داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

عاقبت مامان خوشکل من

اين جرياني که مي خوام براتون بگم مر بوط به حدود چندماه پيش ميشه که من بعد از ديدن جريان مامان وشوهر خالم که تو باغ اتفاق افتاد تصميم گرفتم که خودم وارد عمل بشم واز قديم گفتن که شير ميش حق بره است گفتم خوب چرا من اين مامان خوشکلم رو خودم نکونم چرا ديگرون بکونن مگه مال ما چاپ روشه خلاصه تو اين فکرا بودم که چيکار کونم که بتونم راحت با مامانم سکس کونم ولي حرچه فکر ميکردم راه به جايي نمي بوردم تا تصميم گرفتم که در موقعي که اون خواب است اين کار رو عملي کونم ولي بازم نمي شود چون امکان داشت بيدار بشه ومن اون موقعه چيزي براي گفتن به اون نداشتم اونم کسي که تمام زندگيش جونيش هرچيزي که ميخواستم با تمام وجود در اختيارم ميگذاشت ميدونستم اگر به اون مي گوفتم من از تو سکس مي خوام اونم به من مي داد خوب چي کار ميشه کرد که من جرعت اين حرف روکه بزنم نداشتم تصميم گرفتم که از داروهاي خواب اور استفاده کنم چند تا قرص خواب اور گرفتم واومدم خونه فرداشم جمعه بود ونه ومن ونه مريم جون کاري نداشتيم کم کم شب داشت مي شود وقت خواب شوده بودمامانم گفت که من يه خورده سرم درد مي کونه يه قرص مسکن بده که بخورم شايد سردردم کم بشه منم از خدا خواسته پاشدم يه دوتا از قرصاي که خريده بودم اوردم دادم خورد بعداز يه نيم ساعت ديگه گيج بود پاشد رفت خوابيد بعداز حدود15 دقيقه رفتم تو اتاقش مثل خرساي که ميرن توخواب زمستوني خواب خواب بود چند بار صداش کردم ديم جواي نميده بازم بلندتروباچنتاتکون به اون دادم ولي جواب نداد بازم امتحان کردم ديدم کاملا خوابه يه خورده ترسيدم گفتم يه وقت چيزيش نشه ديدم قلبش ميزنه ونفسش داره ميادو ميره پس ديگه مشکلي نبود بايد نقشه رو عملي ميکردم مامانم با يشلوارک صورتي بايه تيشرت تنگ چسبون نارنجي رنگ خوابيده بود قربونش برم انگار عروس بود قيافه مامان من شبيه به اين بازيگر يکتا ناصر هستش برا من که خيلي خوشکله برا شماهانميدونم ديگه خلاصه يخورده به خودم جرات دادم به صورتش دست زدم ونوازش کردم اومد پاين لباسش روزدم بالا همونجور که حدس زده بودم کرست نداش افتادم بجون سيتهاش که ديگه هيچي حاليم نبود فقت ميدونستم بايد اون سينه هاي کهعمري تو کفش بودم حسابي بخورم ولي حيف نمي شود که لختش کونم همينجور اومدم پايينتارسيدم با نافش اونم حسابي ليسيدم از و شلوارش حسابي کسش که يه بوي خاصي ميداد بو کردم شلوارکش رو تا زانوش پاين کشيدم نمي دونيد چي ديدم يه شورت پاش بود که ياد يک اس م اس افتادم که خالم برام فرستاده بود فرق بين شورتاي قديم با جديد در اينه که اون قديميا بايد کنار بزني تا کون ببيني ولي اين جديدا بايد کون کنار بزني که شورتو ببيني خندم گرفت بوداز روشرتش شروع به ليسيدن محل زادگاههم شودم واقعا که اين خدا قريونش بشم چي ساخته عجب چيزي لا مصب انگار عسل بود براي من براي شما نمي دونم اين تنها کوسي بود که از خوردنش هر گز سير نشودم ولذت مي بوردم کير خودم که نگو انگار شوده بود دسته تبرخيلي بزرگ شوده بود دلم مي خواست کونش رو هم بليسم اخه من هميشه تو کف کونش بودم که مثل ژله ميلرزيد نه من همه فاميل توکفاين کون بودن يکم برش گردوندم روشکم رفت ترسيدم گفتم بلندبشه چي ميشه اونم از جاش تکون نخورد انگار زبونم لال 100 سال بود مرده بود منم کونشو حسابي لبسيدم وماليدم انگشت کردم هر کاري کردم سوراخ کون اون خيلي باز نوشود که براي کير من خوب باشه ترسيدم اگر بخوام کيرمو بکونم تو کونش بيداربشه بيخيال کونش شودم برش گردوندم رو کمرخوابندمش وکيرمو با ژل موي سر مامانم خيس کردم کردم تو کوسش يه خورده اولش تنگ بود ولي بعد راحت ترشود شروع کردم به تلنبه زدن خوابيدم روش وشروع کردم به خوردن سينه هاش هيچي حاليم نبود حدود يه ده دقيقه بود که تلنبه ميزدم تو اون کوس نازش که حس کردم يه خورده کوس اون داغ شوده وداره نفس نفس مي زنه کم کم اب منم داشت مي ومدتمام ابمو توش خالي کردم زود از روش بلند شودم يه خورده اب ازکوسش اومد بيرون با دستمال پاک کردم ولي سينشو ازبست گاز گرفته بودم سرخ شوده بود لباسلشو مرتب کردم رفتم خوابيم صبح که از خواب بيدار شودم ساعت 11 بود ديدم داره از حموم مياد بيرون روم نمي شود نگاش کونم گفتم اگر فهميده باشه چي ازبالاي حوله که پوشيده بود سينشوديدم که هنوز سرخ بود با خند ه جواب سلام منوداد رفت تو اشپز خونه گفت بيا صبحانه بخور البته ديگه با نهار يکي بود اون ديگه به روي خودش نياورد ولي من فهميدم که اون از ما جراي ديشب کاملا باخبر شوده واين شود باعث شروع زندگي جديد منو مامانم.

نوشته: ؟

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها