داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

کون دادنم به فاعل افغان

سلام ، یه خاطره مینویسم از فاعل افغانم
تجربه ساک زدن و لاپایی دادن داشتم . شبی که بعنوان کارگر دیدمش باهاش گرم گرفتم و شمارشو گرفتم ، تا کار تموم شد و گفتم خودم میرسونمت . توی راه هی توی گوشی عکس دخترای لخت نشونش دادم ، دیدم میخنده ، خوشش اومده بود ، گفتم فقط تو نخ دختری یا پسر هم خوشت میاد؟
گفت هرچی باشه فرقی نداره . خب اوکی رو گرفته بودم .
وقتی خواست پیاده بشه اکانت اینستا ازش گرفتم و رفتم .
سریع رفتم خونه یه اکانت ساختم و پیام دادم ، از عمد همون شب پیام دادم که بفهمه من میخوام بهش بدم .
پیام دادم و جوابم داد که باید ببینم ، عکس کونمو فرستادم ، خوشش اومده بود و اوکی داد ، قرار گذاشتیم فرداشب ، هنوز مطمئن نبود که منم ، فرداشب سر محل قرار منتظر بود که با خطم زنگ زدم و گفتم کارت دارم ، گفت الان وقت ندارم و منتظر کسی هستم (نمیدونست کون خودمم) به زور گفتم باید ببینمت ، سریع پیام اومد رو اینستام که یه ربع دیگه بیا ، رفتم پیشش و نشستیم تو ماشین ، داشتیم حرف میزدیم که منم گوشیمو باز کردم و جوری که بشنوه گفتم یه ربع دیگه؟ چرا یه ربع دیگه برم؟
یهو گفت چی؟! گفتم یکی از دوستام پیام داده میگه یه ربع دیگه بیا . گفت چیکارت داره ، عکس کونمو نشونش دادم گفتم اینو میخواد ، خندید گفت دوستته ، گفتم نه خودمم ، فکر نمیکردی اینقدر کونم خوشکل و زنونه باشه؟! گفت حدس میزدم تویی ولی مطمئن نبودم ، گفتم حالا بریم؟ خندیدیم و راه افتادیم ، رفتیم یه جای متروکه و پارک کردم ، سریع بی مقدمه کمربند باز کرد و شلوارو داد پایین ، منم بدون حرفی شروع کردم ساک زدن ، کیف میکرد ، منم که عاشق ساکیدن ، خوب بلند شد ، گفتم بیا بکن عزیزم ، اومد تف زد رو سوراخم ، هرچی گفتم لاپا قبول نکرد ، چون کیرش کوچک بود اوکی دادم ، با کیرش خوب تف رو مالید رو سوراخم ، آروم کیرشو کرد داخل ، همونجور بغلم کرد ، هی بوسم میکرد ، کم کم تلمبه شروع شد ، خیلی حرفه ای بود ، واقعا با کیر کوچکش خیلی حال میکردم ، آبش اومد و گفتم بریزه بیرون ، آبشو ریخت رو زمین و کیرشو تمیز کرد .
یه سکس دلچسب بهمین راحتی با فاعل درجه یک افغان
تجربه من میگه افغانها فاعلهای خیلی خوبین .

نصیر شده بود تنها فاعل برای من توی دنیا ، باهم خیلی خوش بودیم .
یه شب قرار شد بریم مکان پسرعموش عبدالله ، عبدالله نگهبان یه گاوداری و زمین کشاورزی بود ، یه اتاق با امکانات داشت ، جاش خوب بود ، منم به نصیر اطمینان داشتم و رفتم . رفتیم اونجا و داخل اتاق شدیم ، سه تایی نشستیم و عبدالله برامون شربت و آب خنک آورد ، خوردیم و عبدالله گفت من برم سرکشی کنم به گاوها و بعدشم برم سر زمین ، البته عبدالله میدونست برنامه چیه ، رفت که نباشه .
من و نصیر سریع افتادیم به هم و من مثل جنده ها براش ساک زدم ، لخت شدیم و خوابیدم و با تف افتاد رو کونم ، با تمام قدرت تلمبه میزد ، فکر کنم عبدالله صدای مارو میشنید😄 ، دیگه حرفه ای بودیم و کونم جای آب کیر نصیر بود ، آبشو ریخت داخل و همونجوری لخت خوابید روم و توی همون حالت استراحت کردیم ، بعد بلند شدیم و عبدالله اومد ، ما با شرت بودیم ، عبدالله هم که از قبل میدونست چه خبره با خنده میگفت چی شده با شرت شدین؟! هوا گرمه؟! کولر که روشنه .
ما هم میخندیدیم ، بعد از چند دقیقه چشمام از کیر نصیر برداشته نمیشد ، آخه بازم شق بود ، توی گوشش گفتم مگه دوباره میخوای؟!
گفت آره ولی عبدالله هست ‌
گفتم عیبی نداره ، واسه اونم ساک میزنم .
بلند شدم و نصیر از پشت چسبید بهم ، بهم میمالید و عبدالله هم فقط میخندید ، خواست بلند شه بره گفتم بشین میخوام ببینی کون میدم ، عبدالله هم نشست یا سرش تو گوشیش بود یا نگاه ما میکرد ، منم حالا زانو زده بودم جلوی نصیر و کیرشو میخوردم ، خوب ساک میزدم ، عبدالله داشت کیرشو میمالید ، به نصیر گفتم چرا میماله؟ مگه من چیکارم؟ نصیر هم با زبان افغانی بهش گفت که رامین خودش راضی هست و میخواد برات ساک بزنه و بلند شو بیا ، عبدالله هم با شوق بلند شد و سریع لباسارو کامل درآورد ، انگار از خداش بود ، اومد جلو و اونم بالای سرم وایساد ، دوتا کیر دو طرفم بود ، آخ چه فانتزی ، چه ساکی بزنم ، کیر عبدالله کلفتتر و بزرگتر بود از کیر نصیر .
بعد از یه ساک حسابی قمبل کردم و نصیر پرید پشتم گذاشت داخل ، عبدالله هم جلوم نشست ، نصیر از پشت میکرد و منم واسه عبدالله ساک میزدم ، نصیر بار دومش بود و خیلی کرد تا آبش اومد ، اما عجیب بود عبدالله هنوز آبش نیومده ، عبدالله گفت منم بکنم آبم بیاد؟؟ نگاه به نصیر کردم و باهم اوکی دادیم ، عبدالله رفت پشتم و سوراخم آماده بود ، آروم گذاشت داخل و تلمبه زد ، عبدالله حدود یه ربع تلمبه میزد تا آبش اومد ، اونم ریخت داخل ‌.
بعدش سه تامون لخت خوابیدیم و من وسطشون بودم . هی دور میخوردم و کونمو به کیر یکیشون میمالیدم اما نایی نبود ، اون شب حس عجیبی داشتم ، انگار کونم هوا میداد و باید با یه چیزی پلمپ میشد ، عبدالله انگشتشو کرد داخل و منم هی جلق میزدم ، یه بارم کیرشم خواب بود ولی چپوند جلو سوراخم ، خودمم هی انگشت میکردم ، توی اون حالت تحریک عجیبی داشتم و دوبار آبم اومد ، آخر سر هم شرتمو گذاشتم تو سوراخ کونم تا رسیدم خونه .
انگار هنوز دلم میخواست کیر توش باشه ، اون شب فهمیدم کونی واقعی یعنی چی ، من دنبال یه ساک بودم ، بعد لاپا اضافه شد بعد سوراخ و آخرسر هم گروپ شد و اوبی شدم

نصیر یهو مجبور شد بره افغانستان ، من موندم و عبدالله ، توی واتساپ به نصیر پیام دادم و قرار شد با عبدالله باشم ، منو دایورت کرد رو عبدالله ، وقتی دیدم نمیخوان از تو دست خودشون در بیام خوشم اومد ، با عبدالله هماهنگ شدم و تقریبا یک شب درمیون اونجا بودم ، عبدالله کیرش خوش ساک بود دیرارضا بود ، خیلی با هم صمیمی بودیم و توسط عبدالله به بزرگترین علاقم یعنی زنپوشی رسیدم ، شب اول عبدالله انگار واقعا زنش بودم و نمیزاشت برگردم ، تا میگفتم برم یه دست دیگه منو میکرد ، اون شب تا شش صبح پیشش بودم ، توی سکس واسه عبدالله خیلی ساک میزدم و اونم دوست داشت . بیشتر به هم میومدیم ، خیلی بهم محبت میکرد ، دیگه بعضی شبا پیشش میخوابیدم ، کیرش برام مثل پستونک بود ، پیش اومده بود که کیرش توی دهنم بوده و خوابمون برده ، عبدالله فاعل مورد علاقه من بود ، زیر کیرش صدام نازک میشد ، تا با شورت میدیدمش حشری میشدم ، مثل قحطی زده ها کیرشو میخوردم ، با جون و دل ساک میزدم و تخماشو میخوردم ، کونم اینقدر آبیاری شده بود که فرمش بهتر شده بود ، یعنی واقعا کسی روی عکس تشخیص نمیداد کون پسره یا کون مال یه زن جاافتاده خوش اندام هست ، خودم که کونمو میدیدم افتخار میکردم که دارم اینجوری باهاش حال میکنم و بیکار نگذاشتمش ، عبدالله هم همه چیز منو دوست داشت و خوش بودیم .
تا اینکه اتفاق شوم افتاد
عبدالله هم رفت ، یه چند ماه گذشت و خیلی خودمو کنترل کردم ، دلم سکس میخواست توی همون اتاق ، با عبدالله و نصیر ، اما نبودن .
یه روز خیلی فیلم گی دیده بودم و بد زده بود بالا ، عصر بخودم رسیدم و تمام بدنمو کردم مثل آینه صاف و شفاف ، لباس زیر زنونه هم پوشیدم زیر تی شرت و شلوارم ، ماشین رو برداشتم و رفتم سمت خارج از شهر و اتاق خاطراتم ، ساعت هشت اینا رسیدم ، رفتم اونجا و سراغ عبدالله رو گرفتم ، یه افغانی دیگه اونجا بود تا منو دید چشماش چهارتا شد ، گفت چیکارش داری؟ منم گفتم میخوام عروسش بشم ، خودشون میدونن یعنی چی ، اونم فکر کرد من بیخبرم گفت عبدالله رفته یک ساعت دیگه میاد ، منم رفتم و ساعت نه و نیم برگشتم ، رفتم گفتم اومد؟ گفت اره داخل اتاقه برو پیشش ، منم خودم میدونستم که دروغه و میخواستم به خودش بدم اما اون فکر میکرد مخالفت میکنم و میخواست نقشه بکشه ، رفتم تو اتاق و فورا چشمامو بستم و یاد خاطرات چند ماه قبلش افتادم ، یهو صدای در اومد و اون افغانی که اسمش محمد بود اومد داخل و درو پشت سرش قفل کرد ، گفتم چرا درو قفل میکنی؟ گفت عبدالله گفته مواظبت باشم تا بیای ، منم خندیدم و گفتم عبدالله که رفته افغانستان ، تعجب کرد و گفت تو میدونستی و اومدی؟ گفتم آره اومدم یکی بزارم بجای عبدالله ، سریع از رو شلوار کیرشو مالید و اومد جلو و میگفت من هستم ، منم که از خدام بود یهو دور خوردم و کونمو مالیدم رو کیرش ، اونم بغلم کرده بود و هی لیسم میزد ، سریع کشید پایین ، منم دور خوردم بساکم اما نذاشت زیاد بخورم ، شاید پنج ثانیه شد ، فقط خیسش کردم ، لباسامو که درآوردم با دیدن شرت و سوتین و جوراب شلواریم چشماش چهارتا شد ، خوابید روم و در حد بیست ثانیه تند تند تلمبه زد و آبش اومد ، آبشم خودش ریخت تو دستمال ، خیلی تو کف بود ، منم ضدحال خوردم و بلند شدم نشستم یه گوشه یهو صدای در اومد ، بیشتر خورد تو ذوقم و ترسیدم ، نفهمیدم چی شد و داشتم لباسامو میپوشیدم که یهو در باز شد و نزدیک به ۱۵ نفر افغانی اومد داخل ، (بعدا که شمردم ۱۳نفر بودن) تازه فهمیدم خودمم که خوابم و اینا نقشه بوده ، نگو یک ساعت دیگه بیا واسه هماهنگی با اینا بوده ، راهی نداشتم ، وسطشون مونده بودم ، یکی با مهربونی سکس میخواست یکی با خشم ، دوباره لخت شدم ، بدن سفید و خوشفرم و کون زنونم توی شرت و سوتین سبز و جوراب توری مشکی خودنمایی میکرد ، دست و پامو گرفتن و خوابوندنم کف زمین و افتادن به جونم و تمام بدنمو خوردن ‌و لیس زدن ، نوک سینه هام زیر زبونشون اینقدر تحریکم میکرد که عین جارو برقی کیراشونو میک میزدم ، هنوز با تصور اون لحظه خودارضایی میکنم ، فقط توی فیلمهای پورن دیده بودم چنین صحنه ای ، بعد شروع کردن یکی یکی کونم گذاشتن ، فقط خوبیش این بود که قبول کردند دوتا کیر نکنند داخل کونم ، دیگه نا نداشتم که ناله کنم ، اینا فهمیدن نقطه ضعف من خوردن سینمه دیگه همه جوره حال کردن باهام ، اون شب کونم مهمون ۱۳ کیر بود ، دوست نداشتم عمومی بشم ولی اونجا دیگه قسمت شده بود و راهی جز دادن نداشتم ، بعدش یه شماره خاموش بهشون دادم و فلنگو بستم ، ولی هنوز دوست دارم دوباره برم

نوشته: مفعول پرخاطره

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها