داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

کون تپل مریم مال من شد

سلام دوستان من ۳۰ سال سن دارم اسم احمد بچه شهریار هستم من عاشق زنهای کون گنده هستم داستان برمیگرده به پارسال که من رفتم نانوائی سنگگ بگیرم جلوتر از من یه زن کون تپل ایستاده چادر عربی سرش بود ولی از زیر چادر قشنگ برجستگی کون تپل معلوم بود این خانمم من چند بار دیگه تو محل دیده بودم میدونستم کدام کوچه هستن بعد از اینکه نان گرفت خواست بره بیرونم از نانوائی من دستم زدم به کون تپلش برگشت یه نگاه کرد منم خودم زدم به اون راه که اتفاقی بوده یه ذره ترسیدم فش بده خلاصه رفت بعد از دوسه هفته خانمم زنگ زد گفت برو مدرسه دخترمون جلسه دارن ساعت ۱۰ من مریض هستم نمیتونم تو برو من کارم داربست بند هستم چند تا کارگر داشتم ردیف کردم اومدم به سمت مدرسه نرسیده به مدرسه دیدم همون زن که نانوائی بود پیاده داره میره واییییی چه کون گنده تپل داشت طاقچه دار مثل ژله کون تپلش تکون میخورد منم رفتم جلوتر وایسادم بازم از جلو ماشین رد شد چند دفعه این کار کردم فهمید بخاطر اون دارم کون تپلش دیدد میزنم فقط نگاه میکردم هیچی نگفتم نزدیک مدرسه یه میدان بود ماشین پارک کردم که بیاد یه ذره دیگه کون گندش نگاه کنم چون محجبه بود میترسیدم پیشنهاد بدم اومد زیر چشمی من نگاه کرد دیدم از میدان رد شد به سمت مدرسه منم مسیرم بودبا فاصله ۴ر۵متر پشت سرش راه افتادم میترسیدم برگرده چیزی بگه ولی پشت سرش نگاه نکرد دیدم اونم رفت تو مدرسه من پشت سرش رفتم داخل نماز خانه مدرسه برای جلسه اونجا چشم تو چشم شدیم جلسه شروع شد مدیر مدرسه از مشکل مدرسه تعمیر بچه ها حرف میزد گفت داربست باید ببندیم برای مدرسه ۵ملیون میخاد باید والدین کمک کنن منم چون کارم داربست بود گفتم من میبندم پول نمیگیرم چون خیلی از والدین اعتراض کردن گفتن نداریم پول مدیر مدرسه تشکر کرد گفت همه باید از این اقا تشکر کنیم که هزینه نمیخاد خلاصه بگذریم تا جلسه تمام شد نیم ساعت مونده بود که زنگ اخر بزنن اومدیم حیاط مدرسه منتظر بچه ها شدیم منم پشت سر این خانمه کون تپلش دید میزدم بچه ها اومدن بیرون منم خودم معطل کردم تا این خانم جلو بیفته کون گندش نگاه کنم جلو افتاد منم با فاصله دنبالش راه افتادم رسیدیم میدان که ماشین پارک کرده بودم بغل میدان پارک کوچک بود که یه پهلوان بساط پهلوانی پهن کرده بود نمایش میداد بچش بهانه گرفت بریم نگاه کنیم که رفت به سمت پهلوان منم به دخترم گفتم دوست داری نگاه کنی که گفت اره ما هم رفتیم من فقط به خاطر کون گنده تپل این خانم رفتم پشت سرش با فاصله یک متر ایستادم که کمکم شلوغ شد اون قسمت که ما ایستاده بودیم به خاطر سایه درخت همه جمع شده بودن اونجا منم خودم نزدیک کردم بهش فهمید من پشت سرش هستم چون دوسه بار برگشت من نگاه کرد جمعیت بیشتر شد دخترم دید نداشت میگفت بریم جلو منم دوست نداشتم جا عوض کنم چون بخاطر دید زدن کون اومده بودم خخخ منم با ترس گفتم خانم ببخشید میشه دخترم قدش نمیرسه بیاد جلو نگاه کنه که با خوشرویی گفت مشکلی نیست بزار بیاد جلو مواظبش هستم دخترم رفت پیش دخترخانمه منم از پشت خودم نزدیک کردم به کون تپل. کیف دخترم بهانه کردم یه چند بار زدم به باسن زنه دیدم چیزی نگفت منم جرأتم زیاد شد انگشت دست راستم زدم به باسنش وایییییی چه نرم بود جرعتم بیشتر شد چیزی نگفت دستم گذاشتم لای کون گندش یه ذره فشار دادم چیزی نگفت منم گفتم ببخشی دخترم اذیت نمیکنه که با لبخند برگشت گفت نه دارن نگاه میکنن دستم بازم بردم لای کونش این دفعه بیشتر فشار دادم دیدم خودشو به سمت عقب فشار میده فهمیدم خوشش اومده یه حالت خوشی استرس لرزیدن داشتم دستم برداشتم خودم چسپوندم بهش کیرم سیخ شده بود سر کیرم چند دفعه مالیدم به کونش که چیزی نگفت منم کیرم گذاشتم لای کونش باورم نمی شد این منم که کون که دو ساعت پیش فقط دوست داشتم نگاه کنم الان کیرم لای کونش کیر لای کونش فشار میدادم با دستم لمبلای کونش یواش یواش فشار میدادم دیگه خودش قشنگ همراهی میکرد دستش اورد عقب کیرم گرفت تو دستش یه زره فشار داد داشتم از خوشی دیونه میشدم باورم نمیشد این زن محجبه کیر من میماله اهل دل هست دستش برداشت بازم کیرم گذاشتم لای کونش بعد یک دقیقه دیدم داره ابم میاد کیرم شروع کرد تکون خوردن ابم اومد فهمید ابم میاد خودش کشیدجلو که چادرش کثیف نشه باور کنید بهترین اتفاق زندگیم بود بعد چند دقیقه گفتم خانم ببخشی میرم تو ماشین هوست به دخترم باشه با خنده گفت برو فهمید میخام برم خودم تمیز کنم رفتم تو ماشین یه کارت که شمارم بود برداشتم اومدم جای خودم از پشت گذاشتم مشتش که گرفت بعد ۱۰ دقیقه نمایش پهلوان تمام شد اومدیم فرداش یه شماره زنگ زد گفت احمد اقا که فورا فهمیدم خودش منم گفتم بله شما گفت دیروز پهلوان یادته که منم گفتم الاهی فدات بشم تشکر کردم که زنگ زدی بعد ده دقیقه قربون صدقه رفتن اسمش گفت مریم قرار گذاشتیم بیرون فردا ش رفتیم قلیون سرا نهار از مریم بگم ۴۰ سال داشت قد ۱۶۰ نزدیک ۸۰ کیلو وزن فکر کنم ۴۰ کیلو کونش بود خخخخ قلیون کشیدم بابت اون روز ازش تشکر کردم فهمیدم مریم شوهرش اعتیاد داره ماه یک دفعه نمیکنه از خانواده شوهرش گفت که مادر شوهرش رئیس بسیج اون محل هست شوهرش بسیجی بود منم از خودا خواسته این شاه کس نسیب ما کرد یک ماه از اشنای گذشت چند بار رفتیم بیرون ارزوم کردن کوس کون تپل مریم بود هر بار که میرفتیم بیرون با ساک زدن ابم تو ماشین میاورد منم با کون گندش ور میرفتم سرکار بودم خانمم زنگ زد عموش مرده باید بریم شهرستان رفتیم اول تابستان بود گرم بعد از سه روز که گفتم برگردیم تهران که خانمم گفت اگه میشه من نیام بمونم تا یه هفته پیش زن عمو منم از خدا خواسته قبول کردم برگشتم به سمت شهریار تو راه بودم اس دادم به مریم وقت کردی زنگ بزن یه ساعت بعد مریم زنگ زد احوال پرسی گفتم دارم برمیگردم فردا تنهام بیا خانه ما بدون ناز کردن قبول کرد منم تو کونم عروسی بود که کون گنده مریم لخت ببینم بکنمش قرار گذاشتیم فردا ساعت ۹ صبح

شب استراحت کردم صبح ساعت ۷ بیدار شدم رفتم کارگر گذاشتم سر کار رفتم کله پاچه زدم شد ۸ یک دونه قرص ترامادول خوردم که شرمنده مریم نشم حسابی بکنمش رسیدم خانه دوش گرفتم سریع خودم تمیز کردم پیام دادم کجای که بعد بیست دقیقه جواب داد که حمام کردم دارم خودم اماده میکنم باورم نمیشد تو کونم عروسی بود قلیون اماده کردم ذغال گذاشتم رو گاز زنگ زد گفت ده دقیقه دیگه میرسم خانه من مریم یک خیابان بالاتر بود زنگ زد ایفون زدم اومد بالا وایییی خدا باور کنید فکر میکردم خواب میبینم اومد داخل طبق معمول با چادر عربی اومد داخل تا اومد چادرش در اورد شلوارک قرمز با یه تاپ قرمز نصف سینه هاش بیرون بود پستون گنده کون گنده نمی دونستم کجاش نگاه کنم بعلش کردم از پشت خودم چسپوندم بهش سینهاش گرفتم از پشت گردنش میخوردم ولش کردم نشستیم قلیون کشیدن وسط قلیون کشیدن مالش لب هر لحظه اوج لذت بود قلیون تمام شد بلندش کردم رفتیم روی تخت شروع کردم به خوردن مثل دیونه لیس میزدم اونم لذت میبرد ۶۹شدیم شروع کردم به خوردن کون کوسش ناله میکرد منم کیف میکردم ترامادل کار خودش کرده بود نشه نشه بودم قنبلش کردم کیرم گذاشتم دم کوسش تا خایه کردم جووون گفت منم شروع کردم به تلمبه زدن بیست دقیقه همین جوری کردمش کون به اون خوش فرمی فقط تو فیلم دیده بودم نیم ساعت تمام پوزش انجام دادیم مریم دو بار ارضا شد منم ابم اومد ریختم رو کون گندش یک سال با هم رابطه داریم هر وقت فرصت بشه میکنمش ببخشید اگه طولانی شد به جان بچم این داستان عین حقیقت فش ندید چون صد برابرش به خودتون

نوشته: احمد

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها