داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

یک سکس تپل با مهشید

سلام این داستان مربوط میشه به سال گذشته… زمانی که اولین سکسمو انجام دادم
خب بریم سراغ این ماجرا…
پسر عموم چند ماه میشد ازدواج کرده بود من تو مراسم های نامزدی و عقد کننون خواهر زن پسر عموم رو دیدم
از من خوشش اومد و به دختر عمه هام که تقریبا هم سن و سال اونا بود گفته بود این پسره کیه؟ من ازش خوشم اومده
آقا خلاصه کنم همه چی جور شد و من با ایشون دوست شدم
در طول دوستیمون بهش دست نزدم چون بالاخره فامیل بود آبرو داشتم اما خدا میدونه چقدر دلم میخواست
اسم دختره مهشید بود قدش نسبت به من کوتاه بود حدودا 150 سانت سینه های بزرگ… باسن خوش فرم…
خلاصه از این دخترا بود که تو خیابون ببینی جذبش میشی
خونه هامون از هم دور بود و کم همدیگرو میدیدیم
اونا هم فامیل خیلی دور بودن دیگه
دوستیه ما با اون خانوم تموم شد
در حد مرگ ازش ناراحت بودم اونم عین خیالش نبود
چند ماه گذشت تقریبا همدیگرو فراموش کرده بودیم تا…
ماه محرم شد… تو حال و هوای محرم بودم… هرشب با بچه های محل خیابونا رو زیر و رو میکردیم تا روز قبل از تاسوا رسید
با خانواده تصمیم گرفتیم این تعطیلات رو خونه ی پدر بزرگم بگذرونم
نکته ی مهم اینجاست که پسر عموم که تازه ازدواج کرده بود طبقه ی پایین خونه ی پدر بزرگم زندگی میکرد
رفتیم خونه بابا بزرگ همه رفته بودن مسجد منم که فوق العاده تیپ زده بودم خورد تو ذوقم… مو ها فشن…پیراهن سفید… عطر آزارو… خلاصه رفتم اتاق آخری خونشون که مخصوص من بود… ماهواره رو روشن کردمو یه فیلم تخمی داشت و منم نگاه میکردم
همه اومدن از مسجد اما خبری از سه تا دختر عمه هام نبود… بعد از شام به عمه گفتم بچه ها کجان؟ گفت پایینن
منم گفتم کون لقشون
دوباره رفتم تو اتاق
یهو دختر عمه کوچیکم اومد تو اتاق سلام کرد گفت پاشو بیا مریم اینا پایینن میگن توام بیا
گفتم اونا پایین چیکار میکنن؟ گفت پسر عموت رفته شمال با زنش خونه خالی بود اجازه گرفتن برن پایین آخه مهشید هم هست میخاستن راحت باشن
گفتم تو برو من میام
دو دل بودم برم یا نه
رفتم
وارد که شدم با استقبال دختر عمه ها رو به رو شدم بعد چشم تو چشم با مهشید گفت سلام گفتم علیک سلام
خلاصه خیلی عادی نشستیم و حرف زدیمو ورق بازی کردیمو…
ساعت حدود دو و نیم بود که دختر عمه کوچیکم رفت بالا بخوابه
دختر عمه وسطی جلوی پای من رو مبل خابش برد
منو مهشید با دختر عمه بزرگم بیدار موندیم
حرف از جن و روح اومد وسط
منو دختر عمم رو مبل کنار هم نشسته بودیم مهشید هم رو بروی ما یه پتو پیچیده بود دورش(چون دامن کوتاه پاش بود) از ترس ریده بود
گفت من میترسم یکی بیاد کنار من بشینه تا سکته نکردم
دختر عمم گفت من عمرا بیام
من مردانگی کردمو رفتم بغلش نشستم
خلاصه ساعت حدود 4 بود
دختر عمه بزرگه رفت تو اتاق تا با دوست پسرش حرف بزنه منو مهشید تنها شدیم
من بغلش دراز کشیده بودمو ساکت به سقف زل زده بودم
اونم بهم زل زده بود اما مثلا من نمیدیدم
یهو گفت ازم ناراحتی؟ گفتم نه گذشته هرچی بوده
گفت یه بوست کنم؟ کاری که مدت ها آرزوم بوده
من با تعجب نگاش کردم گفتم باشه
یهو لباشو گذاشت رو لبامو چشاشو بست
آروم هلش دادم عقب گفتم چیکار میکنی؟
گفت با کسی که عشقم بوده عشق بازی میکنم
گفتم نه نمیکنی اونم اینجا میخای آبرو ببری؟
گفت من میخام بقیش با توه منم با خودم گفتم بهترین فرصته بکنمش
رفتم پیش دختر عمه بزرگم گفتم ببین منو مهشید کار داریم یهو بیرون نیای اونم گفت الان میخابم من
اومدم بیرون و کنارش دراز کشیدم گفت لمسم کن
دستمو گرفت گذاشت رو شکمش و بالا پایین میبرد بهم گفت بار اولته؟
گفتم آره تو چی؟ گفت نه
من که جا خورده بودم با خودم گفتم خاک بر سرم که این همه مدت داشتمش نکردمش
یه لب ازم گرفت دستامو گذاشت رو سینه هاش از رو لباس گفت دستتو از زیر بیار
تا دستم رسید به سوتینش دادش بالا
دستم که رسید به سینه هاش کیرم سرعت بالا اومدنش دو برابر شد
سینه هاش نرم بودو سایز بزرگ گفت یه کاری میکنی من حال کنمو حشری بشم؟ گفتم چی؟گفت نوک سینه هامو گاز بگیر
بدون معطلی لباسشو در آورد و سوتینشو باز کرد
صحنه ی فوق العاده ای بود بدن سفیدشو واسه اولین بار میدیدم دوباره دراز کشید و منم رفتم رو سینه هاش
حسابی سینه هاشو گاز گرفتمو لیس زدم در همون حالت دستمو بردم زیر دامنش
چون دامن پاش بود کارم آسون بود
اونم از رو شلوار با کیرم بازی میکرد فکرم کار نمیکرد
اون بود که این سکس رو رهبری میکرد منتظر حرکت بعدیش بودم
گفت حاضری یه حال اساسی بهت بدم؟ بعدشم نوبت شماس
گفتم شروع کن هلم داد عقب اومد رو پاهام نشست زیپ شلوارمو باز کرد شورتمو کشید پایین
کیرم راسته راست بود یهو کامل کرد تو دهنش… داغه داغ شد
بالا پایین میکردو ماساژش میداد منم که حرفی نداشتم بزنم
سینه هاشو میمالید به کیرمو صورتمو نگاه میکرد و میخندید
اومد بالا گفت خوش هیکل نوبت شماس (نکته اینکه 4 سال بدن سازی رفته بودم هیکلم فوق العادس)
خوابوندمش رو زمین دامنشو گشیدم پایین شورتش سفید بود
از رو شورت با کسش بازی کردمو درش آوردم
خیلی کس تمیزی داشت اول با زبون با چوچولش بازی کردم بعد همه ی کسشو حرفه ای لیسیدم
سرمو میگرفت و فشار میداد تو کسش
بد جور حشر شده بود یهو انگشتشو کرد تو کسش منم با تعجب نگاش کردم گفت تعجب نکن پردم حلقویه
گفت جلو یا عقب؟ گفتم هر دوتاش
گفت خوش اشتها میل خودته شروع کن عزیزم
منم اول برش گردوندم و به صورت سگی پشتش وایسادم قصدم کونش بود
اما همینطوری که تو نمیرفت
از آب کسش یکم مالیدم به سوراخش (یکم گشاد بود) آب دهنم یکم زدم بهش
رفت تو… داغه داغ بود یکم که جلو عقب کردم دیدم آبم داره میاد گفتم بهش گفت بریز تو
منم ریختم تو گفت نزار کیرت بخابه
دیگه با آب من رفت و آمد کیرم فوق العاده روون شد
همونجوری که بودیم کردم تو کسش یهو یه ناله ای کرد منم فشار دادم تا ته
با سرعت عقب جلو میکردم
دولا شدمو سینه هاشو فشار دادم گردنشو لیس زدمو بهش گفتم اینطوری راضی میشی؟
دوباره داشتم ارضا میشدم کردو تو کونش که آبمو اونجا بریزم
ریختم توشو بغلش دراز کشیدم
گفت بی شعور من هنوز ارضا نشدم. فقط فکر خودتی؟ رفت پایین کیرمو ساک زد تا دوباره جون بگیرم
خوابوندمش رو زمین نشستم پایینش
کیرمو کردم تو کسش و همینطوریکه عقب جلو میکردم یه دستم با چوچولش بازی میکرد یه دستم نوک سینه هاشو فشار میداد
داشت ارضا میشد هلم داد عقب و ارضا شد
دیگه حرف نمیزد چند دقیقه گذشت گفت کمک کن لباسامو بپوشم
من لباساشو تنش کردمو باهاش حسابی لب بازی کردم
اون شب تو بغلم خابش برد
فرداش قضیه رو به دختر عمم گفتم گفت خسته نباشی با اون همه سو صدا فکر کردی نفهمیدم؟
گفتم میتونی ردیف کنی امشب هم بمونه؟ گفت ببینم چی میشه
شب دوباره موند و یه سکس تپل کردیم
دو تا نکته داره این قضیه که براتون گفتم: اولیش باید از دختر عمه های پایه و با شعور و جیگرم تشکر کنم که شرایط. واسم فراهم کردن
دوم اینکه چون شب تاسوا و عاشورا این کار رو کردم گناه بزرگی کردم و حسابی از امام عذر خاستم
اما خدایی خیلی حال داد
بعد از اون شب هم دیگه باهاش در تماس نیستم
آخ که چقدر دوس دارم یه بار دیگه کنارش بخابم

(منتظر نظراتتون هستم)

نوشته: avalin sex

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها