داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

خانم دکتر ایرانی و برده ی اماراتی

من فروغ هستم سی سالمه دندون پزشکی میخونم تو آمستردام از نوجوانی اومدم به هلند و اینجا زندگی میکنم خانوادم متولد و ساکن تهرانن اما بابام با زمین های پدریش که تو یزد بود و بهش رسید برام اینجا خونه خرید و وضع متوسط خوبی دارم .

من از بیست سالگی گرایش واقعی خودمو پیدا کردم و فهمیدم برده داشتن بهم لذت میده و منو ارضای جنسی و بهم احساس خوب روحی میده برای همین چندین برده از ملیت های مختلف با سن های مختلف زیر من پاره شدن از خودم بخوام براتون بگم من یه دختر سفیدم با بدن لاغر و کشیده به قول مامانم انقد سفیدم که اگه آب آلبالو بخورم میشه حرکتش رو رو بدنم دید البته این یه شوخیه خلاصه من تو کلاب های مختلف فمدام و بی دی اس ام عضو بودم و برده داشتم.

اون روز که برای کمی خوش و بش با دوست ارمنیم میشلینا به کلاب رفتم خیلی گرسنم بود میشلینا سفارش چیز کیک داد به کافه و منم یه ماشروم برگر گرفتم و تن تن داشتم میخوردم برده ی میشلینا وارد کلاب شد و به دستور میشلینا رفت زیر پاش و مشغول لیس زدن کف جورابش شد من چند ماهی بود رابطه نداشتم و حسابی دلم میخواست یه برده رو پاره کنم یه آقایی با پوست تیره به سمتم اومد جلوم زانو زد و به انگلیسی خودشو معرفی کرد سالم هستم اهل دبی هستم با شما از طریق منشی آشنا شدم بانو میخواستم بدونم این لیاقتو دارم که زیر پاتون باشم؟بهش بی توجهی کردم و به ادامه ی حرفم با میشلینا پرداختم جلوم خم شد و گفت التماس میکنم بانو فروغ جوابم رو بدین یه نگاه تحقیر آمیز بهش کردم و به ادامه ی حرفام ادامه دادم تو همون حالت تعظیم مونده بود صدای آهنگ بلند شد و خانم ها با برده هاشون میرقصیدن چند دقیقه ای گذشت همچنان زانو زده بود و التماس میکرد نگاهش کردم بهش گفتم من پارت میکنم تحملشو داری؟انگار بهش دنیارو دادن گفت بله بانو من میخوام فقط سگ شما باشم یکم نگاهش کردم گفتم خیلی خب برو تو اتاق فلان آماده شو تا من بیام لخت باش کونتم تمیز کن سالم رفت و من یه ودکا سفارش دادم یکم خوردم و داغ شدم قشنگ احساس غرور و شهوت آمیخته شده ام اوج گرفت رفتم تو اتاق عین موش نشسته بود لخت و پتی با کیر بلند و سیاه و کون سیاه و بدن لاغر که کمی شکم داشت شلاقمو قلادشو برداشتم قلادشو بستم کشوندمش داخل چوب به صلیب کشیدمش البته صلیب که نه اما به چوبی شبیه صلیب بستمش شلاقو بردم بالا زدم رو بغل رونش زوزه کشید کسم داغ شد تو عرض ده ثانیه چهار پنج تا ضربه ی محکم زدم رو پاش عرق کرد و میلرزید نگاش کردم سیگارمو روشن کردم مظلومانه نگام میکرد ده ضربه ی شلاق زدم رو پاش میلرزید و ناله میکرد و منو داغ تر پاهاشو باز کردم و تو حالت دیگه بستم تخمای تپلش زد بیرون با شلاق زدم رو تخمش زوزه میکشید با یه دستم چوچولم رو میمالیدم و با دست دیگم به تخماش شلاق میزدم درد رو تو وجودش میشد حس کرد کیرشو گرفتم دستم از تو کشو شمع برداشتم و روشن کردم چون اتاق برای این نوع رابطه بود وسائلش تکمیل بود شمع رو روی کیر و تخماش گرفتم قطره قطره آب شدن و ریختن شمع داغ روی پوست نازک کیرش رو میدیدم من حشری تر میشدم و اون سوختنو با پوست و استخوان حس میکرد کیرش پر از تکه های شمع خشک شده بود به لرزش ها و درد هاش پوزخند میزدم اومدم بالا سرش شلاقمو بردم بالا و زدم روی سینه و شکمش عاشق ضربه ی هفتم و هشتم بودم که رد شلاق رو تنش میموند یه لحظه شهوتم بالا زد و چهار پنج ضربه با تمام زورم با شلاق رو بدنش چسبوندم که قشنگ به گریه افتاد دلم براش سوخت تو چشمام نگاه کردم و گفتم نترس کوچولوی من تموم شد حالا میخوام تورو کونی خودم کنم سرشو تکون داد و با چشمای مظلومش نگام کرد حق نداشت حرف بزنی چون من اینجور میخواستم دیلدو رو به کمرم بستم و پاهاشو بالا دادم از دو انگشت شروع کردم به باز کردن کون سیاه و بی مو و نرمش تا کم کم چهار انگشتم تو کونش بود دیلدو رو گذاشتم رو سوراخش و کردم توش زوزه کشید و خودشو سفت کرد چنتا مشت کوبیدم تو دلش و گفتم شل کن جنده میخوام پارت کنم حرومزاده ی کونی و پاشو شل کرد تند تند تو کونش تلمبه میزدم احساس میکردم عروسک جنسی منه و دلم میخواست پاره بشه دیلدو رو تا ته کونش میبردم و در میاوردم بهش میگفتم هان چته داری کون میدی؟داری جر میخوری؟داری پاره میشی؟اونم سر تکن میداد بعد ده دقیقه گاییدنش بازش کردم و گفتم طاق باز بخوابه نیم بوتم رو از پام در آوردم و با پاهای سفید عرق کرده و کشیده ی زیبام که لاک هم نداشت رو صورتش ایستادم داشت له میشد و من همینو میخواستم دوست داشتم وقتی زیر پام له میشه صورتش تمرین تعادل کنم هر چند ثانیه پایین میومدم از صورتش و بعد دوباره رو صورتش میرفتم زیر پام له شو برده ی زیر پایی من اومدم پایین و پریدم روی صورتش اما کف پام روی لپش فرود اومد اما به دماغشم خورد و چون زیر سرش نرم بود سرش طوری نشد اما وقتی اومدم پایین داشت گریه میکرد وازلینو در آوردمو مالیدم رو صورتش شرتمو درآوردمو با کس تپلم نشستم رو صورتش و انقدر کسمو به صورتش مالیدم تا ارضا شدم و صورتشو خیس کردم از روش بلند شدم گفتم بلند شو جنده بلند شد بهش گفتم تعظیم کن جلوم دولا شد گفتم حق داری که حرف بزنی ازم تشکر کرد و بهم گفت شما بهترین میسترس دنیایین بانوی مغرور و زیبای من که شصت پامو بردم تو دهنش و گفتم ادامه بده و تو آینه دستیم خط رژمو پررنگ کردم و اون هم در همون حالت تعریفمو میکرد بهش گفتم بلند شو و برو خونتون من هم باید برم چها روز دیگه میگم بیای خونم برنامه ها دارم برات تا اون روز حق نداری ارضا شی گفت چشم سرورم بوتمو پام کرد و رفت منم رفتم تو سالن دسر سفارش دادم یکم خوردمو بعد تاکسی گرفتم و رفتم خونه.

نوشته: فروغ

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها