داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

سکس پسر افغان با زن ایرانی خوش اندام حشری

سلام من افغانم اسمم احسانه ۲۷ سالمه متوسط و کشیده قدم ۱۸۰ وزنمم ۷۳ موهام سیاه تا گردنم چشامم سیاه بادومی ریش و سبیل هم ندارم شکمم ندارم کیرمم ۱۸ سانت کلفت کله قارچی هیکلی ایران بدنیا اومدم ۲۵ ساله ایرانم دیپلم تجربی دارم ساکن اصفهان توی روستایی زندگی میکنم یه روز صبح زوود میخواستم بره میدون که کار برم از روستای ما تا میدونی که کارگرا وایمیستن یه نیم ساعتی پیاده راه بود منم اون روز پیاده میرفتم وسط راه یه جاده بود که میخورد به روستای بغلی بعد اونجا یه صندلی برای تاکسی اتوبوس اینا داشت اونجا نشستم یه ماژیک هم با خودم آورده بودم روی سایبان ش نوشتم دوست پسر برای دختر و خانمهایی حشری و داغ 09xxxxxxxx خلاصه نوشتم و رفتم میدان…یه هفته بعد شد ماه رمضان هم بود سر ظهر خونه بودم که گوشیم زنگ خورد گفتم الوو . با لحن نازکی گفت سلام خوبی شما شماره تون گذاشته بودین روی صندلی ها دوس پسر برای خانم های داغ و حشری گفتم بله شما دوست پسر میخواین گفت بله گفتم خودمم اسمت چیه چند سالته بچه کجایی گفت فرزانه ۲۴ روستای کافشون گفت اسمت چیه گفتم احسان گفتم مجردی یا متاهل…گفت مجردم …گفتم پرده داری …گفت نه طلاق گرفتم…گفتم کجا میای همو ببینیم…کجا بیام …گفت بیا کنار همون صندلی … گفتم چن دقیقه دیگه میای …گفت یه ۲۰ دقیقه… گفتم باشه منم میام تا ۲۰ دقیقه دیگه…منم که همیشه موها کیرمو و بدن مو میزدم سریع یه دوش گرفتم یه عطر غلیظ زدم راه افتادم بعد ۲۰ دقیقه رسیدم به اون صندلی دیدم یه خانم عینکی با پوست سفید با چادر مشکی و رون هایی تپل و بدنی گوشتی نه اونقدر چاق نه اونقدر لاغر نشسته… اومدم پیشش نشستم ی ذره اون بهم نگاه کرد یذره من گفتم شما بودین به من زنگ زده بودین گفت اره گفتم فرزانه خودتی گفت اره گفت احسان تویی گفتم آره گفت افغانی گفتم اره ولی اینجا بزرگ شدم و درس خوندم گفت اها از دخترای ایرانی خوشت میاد گفتم عاشق شونم دخترای ایرانی خیلی مهربون و خوشگل و سکسی هستن گفتم فرزانه خیلی خوشگلیی گفت تو هم خوشگلیااا هم خوشتیپ و قد بلند و هیکلی و سکسی شبیه بازیگرای کره ای هستی گفتم توهم شبیه بازیگرای هالیوودی نفسم بعد گفت پسرای ایرانی خیلی لاشی هستن تو که اینجوری نیستی گفتم نه بابا ما ازین کارا بلد نیستیم بعد گفت بلدی عشق بازی کنی گفتم اره تو جوون بخواه عشقم بعد گفتم فرزانه جون قربونت برم رفتم نزدیکش شدم یه دست به روناش کشیدم گفتم جون چه رونایی داری عزیزم کصشم مالوندم کص چاقی داشت از شلوار تنگش کصش زده بود بیرون اونم داشت داغ میشد نفسش تند تند میشد یه دوتا لب همانجا ازش گرفتم گفت نکن یکی میبینه گفتم باشه …گفتم مکان داری گفت نه ندارم گفتم منم ندارم گفتم بریم جلوتر یه کانال خشک قدیمی هست که هیشکی از اونجا رد نمیشه بریم اونجا گفت باشه بریم …رفتیم اونجا فرزانه عینکشو گذاشت تو کیفش شروع کردم به خوردن لباش چه حالی میداد اوففف اونم یه سالی بود کیر نخورده بود کصش… اونم با ولع لبامو میخورد بعد گردنش میخوردم اونم اه اوهش داشت بلند میشد چادرش کشید زیر چادرش فقط یه تاپ داشت با شلوار کشی سیاه سوتین هم نبسته بود ممه هاش ۷۵ خالص بودد نوکش از رو پیراهنش معلوم بودد موهاش هم سیاه پر کلاغی تا زیر شونه هاش بود چشاشم سیاه و درشت خلاصه تا چشم به ممه هاش خورد رفتم با یه دستم محکم سینه هاشو مالوندم با اون دست دیگم لمبرهای کون گنده و نرم شو اونم خوشش اومده بود می‌گفت محکم‌تر بمال نوکش بیشتر بمال اخخخ منم محکمتر میمالوندم بعد لباسش کشیدم بالا سینه هاش سفید مثل مرمر بود نوکش راست و سیخ شده بود اندازه سر انگشت کوچیکه م باد کرده بود هاله دور نوک پستونش هم قهوه ای و بزرگ بود قطر هاله اش حدود ده سانت بود منم حسابی حشری شده بودم با ولع نوکش می‌خوردم بعد دایره ای دور نوکش خوردم بعد نوکش با دندونام کشیدم جوری که از دردش لذت میبرد ولی نه اونقدر محکم که کنده بشه بهش گفتم فرزانه گلم خاک تو سر کسی که قدر دختر خوشگل و مهربون و سکسی مثل تو رو ندونسته بعدش فرزانه گفت احسان کیرتو دربیار شلوارم کشیدم پایین گفت جوون چه کیر کلفتی چه تخمای درشتی با دستش عقب جلو کرد بعد فرو کرد دهنش گفت خیلی وقته هوس کیر کردم بعد محکم برام ساک میزد خیلی وارد بود اصلا دندون نمی‌زد بعد تخمامو خورد بعد گفت دارم میمیرم از حشریت زوود بیا کصمو جررر بده منم گفتم قمبل کن اونم قمبل کرد منم سریع شورت با شلوار با هم کشیدم پایین تا ساق پاش بعد یه تف زدم کیرم گذاشتم دم سوراخ کصش با یه فشار همش رفت توش منم سریع عقب جلو کردم کصش آنقدر خیس شده بود که کیرم مثل سرسره می‌رفت توش و میومد بیرون کصش حسابی تنگ و داغ بود کیرم داشت آتیش می‌گرفت منم محکمتر تو کصش تلمبه میزدم جوری که با هر تلمبه ممه هاش دو متر هوا میپرید از کصش داشت هی اب میچکید بعد نیم ساعت تلمبه زدن تو کص فرزانه داشت ابم میومد بهش گفتم اب کجا بریزم گفت بریز رو کمرم گفتم باشه ابم با فشار پاشید رو کمرش بعدش دستمال کاغذی برداشتم کمرشو پاک کردم گفتم فرزانه ارضا شدی گفت مرسی شنیده بودم افغانیا کمرشون سفته الان باور کردم بعد پاشد بوسیدمش گفت بازم منو میکنی گفتم اره گفت به کسی که نمیگی گفتم خیالت راحت دهنم قرص قرصه خلاصه بعد یه هفته یه گلخونه زدم میبردمش برام کار میکرد سر ظهر هم میکردمش تا الان که هست هم میکنمش ببخشید طولانی شد باور هم نکردین به تخمم خداحافظ… اروپا

نوشته: احسان افغان

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها