داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

سکس با دختر عمه خوش هیکل

باسلام امیدوارم حال همه خوب باشه من ۴تاعمه دارم که عمه کوچیکه ما۳تادختر داره که کوچیکتره همسن منه من وقتی ۱۲سالم بود خانواده ما سر مسایل ارث پدربزرگ بااین خانواده قطع رابطه کردن و هیچ رفت وآمدی هم باهم نداشتیم تا۱۰سال از اون زمان گذشت که عید سال۹۷توخ نه عمه بزرگه مارو باهم آشتی دادن وقتی سنم کم بود حدود ۱۲سال اون دختر عمه مااز نظر قیافه وهیکل اصلا خوب نبود و لاغر باصورتی که پراز کک ومک باشه بود واصلا به دل نمیشست ولی وقتی عید همگی اونها اومده بودن برلی اولین بار بعد از۱۰سال دیدمش خیلی تغیر کرده بود هم چهره خیلی قشنگ که اثری از اون کک ومک نبود هم بدنی تو پر که علاقه پسرهای ایرانی هم اینجور بدن هاس قدی حدود۱۷۰ وزن۷۵تا۸۰ پاهایی توپر و سینه ها و کونی که تو لباس معلوم بود چقدر عالی و سفتن خلاصه تو اون مهمونی حرفهای چندساله گل انداخته و همه بگو بخند و ما هم طبق معمول تو گوشی بازی کلش که همه بعضی وقتا به اعتراض که بابا ول کن اون لامصبو که یه چند دقیقه گوشی خاموش ولی بعد دوباره با گوشی بازی کردن تو این اوضاع دیدم که اومد و خیلی صمیمی گفت پسر دایی چخبره نکنه دوست دخترت ولت نمیکنه منم خیلی دوست داشتم دوست دختر داشته باشم ولی نمیدونم بلد نبودم با دخترا ارتباط بگیرم گفتم نه بابا دوست دختر چیه کی باما رفیق میشه مثل خیلیا که میگن قیافه عالی وسیکس پک دارم وباشگاه میرم نیستم قدم۱۸۴وزنم۹۰کیلو هست ولی خب شکم ندارم بعضی وقتا هم فوتبال سالنی میرم یواش یواش حرفا گل انداخت و از کارش که آرایشگره واز این حرفا از کار من پرسید گفتم یه مغازه کوچیک فروش کفش دارم واز این حرفا چرا زن نمیگیری هی حرف که شماره منو خواست ومنم شمارشو گرفتم وقرار شد بیشتر ببینیم همدیگرو آدرس مغازه گرفت و خلاصه سرتونو درد نیارم برگشتیم خونه و مامانا هم سریع تعریف که چقدر قشنگ شده وخوشگله بابا هم که آره برای مالقمه میگیرن شب توتختم دراز کشیده بودم که یه پیام اومد دیدم خودشه وات سپ وشروع تاساعت۳صبح آخرش قرار شد فردا بیاد مغازه ظهر من مغازه رو میبستم وتو بالکن ناهار ویه قلیونی میکشیدم داشتم در رو میبستم دیدم اومد و باخنده وشیرینی که یادت رفت من میام و اومد تو منم مغازه رو بستم و ناهار گفتم نخوردی بیا رفتیم و نشستیم مانتو در آورد بایه تاپ نشست روبروم اولین چیزی که به چشمم خورد پستونای بزرگش بود ولی رو خودم نیاوردم و ناهار خوردم و قلیون گفتم میکشی که گفت آره آماده کردم کشید وبعد از حرف زدن رفت گذشت و گذشت تا۲ماه هرشب چت تو وات سپ و حرفو کشیدن به سمت سکس اینم بگم تو این دوماه بدجوری جق براش میزدم نگین جقی که هرکسی جای من بود میشد بااون کون وپستون خلاصه یه شب که خیلی حشری بودم سرحرفو باز کردم دیدم خودش آتیشیه تو سکس وگفت دوست پسر داشته و سکس کرده الان باهاش کات کرده که میدونستم چرت میگه بعد از۲ماه اونا رو دفوت کرد مامان برای شام قبلش ماهم رفته بودیم اومدن و تیپی زده بود که یادیدنش توشلوارم غوغا شد من رفتم تواتاقم بعد از شام بهش پیام دادم اگه تونستی بیا سرکامپیوتر یودم وداشتم عکس کفش وکتونی از گوشی میریختم تو کامپیوتر برای چاپ ببرم واسه دیوار مغازه دیدم اومد وباچیکار میکنی نشست پایین رو زمین کنار من بعد از توضیح دادن کارم بدجوری کیرم راست شده بود اونم فهمیده بود گفت پسر دایی یه سوال تاحالا سکس نکردی واقعا گفتم نه ولی جق زدم خیلی فیلم دیدم و الانم ۲ماهه به یاد توعه که گفت میخای الان انجامش بدیم گفتم الان یکی بیاد نمیشه گفت فقط دست زدن فعلا منم گفتم نمیدونم اتاقم چون سمت خرپشته هست پاگرد راه پله سمت بالا پشت بوم رو اتاق کردیم که راحت باشم گفتم اگه کسی بیاد صدای پاش میاد بهش گفتم میشه پستوناتو ببینم اونم بلوزش رو کشید بالا دوتا پستون۹۰تو سوتین بود کیرم داشت میترکید یکم مالیدم و میک زدم سرپستونش یکم پایین بود ولی عالی اونم از روشلوار کیرمو میمالید کیرم مثل اساتید ۲۲سانت نیست یاکلفتیش بگم هیولاس نه ۱۶سانت درازیشه وقطرش هم اندازه ای که دست رو پر کنه ولی اون شب نبض میزد وسر کیرم مایل به بنفش بود خایه های بزرگی هم دارم که یکم آویزونه وقتی شلوارم وشورتم کشید پایین یکم نگاه کرد وگفت ازچقدر اندازش خوبه و کرد دهنش شاید۱دقیقه نشد بهش گفتم داره میاد ولی گوش نکرد و تو دهنش نگه داشت همش ریخت تو دهنش نصفش رو قورت داد ونصفش روخالی کرد تو دستمال زود بلند شد خودش رو درست کرد گفت هروقت خونه شما یاما خالی شد میگم بیا حال اساسی کنیم از اون وقت بدشانسی هیچوقت خالی نشد اون شوهر کرده منم زن گرفتم ولی هنوز هم رو میبینیم قول داده حتما بهم بگه ولی من دیگه دوست ندارم به زنم خیانت کنم مرسی که وقت گذاشتین وخوندین

نوشته: Ass deel

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها