل

سلام به همه اعضای سایت چه اونا که منتطرن یه داستان بخونن جق بزنن بعدش عذاب وجدان بگیرن فحش بزارند زیر داستان. چه اونا که مثل خودم داستانها رو بدون نظر دادن دنبال میکنن. چه اونایی که مثل بچه ادم نظر میدن بدون فحاشی ناشی از تربیت خانوادگی
بگذریم
من مردی ۴۰ ساله متاهل و دارای زن و بچه هستم .یه چند سال پیش برادر کوچیکه خانمم با یه دختر شمالی تو یاهومسنجر دوست شد اون زمان بورس اینجور روابط بود یه مدت باهم در ارتباط مجازی بودن یکی دوبارم بلند شد رفت شهرشون به بهانه های مختلف تا دختره رو ببینه منم از همه جیک و پیکش خبر داشتم با هر دوتا شون هم در ارتباط بودم خلاصه که به درخواست اون و با اصرار و نقشه های من مخ خانواده هردو طرف زده شد تا اینا باهم ازدواج کنن حالا بماند که چقدر سخت بود و چقدر داستان داشتیم.
اما هنوز مدتی از عروسی نگذشته بود که کم کم اختلاف بین اونا شروع شد حالا اونا که میخان بگن آره ازدواج های اینجوری آخر عاقبتش اینه بگن اصلا ربطی به این نداشت بگذریم این وسط منم مدام تلفنی و اس ام اسی با خانمه در ارتباط بودم اول فقط برای رفع مشکل ولی بعد کم کم وابستگیمون زیادتر شد تا جایی که روزی چند بار تلفنی صحبت میکردیم
این ارتباط همچنان ادامه داشت تا اینکه یبار گفت شوهرم فهمیده و دیگه کات کنیم منم یه مدت بیخیال شدم تماس های تلفنیمون قطع شد
اما وقتی تو مهمونی ها همو میدیدیم شیطنتها ادامه داشت حتی برای لباس مهمونی هم از من نظر میخاست و… تا اینکه یبار که اینا اسباب کشی داشتن من هم رفتم کمکشون
من بودم اون خانم و شوهرش اخرای کار که وسایل رو تقریبا اورده بودن و کارگرا رفته بودن شوهره هم برای کاری رفته بود بیرون من که دیدم موقعیت مناسبه و از طرفی میدیدم که خانمه برای شیطنت تا حالا مشکلی نداشته گفتم بزار کارو یکسره کنم شایدم تحت تاثیر داستانهای این سایت بود که میگن تا سینه طرف رو مالیدم دامنش رو داد بالا گفت زود باش بکنم
خلاصه بگذریم ما رفتیم چسبیدیم به ایشون اونم اولش چون فکر میکرد در حد همیشه است اولش با خنده همراهی میکرد اما وقتی فهمید انگار این دفعه قضیه فرق داره یهویی رفتارش عوض شد آخرین چیزی که یادمه یه سیلی از طرف ایشون به اضافه چندتا فحش آبدار بود منم سریع خونه رو ترک کردم
اما فکر نکنید داستان به همینجا ختم شد ایشون رفت همه اینها رو به اضافه مخلفات اضافه تر گذاشت کف دست شوهرش منم که دیدم دیگه کاری نمیشه کرد خودم رفتم خونه به زنم همه چی رو گفتم از اول تا آخر…
خلاصه که تا مدتها داستان داشتیم و هنوزم که هنوزه بعد چندین سال رابطه ما و اونا درست نشده هیچ رفت و امدی نداریم در مهمونی ها هم در حد سلام برای چشم مردم
خلاصه که یک کار نسنجیده من باعث قطع رابطه خواهر برادری شد
حالا وسط فحش دادناتون اینو در نظر داشته باشید که تحت تاثیر داستنهای الکی سایت قرار نگیرید و آبروی خودتون و دیگران رو بخطر بیندازید دور فامیل رو هم خط بکشید
خصوصا متاهل رو

نوشته: حسنعلی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها