داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

بهترین جنده دنیا ❤️🔥

من با جنده های شهرها و کشورهای مختلف رابطه داشتم به خاطر سفرهای متعددی که به جاهای مختلف داشتم.
از بین همه کسایی که گاییدمشون ۹۰ درصد ناراضی بودم مخصوصا جنده های ایرانی عوضی که اعصاب ادمو داغون میکردن مثلا میرفتی طرف میگفت فقط لاپایی تو نکن یا یکی می گفت ساک نمیزنم یا یکی میگفت به من دست نزنیا بیماری میگیریم فقط کاندوم بزار و بکن که هیچ جنده ای تو دنیا ندیدم به گوهی جنده ایرانی باشه و البته ۱۰ درصد هم راضی بودم که بین این ۱۰ درصد دو نفرشون بودن که خیلی عاشقشون شدم یکیش خارجی عرب بود که داستانش بعدا باید تعریف کنم و یکی که الان میخوام تعریفش کنم یه جنده ایرونی بود که خیلی دیوونش شدم…
یه خانم مطلقه ۳۳ ساله که از خودم ۵ سال بزرگتر بود به اسم شکوفه اهل تهران که یه پسر ۱۰ ساله هم داشت قد و قامت متوسط و پوست سبزه و ممه و کونشم اویزون بود و چیز مالی نبود و چون سزارین کرده بود شکمشم اویزون بود و خط بخیه اشم معلوم بود. خودمم بور و سفید و قد بلند هستم
حالا ممکنه بپرسین اینکه میگی مالی نبود پس برا چی دیوونش شدی😁
در ادامه داستان متوجه میشین…
البته اینم بگم که چهره کیوتی داشت واز سنش کمتر نشون میداد…
هنوز که هنوزه فکرشو میکنم دلم پر میکشه پیشش…
من شکوفه رو از طریق یه جنده دیگه که باهاش دوست بودم شمارشو گرفته بودم
یه روز قرار شد که برای اولین بار برم خونشون تا بکنمش
وقتی رفتم تو خونشون برخوردش خیلی عجیب بود معمولا جنده ها اینطوری ان که مستقیم هدایتت میکنن تو اتاق خواب و پولو کارت به کارت میکنی و سریع میکنیش تا برسه به مشتری بعدی
ولی دیدم به من گفت بیا تو پذیرایی بشین و میوه و چایی و این چیزا رو اماده کرده بود برام.
بعد از پذیرایی خواستم پولشو کارت بکارت کنم گفت حالا عجله ای نیست بلند شو بریم تو اتاق فعلا…
رفتیم تو اتاقو اماده سکس شدیم،
بچه ها، سکسمون خیلی خیلی جزییات داره و من دستم نمیکشه اینهمه رو تایپ کنم مجبورم خلاصه ش کنم و مطالب اصلیشو فقط بگم
اولش شروع کردیم لب گرفتن لبای منم گوشتی و صورتیه لبامو با یه ولع خاصی میخورد و میکشید و نفسای حشری شو میتونستم تو صورتم احساس کنم بعد اروم اروم لباسامونو کندیم اومد سراغ کیرمو شروع کرد با عشق ساک زدن…
اینی که میگم با عشق ساک میزد که نکته ای توش هست کسایی که رابطه متعدد داشتن تایید میکنن، مثلا جنده های دیگه اینطوری ان که یکم کیرتو میخوره شق که کردی سریع کاندوم میکشه روشو میگم بیا بکن یعنی فقط میخواد از سرش باز کنه… ولی شکوفه انقدر می خورد که من خسته بشم بگم بسه و البته بعضی مواقع هم انقدر ادامه میداد همون تو دهنش ارضا میشدم…
معمولا برناممون اینطوری بود که بعدش من میرفتم براش میخوردم و تا ارضاش نمیکردم ادامه میدادم البته شروعش از گردن و ممه هاش بود و بعدکصشو میخوردم کصشو هم خیلی دوست داشتم چون بعضیا هستن کسشون بو میده یا ترشحات کثیف دارن یا عین کاکتوس تیغ تیغی ان و حال بهم زنن ولی این خیلی عالی بود و با عشق منم براش میخوردم تا ارضا شه…
بعدش می رفتیم سراغ کردن، اولین باری که کیرمو گذاشتم تو کصش انقدر تنگ و گرم و مرطوب بود که من تعجب کردم چطور یه جنده ای، مطلقه هم هست ولی انقد تنگ و خوبه که بعدا فهمیدم مدت زیادی با کسی رابطه نداشته…
یک بار من ازین زن کلمه ،نه، نشنیدم
این منو دیوونش کرد هرکاری میگفتم انجام می داد هیچ وقت نگفت خسته شدم، بسه، ول کن دیگه، گاییدی مارو تمومش کن دیگه، برعکس خیلی زنای دیگه…
اصن هیچ حرف اضافی بین ما رد و بدل نمیشد هر چقدر که میخواستم سکس ادامه پیدا کنه ادامه پیدا میکرد تقریبا هر بار سکس ۳ یا ۴ بار ارضا میشدم و بازم اگه میخواستم ادامه بدم نمی گفت نه ولی خب خودم دیگه نمیکشیدم…
من از سکس با کاندوم خوشم نمیاد و چون فهمیده بودم که زیاد رابطه ای نداشته بهش گفته بودم که بدون کاندوم سکس کنیم و اونم قبول کرده بود
دفعه اول انقد کصش تنگ و گرم و مرطوب بود که نتونستم بیرون خالی کنم و توش ریختم…
بعدش ازش عذرخواهی کردم گفتم اصن دست خودم نبود گفت عیبی نداره و با قرص و اینا یه کاریش میکنه
دیگه این عادتمون شد و من هر دفعه تو کصش خالی میکردم و عجیب دیوونم میکرد و میخواست بیهوش شم از لذتش و موقع ارضا شدن انقد نعره می کشیدم که فکر کنم صدام به آسمون میرسید
من منتظر بودم یه چیزی ازش بخوام و بگه نه اما هیچ موقع نه نمی گفت بعضی مواقع فکر میکردم این فرشته است تو قالب ادم در اومده انقدر که با اخلاق و مهربون بود
دفعه اول که خواستم از خونشون برم بهش گفتم شماره کارتتو بفرست پولتو برات بزنم، گفت نمیخواد احتیاجی ندارم… یعنی پشمام ریخته بود اولین جنده ای بود که میگفت پول نمیخوام و اصلا باورم نمیشد حتی اولش فکر کردم شاید منظورش اینه که کارت به کارت نکن برام نقدی بیار بعد بهش گفتم نقدی ندارما گفت نه اصلا احتیاجی نیست…
با این رفتاراش هی منو بیشتر عاشق خودش میکرد…
البته منم براش جبران میکردم یعنی هردفعه که میرفتم خونشون دست پر میرفتم و هرچی لازم بود میخریدم و امکان نداشت دست خالی برم شاید بیشتر از اون پولی که قرار بود بهش بدم و نگرفت براش مایحتاجشو خرید میکردم میبردم…
یه نکته جالب دیگه هم هست من اون زمان بخاطر وضعیت کاریم فقط صبحا وقت داشتم برم پیشش و تایم دیگه ای نداشتم
تقریبا هر دو روز یه بار حدود ساعت ۷ و ۸ صبح بهش زنگ میزدم و میگفتم که مثلا یکی دو ساعت دیگه میام
از صدای پشت گوشیش معلوم بود که خواب و خستس ولی یه بار نگفت نه حال ندارم این اخه چه ساعتیه که میای اینجا و این حرفا ابدا نبود فقط می گفت باشه بیا و این همه عشق و علاقه منو هی دیوونه تر میکرد…

نوشته: آرمان

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها