داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

حمید و زنان شوهردار

سلام من حمید هستم چهره تقریبا جذابی دارم. قد معمولی . سفید. یکم هیکلی. این داستان برای سال ۹۷ پاییز نزدیکای غروب رفتم یه مکان تفریحی که چشمم به یه خانم تنها افتاد و قدم میزد. چند بار با ماشین کنارش رفتم و باهاش حرف زدم که گفت برو بچه الان یکی از اشناهام میبینه مزاحم نشو. بالاخره وقتی روی یه صندلی نشسته بود رفتمو مخشو زدم و سوار شد. یه میلف خوشگل و سفید حدودا ۴۵ ب بالا . یه دور زدیم و صحبت و گفت که شوهر دارم و خیلی بداخلاقه الانم با اون دعوام شده. منم برای فردا عصر قرارو گذاشتم . و شماره همو گرفتیم. فردا وقتی سوار شد خیلی خوشتیپ و خوشپوش. با بوی عطر سکسی دیدمش خودم باورم نمیشد که با من دوست شده . رفتیم جای خلوت و بعد از کلی حرف که شروع کرد به لب گرفتن یه ۵ دقیقه که گذشت گفت بیا تو ماشین سکس کنیم . منم استرس داشتم و راست نمیشد. و نمیخواستم به اونجا بکشه،دستمو گرفت و کرد تو شرتش . خیس خیس. کس گوشتی داشت. و تنگ. خیلی حشری بود. بالاخره راضی شد که فردا سکس کنیم. روز بعد کلید خونه یکی از دوستاموو گرفتم . رفتیم خونه. قبلشم یه قرص سیدنافیل خوردم. اومد روی مبل نشست رو پام و شروع به خوردن لبام کرد منم دستشو گرفتم بردم رو تخت از بالا شروع به خوردن لب و گردن کردم و لباساشو از تنش دراوردم. کم کم به سینه و بعد به شرتش رسیدم. یه شرت سیاه و سکسی. از کنار شرت کوسشو لیس زدم که گفت دوس نداره،ولی میدونستم فک میکنه کسش بو میده. اتفاقا خیلی کس خوشبویی داشت. یه پنج دقیقه که خوردم آبش سرازیر شد. یواش شلوارمو دراوردمو. از بغل شرت سرشو دادم تو. و دو تا دستمو زیر کتفاش زدم و اروم اروم تلنبه زدم . خیلی بدن سکسی و سفید و جوونی داشت. به صورتش که سن داشت نمیخورد. حدود بیست دقیقه باهاش ور رفتم که متوجه شدم از کردن عمیق خوشش میاد و لذت میبره. ده تا فشار عمیق که زدم تو کسش ارضا شد و کلی فشار بخودش اورد. منم یه حال خوبی داشتم که اولین بار راضی بود. و بفکر سکسای بعدی بودم. که برگشت و گفت بیا از کون بکن تا ابت بیاد. منم یکم تف زدم و راحت رفت داخل ملوم بود زیاد کون داده بود و لذت میبرد. بالاخره بعد از کلی تلمبه ابم اومد و شونشو گاز گرفتم و داد زدم و همزمان ارضا شدم. بعدش بغلم گرفتو و گفت تو همسن و سال دامادمی و اشک میریخت . از خوشحالی. و از عذاب وجدانش. میگفت بار اوله خیانت میکنه. و تا الان اینقدر لذت نبردم تو سکس. منم خوشحال تا نزدیکای خونش رسوندمش . که گفت فردا هم بریم. منم قبول کردم و فردا هم رفتیم و هر سری لذتش از بار قبل بهتر بود. بعد از حدود ۶ ماه هفته ای دو بار حداقل سکس داشتیم. رابطمونم فقط سکس بود. دیگه هیچ صحبتی نمیکردیم. خونه بیشتر دوستام بردمش. هر ووقت حشری میشدم پیام میدادم و میومد . فقط وقتایی که عادت بود بیکار بودیم. خلاصه گذشت و برام عادی شد. دیگه علاقه ی زیادی به کردنش نداشتم . با یکی از زنهای فامیل که خیلی از خودم کوچکتر بود رفیق شدیم و بعد از مدتی سکس. این جدیده خیلی مغرور بود تو سکس ولی خیلی حالش بیشتر بود . چون خوشگل و ناز بود. کون نمیداد ساک نمیزد. فقط از کص دوس داشت. وقتی اینو میکردم فکرم پیش اون میلف بود که ارضا بشم. هر وقتم با اون بودم به چهره خوشگل فامیلمون فک میکردم و ارضا میشدم. هر دو تا رو بنوبت میکردم. همه سکسام هم با قرص بود. و فشار خونم تا دو روز بعد از سکس بالا بود. الان چند سال از این موضوع میگذره و با دو تای دیگه آشنا شدم و سکس میکنیم. اون قبلی ها رو هم دیگه رابطه ای نداریم. ولی جدیدا زیاد علاقه ای به سکس ندارم . دو هفته یکبار حشری میشم و برنامه میزاریم. که باعث ناراحتی طرفهام شده و اونا هم از من دلخورن که چرا اولش هر روز . ولی الان اینجوری شدی. خلاصه بگم که سکس و تو کف بودنم بعد از رابطه‌ی چند باره برای همه عادی میشه. مثل زن و شوهرهای رسمی. اگه خوب بود تا بازم خاطراتمو بنویسم.

نوشته: حمید

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها